خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

مخالفت با طرح آقای خادمی برای راه اندازی سایت کتابخانه گویا

سلام دوستان. آقای خادمی اخیرا مطلبی نوشته است راجع به تأسیس جامعترین کتابخانه اینترنتی برای نابینایان. بنده با توضیحاتی که در ادامه می آورم مخالف این اقدام هستم. به نظرم آمد که مطلبم را در قالب یک پست مجزا بیاورم، به امید اینکه خوانده شود و لابلای کامنت ها نادیده نماند.

همانطور که ایشان نوشته است یک چنین سایتی همین الان هم، البته با همان کاستی هایی که فهرست شده، توسط آقای تینای تهرانی با عنوان “کتابخانه نابینایان برلین” ایجاد گردیده.. من فکر می کنم اگر دوستانی که دستی در عالم رایانه و اینترنت دارند ایشان را در گرداندن آن سایت کمک کنند مقرون بصرفه تر خواهد بود از اینکه خودشان سایت مشابهی راه بیندازند. سایت آقای تهرانی را باید از خودمان بدانیم نه مال بچه های آلمان. اصلا مگر آنجا چندتا نابینا دارد که به خاطرشان چنین سایتی درست کرده باشند؟ جامعه هدف آقای تهرانی، بطوری که خودشان هم می گویند، فارسی زبانان نابینا و خصوصا هموطنان داخل ایران است.

   این را هم در نظر بگیرید که تأمین ماهانه 600 هزار تومان برای نگهداری سایتی که آقای خادمی در نظر دارد کار ساده ای نیست: جوگیر نباید شد. درست است که اگر به تعبیر ایشان دویست یا سیصد یا چهارصد نفر پول روی هم بگذارند فشاری به تکتک افراد وارد نمی شود. ولی موضوع یک ماه و دو ماه و چند سال که نیست؛ طرح به نوعی همیشگی و نامحدود است. ما با خودمان که نباید تعارف داشته باشیم.قطعا در چند ماه اول همه پای کاریم و حتی شاید بیش از حد نیاز هم پول جمع بشود. ولی در درازمدت چطور؟ بنده بدون قصد هیچ نوع توهینی می گویم با شناختی که از گروه نابینایان دارم، اصلا چرا دور بروم؟ با شناختی که از خودِ خودم دارم، می دانم که بعد از مدتی پای کار خواهد لنگید. سایت آقای تهرانی یک مزیتش این است که بودجه اش را از اعانات مردمی نمی گیرد، بلکه یک موسسه می دهد و آینده اش قابل اطمینان تر است. دوستانی که می خواهند در این کار پول صرف کنند آیا بهتر نیست از همین سایت موجود حمایت مالی بنمایند؟

   نهایتا اگر به هر دلیل فکر می کنید که ما باید سایتی در ایران برای این کار داشته باشیم، اول تکلیف بودجه اش را معلوم کنید. واقعا این کار من و شما نیست که برای چنین سایتی هزینه بدهیم. این بودجه را بهزیستی یا وزارت علوم یا وزارت آموزش پرورش و یا همه آنها مشترکا باید تقبل کنند.  زیرا هر کدام به نوعی مسئول سرویس دهی به اقشار مختلف اند که ما هم یکی از آنهاییم.

 

 

۱۷ دیدگاه دربارهٔ «مخالفت با طرح آقای خادمی برای راه اندازی سایت کتابخانه گویا»

سلام
مطلب شما جای تامل داره
فکر میکنم مشکل تنها بودجه ست
که خب در راس تمام احیانا مشکلات جانبیه
اما اینکه بچه های ایرانی بخوان یه کتاب خونه صوتی فعال و کامل داشته باشن حق دارن
برلین برلینه
ایران ایران
مجتبی هم اگه بتونه با کمک بقیه مشکلات رو مرتفع کنه فکر بسیار خوبیه که ما از خودمون کتابخونه داشته باشیم

مثل این میمونه تو حساب بانکی یکی دیگه بخوایم پول پس انداز کنیم
بابا جان درسته پولت پس انداز میشه اما معدل وامش برا صاحب حسابه

من موافق سایت کتابخانه داخلی هستم چون به آن سوی آب اعتمادی نیست خصوصا آن سایت شخصی هم نیست بلکه اختیارش دست موسسه است .
اما کلا من اصفهانی نیستم اما به اونا رفتم در نتیجه موافق کتابخانه مفتی هستم
پس گلم لطفا آدرس سایت آقای برلین رو هم بدین
در ثانی مدیر دوست داره مدیر باشه خودش نه آقای برلینی

ما باید مسئولین رو وادار کنیم با ما به عدالت رفتار کنن
اینکه پناه به سایت های بیگانه ببریم یعنی به زبون بی زبونی به دولت مردانمون گفتیم حالا ایرادی نداره که ما ها رو نیست به حساب آوردید و به نیاز های اولیه ی ما توجهی نکردید
همین قانع به اقلیت ها بودنه که وضعیت اشتغال بچه های ما رو اینطور کرده
به جای اینکه توان فکریشون مد نظر گرفته شه به توان جسمیشون دقت میشه و در نهایت یه کله کامپیوتر میشه منشی تلفن
بودجه ی کتابخانه ی صوتی رو باید دولت متحمل شه نه خود بچه ها
اعتراض باید از یه جایی شروع بشه

ضمن تشکر و سپاس از سعید عابدی عزیز بخاطر مخالفت با طرح مدیر محله, به آگاهی ایشان میرسانم که من هم با این نظر شما موافقم که ممکن است در کوتاه مدت بشود روی کمکهای دوستان نابینا حساب کرد ولی برای بلند مدت نه. البته آقای خادمی هم بر این اعتقاد است که وقتی ما دارای چنین کتابخانه ی گسترده و وسیعی باشیم قطعا مسؤولین و نهادهای مختلف کمک خواهند کرد.
اما سعید جان یکی از مزیتهای طرح آقای خادمی این است که این کتابخانه در ایران خواهد بود افرادی از طرف خود نابینایان انتخاب خواهند شد و قطعا باید جوابگو باشند میشود برای چنین کتابخانه ای سیاستگذاری کرد, در حالی که کتابخانه برلین فقط در اختیار یک نفر است که تجربه ثابت کرده نسبت به نظرات دیگران اهمیتی نمیدهد, حتی یک راهنمایی ساده هم نمیکند, بارها دیده یا شنیده شده که افراد در گروه های نابینایی داد میزنند یا التماس میکنند که آقا تو را خدا رمز ورود به کتابخانه را بگویید اگر از سنگ صدا بلند میشود از آقای تهرانی هم بلند میشود. یا اعتراضات زیادی میشود که مثلا نمیشود وارد کتابخانه شد یا نمیشود به راحتی کتابها را دانلود کرد و درخواست راهنمایی میکنند ولی باز جناب تهرانی سکوت را ترجیح میدهد. ایشان در مقابل انتقادها و سؤالات سکوت میکند و کلا هر کاری که خودش دلش بخواهد میکند.
البته باید از زحماتش تشکر کرد ولی این مشکلات هم وجود دارد. در ضمن یکی دیگر از مزایای طرح آقای خادمی رفتن به سمت کتابهای متنی است که خب آقای تهرانی در این زمینه ظاهرا هیچ برنامه ای ندارد.
به هر حال باز می گویم اینکه کتابخانه در ایران باشد مسؤولین را تشویق و ترغیب به همکاری میکند ولی الآن نمیتوانیم برویم بگوییم که آقا ما یک کتابخانه در برلین داریم و شما لطفی بکنید و کمکی بکنید.
البته من به ادامه کار کتابخانه برلین علاقه دارم از این حیث که کتابهایی را تهیه کند که در ایران ممنوع هستند و ما راه و چاره ای ندارین جز اینکه آنها را از منابع خارجی تهیه کنیم.

مدیر کجا بودی الان سر کدوم پست نشستی میدونم اینجایی و هر جا بری میای سر این پست خوبی خوشی شهروز لوت داد گفت رفتی پیتزا خوری تک خوری خوش گذشت
راستی نرسید بسته دستم زبانم مو درآورد خودت گفتی بیام اینجا بگم آآآآآآآآآهآآآآآآی مدی

سلام خب اون پست کتاب خانه جامع که گمانم مال خیلی وقت پیش باشه جدیداً روی سایت ندیدمش اما منم موافق کتاب خانه جامع هستم البته اگه بیشتر در زمینه کتاب های الکترونیک و تکست فعالیت داشته باشه بهتر هست چون اولاً این کتاب ها دسترس پذیرترند و ثانیاً خیلی خیلی کم حجم تر و نهایتاً بودجه کمتری رو هم می طلبند … من میگم بیاید استارت کار رو با این کتاب ها بزنیم اگه ان شا الله گرفت و شد که بشه بعدش کتاب های گویا رو هم اضاف کنیم ..

سلام به همگی. ۱. بیاییم بیرون از این کلیشه نخنمای “خودمون” و “خودشون” و “پناه بردن به بیگانه” و این حرف ها. دوستان دنیا کوچکتر از این مرزبندی های تصنعی شده است. اگر شخصی دارد کاری می کند که سودش به من و شما می رسد دیگر چه اهمیتی دارد که کجا زندگی می کند؟ به نظرتان این یکجور بت ساختن و پرستیدن وطن نیست؟ بیاییم کل عالم را وطن خود بدانیم نه این چند وجب خاکی را که از قضای روزگار و بی اختیار محل تولدمان شده است.
۲. من هم انتقاداتی به آقای تهرانی دارم. با ایشان صحبت کرده ام و در برخی موارد قانع هم شده اند. البته در برخی موارد هم توانسته اند مرا قانع کنند. در مورد اول می توانم به نبود امکان جستجو در سایت ایشان اشاره کنم و در مورد دوم موضوع زیپ نشدن پوشه کتاب ها را که گفتند حجم کافی برای این کار ندارند. در کل به گمانم تعامل با ایشان، که البته قلق های خودش را دارد، در درازمدت سازنده است.
۳. اشکال اصلی بنده به طرح آقای خادمی نامعلوم و اتکا ناپذیری منابع مالی آن بود و هست. تکرار می کنم که برخلاف عمو حسین معتقدم تأمین بودجه این طرح از منابع مسئول دولتی باید مقدم بر راه اندازی آن باشد. وگرنه هیچ تضمینی در کار نیست که زحمتمان پس از چند صباحی ضایع نشود؛ به تجربه هم دیده و دانسته ایم که کسی برای پولی که خرج می کنیم اهمیتی قائل نیست. اصلا خودمانیم وقتی مقنن بهزیستی را موظف به تأمین شهریه دانشجویان آزاد و شبانه می کند و دستورش پادرهوا می ماند شما چطور انتظار دارید این نهاد معظم با میل و رغبت خود تأمین این مخارج را عهده دار بشود؟
۳. اگر منظور از تهیه کتب متنی این است که تایپیست بگیریم تا رونویسی بکند هزینه این کار بیشتر از ضبط تمام می شود. مثلا در کتابخانه فاطمه زهرا ما صفحه ای صد تومان می گیریم و ضبط می کنیم. شما بپرسید ببینید تایپیست ها صفحه ای چند می گیرند؟ ولی صد البته که کتاب متنی دسترس پذیر تر و کمحجم تر است. در ضمن یادم نمی آید آقای خادمی راجع به تهیه کتب متنی راهکار مشخصی ارائه داده باشند که بصرفد.

میگما! آقای عابدی بزرگوار!
اصولا چی شد که شما مجددا این مبحث رو از زیر خروار‌ها خاک بیرون آوردید؟
این قضیه همون وقتی که مطرح شد، مشتی زنده‌باد، مرده‌باد و کلی هم حاشیه دورش جمع شد و بعدشم که ول شد و مثل بقیه‌ی قضایای مربوطه رفت پی کارش.
الان هم به نظر من همه‌ی ما داریم یه حرف رو میزنیم.
منتها به اشکال مختلف.
اصل دعوا هم صرفا سر لحاف ملا هست که همون پول نازنین باشه و جون تک تک ما به ریال به ریالش بستهست.
من میگم، از این به بعد دیگه هیچ نظری ندیم.
هر کسی میخواد پول بده، بیاد وسط و رقم اعلام کنه، ببینیم چقدر جمع میشه.
بعد اگه پول مورد نیاز برای حد اقل سه ماه اجاره‌ی اون سرور جمع شد، خود سرمایه‌گذارها بیان و در مورد چگونگی مدیریتش تصمیم بگیرن.
من یکی که بدون شغل و در‌آمد ثابت هستم، صراحتا اعلام میکنم، فعلا با وجود آدیو بوک، سایت آقای تهرانی و … کارم راه میفته و نمیتونم کمکی بکنم.
بقیه هم هر کدوم بیان بگن که چی کاره هستن!

سلام دوستان.
شما همتون در باره کتابخانه برلین نوشتید ولی از سایت کتابهای صوتی:
http://www.audiolib.ir هیچ صحبتی نکردید، اون که دیگه یه سایت داخلی محسوب میشه، البته من با نفس تاسیس کتابخانه گویای محله مخالف نیستم، بلکه هر کمکی هم از دستم بر بیاد کوتاهی نمیکنم.
ولی باید توجه کنیم که آیا این کار ضربه ای به تلاشهای آقای دامون آذری و دوستانشون در این سایت نباشه، چون اونها هم زحمات زیادی کشیدن و باید ما مراقب باشیم تاثیر منفی در کارشون نداشته باشیم.

با سلام و درود خدمت هم محله ای های گلم پست ها رو خوندم نظر منم اینکه اگه واقعابوجه این کار ارزشمند تامین بشه خدمته بزرگیه به جامعه نابینا و کم بینایان عزیز و به اینم کاری ندارم که سایت این وری باشه یا اون وری مهم نفس کار

سلام آقای عابدی
مرسی از نقدی که ارائه دادین
مجتبا من یه پیشنهاد دارم
به نظرم در بخش موضوعات سایت این بخش کتاب و کتاب صوتی رو حذف کن بنویس کتابخونه گویا محله گوشکن
فعلا هر چی کتاب صوتی رمان و…..
میذاریم اینجا در کتابخونه گویا قرارش بدیم تا ایشالا بعدا اگر زیر ساختاش فراهم شد یه کتابخونه گویا درست درمون راه اندازی میکنیم
البته بخش نابینایان مرکز اسناد کتاب خونه ملی داره یه کارایی میکنه که مثلا یه آرشیو قدرتمند برای افراد نابینا درست کنه اما هنوز که خیلی موفق نبوده
اگر خودمون کاری واسه خودمون کردیم که هیچ اگر نه از این آقایون نباید انتظار کمک داشت چون مسوولان ما بی معرفت تر از این حرفا هستن

سلام آقای خادمی من با تعسیس کتاب خانه موافقم حاضرم یک مبلقی ماهیانه بپردازم تا این کار استارت بخوره و من فکر کنم سعید درفشیان راست میگه یک پست بزارید ببینید چقدر میشه جمع کرد و بعد این ها پول ها را واریز کنند و بعد شروع کنیم که یقینن موفق میشیم و کاملاً حرف های یلدا را میپسندم خدایی کامل و خیلی باهاش موافقم
بعد نمیخاد با شعار های الکی که بیایید یک پارچه بشیم یک جهان بشیم خودمون را مسخره کنیم مشتبا جان آدرس سایتم هست و باز هم میزارم بهم بگو چقدر ماهیانه باید بپردازم تا این را استارت بزنیم
http//www.lightnights.persianblog.ir

سلام به همگی. بحث را دوباره از این جهت به قول سعید درفشیان گرامی از زیر خروار بیرون کشیدم که در ایستگاه سرگرمی ایمیلی از مجتبی در مورد موضوع مورد بحث منتشر شده بود. اگر اشتباه نکنم اخیرا در همین گوش کن خودمان هم مطلب را دیدم.
حالا که پیشنهاد ها مطرح شد و با سایت آقای تهرانی هم بیشتر آشنا شده ام می توانم بهتر قضاوت کنم. چون نمی خواهم بحث بینتیجه بماند اصل ضرورت تأسیس چنین سایتی را موافقم. پیشنهاد می کنم یکجور کمپینی درست بکنیم بیدعوا و جنجال. نامه ای تهیه شود خطاب به رئیس سازمان بهزیستی و قضیه را برای ایشان توضیح بدهیم. موافقان این درخواست هم اسمشان را زیر نامه بیاورند. به اصطلاح امضا جمع کنیم. سواد کامپیوتری ام کفاف نمی دهد که جزئیات کار را تشریح کنم. ولی دیده ام حرکت های مشابهی در اینترنت انجام شده و نتیجه هم داده است. دوستان راهنمایی کنند لطفا. برای تهیه این نامه و رفت و آمد جهت پیگیری آن آمادگی کامل دارم. بیایید یک حرکت جمعی فرهنگی را تجربه کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید