خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

خاطره ی خوش مزه

سلااااام سلااام خوبین خوشین سلامتین آره من فضولم تا حالا صداقت در حد من دیده بودین خخخخخ خخخ امروز تصمیم گرفتم یک خاطره از دانشگاه بنویسم امیدوارم که مثل من شما هم لذت ببرین من و یکی از دوستام هم رشته ای هستیم یک روز مجبور شدیم تو دانشگاه بمونیم ظهر شد ما هم زیاد گرسنه بودیم تصمیم گرفتیم بریم و یک ساندویچی پیدا کنیم خلاصه رفتیم و رفتیم یک مسیر طولانی رو طی کردیم حالا هیچ اطلاعی هم نداشتیم فقط میدونستیم که این حوالی باید یک ساندویچی وجود داشته باشه وقتی که بوی ساندویچی به دماغ مبارک خورد زیاااد شادان شدیم آخ جون یافتیم همین جور که به