خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

اولین پست من کمی در باره خودم

سلااااام سلاااام و دروووود دروووود بر همه ی هم محله ای ها
توی این پست کمی میخوام در باره ی خودم و نحوه آشنایی با محله حرف بزنم
همین طور که توی شناسنامه ام هم نوشتم من زمانی به دنیا آمدم که جنگ داشت نفسهای آخرش رو میکشید و خدا رو شکر داشت با تمامی خاطرات بد و خوبش تموم میشد درست همون روزها بود که کودکی توی خونه ی عبد الله پور زاده شده که برای این که یاد و نام پدربزرگش رو زنده کنند اسمش رو گذاشتند احمد چون که اسم پدربزرگ اونم احمد بوده سه ماهش میشم که اینجوری که مادر میگه دچار تب و تشنج و سرماخوردگی شدید میشم و هر چی منُ میبرن اون دکتر این دکتر افاقه نمیکنه تا اینکه در یازده ماهگی یکی از دکترها به نام دکتر لقمانی که خدا ایشون رو بیامرزه یه آمپول شیری بهم میزنه و به کلی سرماخوردگی از بین میره اما در یک سالگی چشمام شروع میکنه به لرزیدن شدید که متأسفانه تا مدتی نمیدونن که دچار بیماری مخوف rp شدم و هی دکترا شروع میکنن به تز دادن تا اینکه پرفسور خدادوست که خدا به ایشان عمر با عزت دهد تشخیص میدن که شبکیه چشام مشکل داره و فعلاً کاریش نمیشه کرد خب مثل هر بچه ای زندگی من با بازی و شیطنت میگذره تا این که پنج یا شش ساله میشم و بعد اینکه خواهر بزرگ من ازدواج میکنه من که خیلی به او وابسته بودم این جور که بزرگترها میگن دچار یه سردرگمی میشم ولی این خیلی دوام نداره و تا زمانی که من میرم مدرسه و وقتی که میخوام از مامانم جدا بشم بازم همون بی قراریه میاد سراغم خب بزارید یه کم با شیب تندتری بریم جلو میرم مدرسه و اونجا دوستای گلی مثل علی مقصیدی عباس نظافت احسان اسماعیلی و …. رو پیدا میکنم توی مدرسه شوریده این دوستای عزیز رو پیدا کردم و باهاشون بودم تا اینکه دانشگاه قبول شدم و مسیرم از اونا جدا شد
خب توی مدرسه شوریده از سرگرمیهای ما یکی سوار اون ژیانهایی که قبلاً توی یکی از کامنتهام که خاطرم نیست که توی کدام پست در موردش صحبت کردم میشدیم و هلش میدادیم یکی هم بازی کردن و گلبال بازی کردن بود و یا توی توپ پلاستیکی سنگ ریزه میریختیم و باهاش بازی میکردیم از معلمای که من خیلی دوسشون داشتم یکی همون معلم سال اول ابتدایی خانم کریمزاده بود یکی آقای فرخ منش بود و آقای اجدری بود از معلمای راهنمایی هم آقای توللی معلم ریاضی آقای احمد چوبینه معلم سال اول راهنمایی و آقای علوی معلم همین درس در سال دوم و سوم راهنمایی و آقای مسرور عزیز که هر جا هستند ان شاء الله زنده و پاینده باشن از مدیرهایی که من دوستشون داشتم آقای قادر گودرزی بودن آخ خدا داشت یادم میرفت آقای علی اسماعیلی معلم ادبیات دبیرستان رو هم خیلی دوست میداشتم چون که با ما مثل یک پدر نسبت به فرزندش برخورد میکرد تا یک معلم.
خب سالهای درس و مدرسه با همه ی خاطرات خوب و بدش گذشت تا اینکه من تصمیم گرفتم در سال 86 در رشته حقوق توی دانشگاه شرکت کنم که باید کنکور میدادم خیلی هم تلاش کردم اما نحایتالأمر شد قبولی دو سال بعد یعنی سال 88 در کنکور دانشگاه آزاد در رشته حقوق و 4 سال خوب و عالی با دوستای بسیار زیاد و گلی که هنوز هم هر وقت اونا رو میبینم یاد دوران کارشناسی می افتم تا توی این دوره هستیم جا داره از چند استاد از جمله سرکار خانم دکتر زهره فرخی استاد دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد که همه جوره با من و مشکلاتم راه اومدن تشکر و قدر دانی کنم همین طور دکتر محمدکاظم بهشتی و جناب آقای حسامی عزیز و سال 93 هم دوباره وارد دانشگاه شدم و فعلاً هم دارم مقطع ارشد رو با مشقت زیاد میخونم
خب بزارید کمی از ویژگیهای شخصیم بگم من قدم 160 هست آره میدونم که این قد برای یک مرد کمی کوتاه هست وزنم 60 کیلوست ای کمی تپل بوده و هستم چرا میگی هستی چون که وزنم رو آوردم پایین مثلاً از چه قدر به چه قدر از 75 کیلو به 60 کیلو عاشق خوردن هستم تا بحث خوردن شد بگم که غذاهای مورد علاقه ام اول جوجه کباب بعدش کلم پلو شیرازی بعدش خورش سبزی و قیمه هستش از بین میوه ها عاشق سیب و پرتقال هستم از نوشیدنی های مورد علاقه ام یکی چای هست و بعد قهوه اوقات فراغتم در این موارد خلاصه میشه دیدن ببخشید شنیدن فوتبال یا اگه سریال خوبی تلویزیون بزاره شنیدن اون سریاله هست دیگه خیلی دوست دارم کتاب بخونم که از جمله کتابهایی که میخونم بعد از خوندن کتابهای مورد علاقه ام یعنی کتب حقوقی کتاب رمان ادبی و تاریخی هستش عاشق دو آتیشه تیم بارسلونا و پرسپولیس هستم دیگه چی بگم آهان دوتا خواهر و دوتا برادر دارم بزار اسم برادرام رو حد اقل بگم امیر و اکبر که هر دو از من بزرگترند و فعلاً هر سه مجردیم فعلاً همین اگه سؤالی بود توی کامنتها بپرسید جواب میدم
مثل همیشه معذرت میخوام که پر حرفی کردم همتون رو به خدای یگانه میسپارم پس
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

۵۸ دیدگاه دربارهٔ «اولین پست من کمی در باره خودم»

سلام و درود بر شهروز الدوله, مرسی بابت توجهت نسبت به این پست میگم گفتی چی میخواهی چی چی بلندتر بگو نشنیدم
.
.
.
.
آهان مدال بیا اینم یه مدال از شمش طلا ببر بفروشش بزن به زخمهای زندگی حالا دیدی که همه ی مدالهایی رو که بهم دادی رو جبران کردم چی کار کنیم ما اینیم دیگه خسیس نیستم پس مدالت مبارک
بدرود

سلااام بر احمد توریست خودمون خخخ.
اولین پستت مبارک باد.
از اون همه اسمی که بردی، من فقط احسان رو شناختم و البته و صد البته پروفسور خدا دوست عزیز که من در مطب دکتر نمیدونم چیچی که یهودی بود و نزدیک بیمارستان نمازی باهاشون ملاقات کردم، اون وقت هنوز کلینیکشون در خیابان زرگری هنوز ساخته نشده بود.
امیدوارم که از این به بعد پستهای باحالی ازت شاهد باشیم.
موید و منصور و احمد باشی که هستی.

سلااام
و درود بر عموی خوب و دوست داشتنی خودم عمو چشمه مرسی بابت این همه لطف و توجه شما بر این پست ناقص میگم عمو کی میای شیراز آخه از قبل از عید قول داده بودی راستی من این همه اسم داشتم خودم نمیدونستمدر مورد دوستانم هم که توی پستم اسمشون اومد حق دارید نشناسید چون فقط احسان بود که موفقتر از همه ی ما راهش و اون چیزی که دوست داشت رو پیدا کرد و ادامه داد منم خیلی وقت هست از احسان خبر ندارم هر جا که هستی احسان جان موفق باشی ببخشید عمو که در جواب کامنت شما دارم نامرتبط جواب میدم چون اسم احسان رو آوردید و باعث شد دوباره یاد اون موقعها زنده بشه عباس جان نظافت هم الآن یه موزیسین شده پیانو میزنه و دانشگاه هم موسیقی خونده
بازم مرسی بابت عنایت و لطف شما به این پست بدرود و خدا نگه دار

سلام و درود بر محمد حسین جان, میگم من لایق این همه لطف شما نیستم فعلاً اولین پسته کو تا نویسنده شدن توی این محله بابا با بودن نویسندگان قهار و چیره دست من حالا حالا ها باید پیش این عزیزان درس پس دهم تا بشوم نویسنده مرسی بابت توجهت راستی کلکلت با خانم عظیمی به کجا رسید شنیدم حسابی گرد و خاک کردید
به هر حال مرسی بابت این همه لطف که به من داشتید در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلاااام سلاااام و درووود درووود ببین کی اومده توی این پست ما پدر بزرگ کبیر رعد میگم میگفتی گاوی گوسفندی چیزی میزدیم زمین خیلی خیلی خوش اومدید و مرسی بابت لطف و عنایتی که نسبت به این پست داشتید و امیدوارم که خوشتون اومده باشه دیگه هر کمی کاستی داشت به بزرگواری خودتان ببخشید
در پناه حق بدرود

وای ببین چه سوتی بزرگی دادم من علاوه بر در باره خودم قرار بود در مورد نحوه آشناییم با محله رو هم بگم خب خیلی حولی حولی پست دادن همین میشه
حالا اینجا میگم من تابستون یه کلاس آموزش اینترنت رفتم و بعد از کمی آموزش با اینترنت و اتصال به اینترنت به اولین جایی که اومدم محله بود حالا چرا اومدی دو سه سال پیش که اون برنامه که از رادیو فصلی پخش میشد چی بود اسمش فکر کنم زندگی ادامه داره با محله آشنا شدم و وقتی هم که اومدم اینجا دیدم چه جای با حال و با صفایی هست بعد هم یه خونه از مجی جون اجاره کردم که هنوز توی اجاره بهای اون مثل چی موندم فقط خدا کنه از محله بیرونم نکنن همین فعلاً بای

سلام بر خانم عظیمی اونم از نوع فرزانه اش چی کار کنم من اینم دیگه مرسی بابت اینکه به این بچه پست من سر زدید و ممنونم بابت توجه و لطفتان چشم اگه چیز بدرد بخوری بود خوشحال میشم که بتونم در خدمت شماها باشم هر چند که این پست من کجا و پستهایی شماها کجا بازم مرسی از لطفت
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

همچین میگه ببین کی اومده و میخواد گاو و ببر قربونی کنه که انگار هر روز پست زده و من نیومدم خخخ
تند خوانی کردم . یک وابسته به کسی و یا چیزی نشو
دو هنوز وزنت کمی زیاده . به جای خوردن کمی برو توی پارک راه برو .
سه تعصب داشتن خوب نیست . حتی روی اسامی خخخ
فعلا همینارو داشته باش تا بعد .

ببین ننه رعد اول که مرسی بابت توصیه های خوبت دوم دارم همین کار رو میکنم ولی چی کار کنم که کاهش وزن یعنی از ده سال درس خوندن هم سختره ولی چاغ شدن در عرض دو سه روز ممکنه مخصوصاً اگه مثل من استعداد چاغی هم داشته باشی سوم چی منُ وابستگی این حرفا کذب محضه کی گفته من وابسته ام در مورد تعصب به نظر من تعصب به بعضی چیزها خوبه ولی بازم به توصیهت به عنوان یه بزرگتر گوش میکنم و سعی میکنم از تعصبم بکاهم بازم مرسی بابت توجه و لطف و عنایت ویژه پدربزرگ کبیر رعد به این نیمه چه پست در مورد گاو و گوسفند قربونی هم باید بگم که دلیلش ارج نحادن به قدوم مبارک شما در این پست بود
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام و درود بر آقا وحید گل آره منم با شما هم شهریم یعنی شیرازیم کاکو از لطف شما به این پست کوچولو موچولو من سپاسگزارم نه متأسفانه فعلاً اسکایپ ندارم ولی به همین تازگیها قرار هست آموزش اسکایپ رو از موج نور بگیرم و به امید خدا چه دیدی شاید به زودی اسکایپی شدیم اگه این چنین شد خبرت میکنم
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

ننه ننه رهایی نه رعد بزرگ اعه اعه .
در مورد کاهش وزن بهترین راهکار حذف ناهار و خوردن شامو ناهار در عصره . پس صبحانه بخور و بعد به جای ناهار سعی کن میوه و یا هویچ و کلمو سیب بخوری . و بعد ساعت ۵ ناهارو شامو یکی کن و نوش جان . این بهترین راه تغذیه برای سلامتی و همچنین کاهش وزن . حتی اگه اضافه وزن هم ندارید ناهار ممنوع .

وای پسر تو که امشب هی داری سوتی میدی ببخشید پدربزرگ رعد بود و ننه هم رهگذر دیگه اشتباه نمیشه در مورد توصیه هایتان هم چشم حالا بهشون فکر میکنم ببینم میتونم عمل کنم یا نه بازم مرسی و تشکر فراوان بابت الطاف شما به من کمترین بای

سلااام تبرییک.
خیلی خوشحالم که نویسنده شدید و اولین پستتون رو نوشتید.
باور کنید دقیقا به همین فکر میکردم که پس چرا دربارۀ آشناییشون ننوشتن که به پاسخم رسیدم خخخ.
پستهاتون رو ادامه بدید چون خیلی کامل و خوب مینویسید.
مدال فراموش نشه لطفا.
من اول شدم و مستحق گرفتن مدال هستم.
شاد و موفق باشید.

سلام و درود بر پریسیما خانم, مرسی بابت توجه لطف و عنایت ویژه شما به این پست ,من کامل مینویسم !نه فکر نکنم این طور باشه اینایی که در مورد من گفتید اغراقی بیش نیست هنوز خیلی راه هست تا من به گرد راه پستهای کسایی مثل شما برسم و بتونم پنجم بشم راستی پنجمیتان مبارک باشه و ان شاء الله سال آینده اول بشید میگم شما هستید که توی خصوصی غلطای منُ رو گوشزد میکنید مرسی که لطف میکنید و بهم میگید که چی رو غلط نوشتم بابت اون قسمتی که توی پست هم جا افتاد از شما و همه ی هم محله ای ها معذرت میخوام
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام و درود بر آقا وحید بزرگوار, مرسی بابت توجه لطف و عنایت شما به من ممنونم که به پست من سر زدید فعلاً که من چیزی برای یاد دادن ندارم و دارم از شماها عزیزان یاد میگیرم چشم اگه چیزی بلد باشم که نیستم با کمال اخلاص تقدیمتان میکنم
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

راستی ببخشید آقایان چوبینه و علوی معلم ادبیات یا همون فارسی دوره راهنمایی من بودند توی پست جا افتاده بود گفتم شاید برایتان یه وقت سؤال پیش بیاد پس بر خود واجب دونستم که این ایرادم رو اصلاح کنم بازم مرسی از دوستانی که توی این پست کامنت گذاشتند
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

نه!
نه! نههههه! پس ننه کو؟
میگم نه! باور نمیکنم! احمد این توی که خصوصی رو عمومی میکنی؟ چقدر تو خوبی!
من میگم تو احتمالا با شمس تبریزی نسبتی داری! برو تحقیق کن ببین شاید درست بگم. آخه اونم اهل رازداری نبود و همه چیزو فاش میکرد و آبروی مولوی رو برده بود خخخخخ

باور کنم؟ باهات شوخی میکنم مرد! ناراحت نباش.
جدی خوشحال شدم که پست انتشار دادی. ببینم امسال محله رو میترکونی با پستهای قشنگت؟

سلام و درود بر کامی جون مرسی که به این پست سر زدی چی کار کنم ما اینیم که دوست داره همه چی رو فاش کنه میدونم اخلاق بدیه ولی ترک عادت باعث مرضست من بازم ازت بابت این که در مورد پست برگزیدگان جشنواره تبسم نتونستم توی خصوصی جوابت رو بدم معذرت میخوام بازم از لطف و عنایت و توجه تو نسبت به من سپاسگزارم بابا تازه پست اوله کو تا من بتونم به پایه اون پنج نفر برسم
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

درود! خوب عالی نوشتی… این را باید مردم جامعه بفهمند که دکتر خدادوست هر کوری را درمان نمیکند و بیشتر دکترها مانند ایشان فقط پیوند قرنیه میزنند و برای شبکیه درمانی نیست اگر هم باشد خیلی گران است و با صرفه نیست…!

سلام و درود بر عدسی محله, من باید به خودم ببالم که کسایی مثل تو اومدن اینجا نظر دادن و منُ مورد لطف خودشون قرار دادن در مورد پروفسور خدادوست هم نظرت کاملاً درسته بازم مرسی برای این که به من لطف داشتی و امیدوارم بتونم بازم خوب بنویسم حالا فرق نمیکنه که پست باشه یا کامنت به هر حال مرسی بابت همه چی
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام احمد جان خواندن سرگذشت شما بسیار برایم جالب و شنیدنی بود. زیرا که جابجای مدرسهی شوریده شیرازی برای من خاطره انگیزست بسیاری از آقایان و خانمهایی که نام بردی میشناسم منجمله آقایان فرُرخ منش و علوی موفق باشید دوست من

سلام خدمت احمد آقای شیرازی خودمون. من باید زودتر خدمت میرسیدم ولی شرمنده شدم از شما بعذی از مهمونهای ما عید یادشون رفته بود کلبه ما را نورانی کنند امروز همهشون بدون اطلاع قبلی اومدند. بگذریم خودتون چطورید به خدا خیلی دنبال شماره موبایلتون بودم وقتی پستتونو دیدم یه نمیشه گفت یه متر بالاخره پریدم از خوشحالی بالا. اگه در جریان باشید منم شیرازی مثل خودتون هستم. و سعادتیست در خدمت شما بودن. از طریق همین پستتون بود که شمارهتونو پیدا کردم. و بعد با شما میتماسم. اهمدجون سرتونو درد آوردم عذر میخواهم. جسارتا من خیلی تشنه یادگیری کامپیوتر هستم و کم و بیش سؤالاتی از بعذی بچهها میکنم اشکالی نداره اگه مزاحم اوقاتتون بشم من در قسمت پیامهای خصوصی نیز نمیتوانم بنویسم باید یاد بگیرم و مدیون عزیزانی هستم که در یادگیری به من کمک کنند بخصوص شخص شما که ولی نعمت من هستید موفق و سرفراز باشید.

سلام و درود بر آقا سید بزرگوارکاکو چی طوری ایام عید خوش گذشت ممنونم بابت این همه لطف توجه و عنایت شما من که چیزی بلد نیستم به شما یاد بدم ولی اگه کاری از دست من بر اومد در خدمتم متأسفانه منم مشکل شما رو دارم یعنی توی خصوصی نمیتونم پیام بزارم حتی با آموزشی که شهروز هم در این مورد گذاشته نتونستم حلش کنم میگم مهمونهای شما یه کم دیر نیومدن عید دیدنی به هر حال موفق و پاینده باشید و بازم مرسی از الطاف شما به منِ کمترین در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام و درود بر آقا کیان عزیز ممنونم از توجه و لطف شما که نسبت به من و این پست ناقص و خیلی ضعیف داشتید مرسی بابت آرزوهایی که برای من کردید پاینده و سر فراز باشید در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام بر آقای عبد الله پور گرامی
و اما rp و هععععی عجییب خانه مان بر اندازیست این دو حرفی ها خخخخ بگذریم مهم این هست که ما تسلیم این دو حرفی و بقیه حرف ها نشیم و بریم جلو و ان شا الله که برسیم …..
اسم خواهر هاتون رو هم نگفتید “یکیشون احتمالا اکرم خانم باشند” نه آیا؟ شاید اعظم هم دومی ولی من کنجکاوم خب نمی شه بگید آیا؟
می گم خوش به حالتون استعداد چاقی دارید منم استعداد لاغری دارم خخخخ و دیگه این که مشخص هست دوران تحصیل شیرینی رو داشتید و تقریبا منهای پروژه های تحصیلی دارید و امیدوارم به زودی شغلی متناسب با رشته تون

سلام و درود بر بانوی کبیر محله وای ببین کی اومده به پست ما سر زده بانوی وکیل و نویسنده مطالب حقوقی محله که من دارم از مطالب حقوقیش توی محله هنوز استفاده میکنم ممنونم از لطف و عنایت و توجه شما خب بزار به سؤالت جواب بدم چون خودم هم خیلی کنجکاوم و حست رو درک میکنم چون که میدونم الآن داری چی میکشی پس بزار بگم که من دوتا خواهر دارم حالا بریم سراغ اسمشون به نظرت اسمشون چیه چیه چیه خب بابا صب کن میگم اسم خواهر بزرگم معسومه است که دوتا دختر هم داره یکی به نام فاطمه که الان دانشجوی هوشوری یا هوشیاری است یکی از این دوتا و فاطمه متولد تیر ۷۴ هست و خواهرم هم متولد ۵۵ هست و دختر کوچکترش زهرا هست که متولد سال ۷۹ هست و خواهر دومم اسمش لیلا هست که متولد سال ۶۱ هست و اونم دوتا دختر به نامهای عسل که ده سالش هست و سال چهارم ابتدایی هست و یکی دیگه هم غزل که یک سال و نیمش هست و خیلی شیرین و خوشمزه هست دارد. در مورد استعدادم هم که حیف نمیشه وگرنه یه کمی استعداد چاغی به شما میدادم و استعداد لاغری ازتون میگرفتم ولی خوش به حالتان که استعداد لاغری دارید در مورد دوران تحصیل هم که نگو این قد شیرین بود که حد و حصر نداره کلاً من دوره ی تحصیل چه ابتدایی چه راهنمایی چه دبیرستان چه لیسانس(کارشناسی) و ارشد رو دوست دارم در مورد شغل و بقیه آرزوهاتون خیلی خیلی ممنونم که منُ که لیاغت این همه لطف رو ندارم مورد الطاف خودتان قرار دادید میگم حالا خودمونیم اون تلفن کی بود چی بود شکلک کنجکاوی من نسبت به تلفن بانو راستی در مورد آقای نیکفر هم باهاشون تماس گرفتم و یه قولهایی بهم دادن و امیدوارم که بتونند مشکلم رو حل کنند بازم مرسی بابت اون پست خوب و عالی شما خب خیلی حرف زدم پس فعلاً میرم ولی اگه بازم سؤالی بود بپرسید اگه بتونم خوشحال میشم بهشون جواب بدم در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام بر آقای عبد الله پور گرامی سرگذشت تلخ زندگیتان سرگذشتی است که همه ما کم و بیش تجربه کرده ایم خوشحالم که در مقطع کارشناسی ارشد حقوق تحصیل میکنید امیدوارم تا دکترا پیش بروید و روزی برای دکتر شدنتان در محله جشن بگیریم امیدوارم در تمامی مراحل زندگی موفق باشید.

سلام و درود به آقا هادی گرامی و عزیز مرسی از لطف شما به بنده کمترین چرا میگی سرگذشت تلخ چون که من اعتقاد دارم این سر گذشت خیلی هم شیرین بوده و خیلی خاطرات خوب و بدی ازش دارم بجای تلخ بگو سرگذشت پر از ماجرا و هیجان انگیزی بوده در مورد دعایتان هم ممنونم ان شاء الله خدا از زبونتون بشنوه ممنونم صد درصد اگه دکترا قبول شدم یه جشن حسابی توی محله داریم شما دعا کنید تا بشه البته فعلاً که توی پایان نامه کارشناسی ارشد موندم نه اینکه فکر کنید نا امیدم یا دارم به خودم میگم که نمیتونم نه اصلاً این طوری نیست این گروه ما در مقطع ارشد یه ایرادهایی میگیره که خدا هم فکر نکنم این ایرادهایی رو که اینا میگیرن بگیره به هر حال امید ما به اون خدای بالا سریه هر چی او بخواد و قسمتم باشه با البته تلاش من به دست میاد بازم مرسی از لطف و عنایت و توجه ویژه شما در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام آقای عبد الله پور.
دیر رسیدم شرمنده, با این حال تبریک میگم انتشار اولین پستتون را.
چه خوب که میگید که از تمام زندگیتون راضی هستید این خیلی عالی هست, من خودم گاهی حسابی از زندگی شاکی میشم.
براتون آرزوی موفقیت دارم در تمام مراحل زندگیتون.

سلام و درود بر فاطمه خانم حسینی دشمنتون شرمنده اشکالی نداره که دیر رسیدید همین که منُ قابل دونستید و به کلبه خرابه ما قدم گذاشتید برای من کلی ارزش داره از لطفتون نسبت به من هم بی اندازه سپاسگزارم آره من از زندگیم راضیم چون که خدا رو شکر تا امروز به هر چی که خدا برام مقدر کرده بوده رسیدم البته خودم هم تلاش کردم ببینید نارضایتی ما از زندگی دردی رو دوا نمیکنه جز کسالت و درجا زدن حالا شاید من یه جایی یه مشکلی برام پیش اومده و همون جا گفتم خدا چرا این جور شد و کمی با خدایم درد و دل کردم یا با خدا با زبون خودم جدل و بحث کردم اما بعدش میگم حتماً یه خیری توش هست به هر حال باید زندگی رو زیبا دید تا مشکلاتش هم حل بشه بازم مرسی که اینجا هستید و مرسی از توجه شما در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام و درود بر آقا امید گل مدرس اندروید محله, من اول سوم شدن شما رو در جشنواره تبسم تبریک میگم؛مرسی از حضور شما در اینجا اصلاً هم اشکالی نداره که دیر اومدید خب پیش میاد بعضی اوقات برای ما کارهایی پیش میاد که باعث میشه اصلاً یه کامنت یا یه پست رو خیلی دیر بخونیم این که ایرادی نداره مهم نیت ماست که میخواهیم در کنار هم باشیم و هر چی میدونیم به هم یاد بدیم به هر حال مرسی از لطف و توجه و عنایت شما در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلااااام سلااااام و درود ببین کی اومده ننه رهگذر شما کجا اینجا کجا راه گم کردید به ما سر زدید باشه میگم حرف مرد یکیه خوب شد
بازم مرسی که منِ کمترین رو مورد لطف و عنایت خودتون قرار دادید و ممنونم که کامنت گذاشتید در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلاااااااام سلااااااام و درووووود درووووود بر مهدی جان گل گلاب آتیش پاره محله چه خبرا خوبی خوشی میگم مرسی که با این همه مشق و پستهای سریالی مدرسه و چیزهای دیگه به این جا سر زدی خوش اومدی مرسی بابت کامنتت خوب باشی در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

دیدگاهتان را بنویسید