بسم الله الرحمن الرحیم و سلام! ایام عزاداری اباعبدالله الحسین علیهالسلام تسلیت باد! خیلی بچه بودم که مثل بیشتر بچهشیعهها مادرم منو با هیئتهای عزاداری آشنا کرد. یه لباس سیاه تنم پوشید و یه زنجیر کوچولو برام خرید. دستمو میگرفت و میبرد تا محل هیئت. معمولاً آخر صف میایستادم و مثل همه همسن و سالهام زنجیر میزدم. شبهای شام غریبانم که توی تاریکی سینه میزدیم. به یاد اون روزا! به یاد کودکیهای بیآلایش! به یاد تشویقهای گرم و مهربان مادرانه! در دوره دبستان که تو خوابگاه بودم، شبای عزاداری دهه محرم، یا اونقدر خوابم میومد که ترجیح میدادم بخوابم، یا گهگاهی هم پیش میومد که میرفتم عزاداری
Tag: مداحی
سلام خوبید؟ دلم خعلی واسه قدیما و رهایی تنگولیده. بدیش اینه که بلد نیستم هرچی تومه رو کلمه کنم. شایدم کلا همچین امکانی توی طبیعت کلا ذاتا نباشه و این نباشه که من نتونم. افکاری امثال مال من سخته گفتنش، نوشتنش، و حتی درک کردنش. بیخیل. اینم دومین ویژه پادکست یا ویژه برنامه ای که قولشو واسه دهه محرم از قبل داده بودم. آماده شد. البته مشغله های این روزام، بهم اجازه نمیدن زیاد درگیر باشم. رسیدن مسافر و مهمان از بیرون، دعوت چند جانبه از گروه های مختلف دوستان، آشنایان، اقوام و همسایگان به مجامع، محافل و اماکن مختلف، پروژه های فوق برنامه، و شغلم، همه و همه،