خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بفرمایید بفرمایید. سومین قهوه خونه ی گوش کنی با مجوز رسمی از بالادستیها.

الهام الهام الهام.

الهام: چیه خونه رو گذاشتی رو سرت؟

بابا بدو که خیلی خیلی کار داریم.

الهام: چیکار داریم آخه مثلاً؟

هیچچی بابا، باید این هفته ما گوشکنیها رو دعوت کنیم قهوه خونه. آخه قراره که ما این هفته از بچه ها پذیرایی کنیم.

الهام: اِ چه خوب. حالا برنامهت چیه؟

هیچچی دیگه تو باید کمکم کنی.

الهام: هر کاری که بگی میکنم.

خُب خوبه. بهتره که تو بمونی تو خونه و وسایل پذیرایی رو آماده کنی، من هم میرم به بقیه ی کارا میرسم.

الهام: چی درست کنم؟

خُب برا وقتی که از راه میرسن یه شیر کاکاو  و کیک درست کن که خسته گی در کنند. چون ساعت 12 شب میرسند زیاد سنگین نباشه که شب نمیتونن بخوابن. برا صبحانهشون حلیم، کله پاچه، و سرشیر محلی با عسل سبلان آماده کن که هرکی هرچی دوست داشت بخوره. برا ناهار تو لازم نیست کار خاصی انجام بدی. من به حاجی گفتم که بیاد تو قهوه خونه برا همه کباب مخصوص بناب درست کنه. ماست، پیاز ، ترشی، دوغ محلی و زیتون اینا هم سفارش دادم که بیارن. فقط اگه زحمتی نیست برا میان وعده ی صبحانه و ناهار آش دوغ اردبیل آماده کن که مجبور نشیم از بیرون بگیریم. برا بعد از ظهر هم میوه و کیک هایی که خودت درست میکنی با بیسکوییت آماده کن که با چایی میچسبه. برا شام هم اگه میشه سمبوسه درست کن و سالاد که با هم بخوریم.

الهام: خُب، بچه ها چهجوری میان؟

یه پرواز رو چارتر کردم براشون که از تهران میان به سمت اردبیل. یعنی بقیه خودشونو میرسونن تهران به عمو چشمه و امیر و شهروز و بقیه که با هم با یه پرواز چارتر ویژه ی گوش کن خودشونو برسونن اردبیل. پرواز ساعت 12 شب یعنی 0 دقیقه ی روز جمعه به زمین میشینه.

الهام: قهوه خونه کجاست؟

سرعین.

الهام: چرا اونجا؟

مخصوصاً اونجا رو گرفتم که بچه ها اگه خواستن از آب گرم معدنی استفاده کنند. بعدش هم میخام امیر رو با اونایی که دوست دارن بفرستم پیست آلوارس  برف بازی. بهشون هم میگم که موقع برگشت برامون آب معدنی واتا بیارن که خیلی خیلی گواراست.

تو هم ساعت 11 خودتو برسون که با هم از اونجا بریم فرودگاه دنبال بچه ها. هماهنگ کردم اتوبوس بیاد فرودگاه.

الهام: باشه.

*محل قهوه خونه*

خُب وسایلی که لازم داریم با یه کامیون رسیده. چندتا کارگر هم گرفتم که کارا رو انجام بدن.

آقا: لطفاً همه ی میز ها و صندلیها رو جمع کنید و به جاشون این تختهایی که آوردم بذارین. میخوام کاملاً سنتی باشه. روی تختها متکا بذارین که بچه ها راحت باشند. هر تخت برا چهار نفر آماده بشه لطفاً.

روی هر یک از تختها یه رایانه ی همراه یا همون لبتاپ بذارین با یه رایانک مالشی یا همون تبلت که هر کی خواست استفاده کنه. یه دو خط هم اینترنت بسیار پر سرعت نامحدود میخوام که کسی بهونه ی اینترنت نداشته باشه. خوبه: یه تخت هم اینجای سالون بذارین که به همه جا دید داشته باشه. اون هم چهار نفره باشه لطفاً ، فقط روی این تخت چهارتا لبتاپ بذارین که کل قهوه خونه رو قراره مدیریت کنند. آقای درفشیان، مجتبی، شهروز ، و خودم اینجا میشینیم.

خُب: حالا میمونه نور که میخوام نور مخفی باشه. یعنی از اون l e d ها که داخل دیوار و سقف کار میذارن کار بذارین که قشنگتر بشه.

زغالها رو ببرین بذارین انبار پشت آشپزخونه که خیلی احتیاجمون میشه. سماور زغالی رو بذارین تو آشپزخونه که چای تو سماور زغالی خیییلی میچسبه. چندتا منقل هم بذارین تو محوطه ی بیرون که حاجی قراره اونجا برامون کباب بناب درست کنه. بخاری زغالی هم که میدونید جاش کجاست. فقط دودکششو محکم کنید که یه دفعه در نره همه با هم سیاه بشیم خخخ

این مجوز

رو هم نصب کنید سر در قهوه خونه که یه دفعه اماکن بهمون گیر نده. خسته نباشین.

الهام اومدی.

خُب برو بریم فرودگاه.

*فرودگاه اردبیل*

دینگ، دینگ، دینگ، پرواز شماره ی 248097 چارتر ویژه ی گوش کنیها برای اولین بار در ایران بدون تأخیر به زمین نشست.

به به : سلاااام سلاااام بر گوشکنیهای فرهیخته و باحال. چطورین بچه ها؟ خوش اومدین.

شکلک روبوسی من با آقایون و روبوسی الهام با خانما.

بفرمایید بفرمایید اتوبوسها منتظرند تا شما رو به محل قهوه خونه برسونن. کسی که غیبت نکرده. خُب ، خدا رو شکر.

همه هم که با هم آشتی هستند. قهر مَهری هم تو کار نباشه که من چند وقتیه اعصاب درست حسابی ندارم هاااا . با مجتبی هم کاری نداشته باشین که میگن خطرناکه و آدمو بلاک میکنه خخخ

شهروز ، از همین حالا شلوغ کاری رو شروع نکن. بچه ها خستهند بذار برسیم قهوه خونه بعد.

برا استراحت شب هم یه هتل چندین ستاره گرفتم که هرکی خواست میتونه بره اونجا بخوابه.

خُب: برای اینکه بیکار هم نباشین میتونین که در طی این 24 ساعت با هم مسابقه بدین، مباحثه کنین، مشاعره کنین، و حتی مفاعله بازی کنین. فقط مجادله نکنین که زشت میشه هاااا.

خُب، دیگه رسیدیم قهوه خونه. برای سلامتی آقای راننده صلوات.

۱,۵۱۱ دیدگاه دربارهٔ «بفرمایید بفرمایید. سومین قهوه خونه ی گوش کنی با مجوز رسمی از بالادستیها.»

زینب، شاید برق خونه موقتا مشکل داره یا پاور کامپیوترت مشکل پیدا کرده. چیزی نیست. شاید داغ کرده باشه.
تاها، همون گلکسی استار اصغر خوبه.
مهدی، عمویی، کوفتت کن عسیسم. کوفتت کن. نوش کوفتت. چیزه نوش جونت!
پرواااز، خودتو کنترل کن. احساساتتم همینطور.
زینب رتبهت بالا نباشه بازم من حرفی ندارم. مث سایت اصغر آقا که گفتم لینک میکنم. گلکسی استار بخر.

سلام بچه ها ببینم تنها خوردید یا واسه من هم چیزی مونده؟ آقا بازیه؟ من بازی؟ ای بابا دیر رسیدم که! آب که پیدا میشه بدید دستم تشنه ام به جان خودم. آقای خیر اندیش و الهام عزیز تبریک عالیه عالی! وای حالا من۱سری کامل کامنت عقبم باید برم بخونم.

ویژگی های افراد ماه های مختلف رو قبول ندارم. مث رنگ ها و مزه ها که توی روانشناسی هستند. خرافات و سرگرمیند تا واقعیت.
شهرووووز، دکیییی، سر به سر هم نذارید بابا خوبیت نداره!

مجتبی مرسی که جواب دادی .
هـر کـه را دور کنـی دور و بـرت می آید
از محـبـت چـه بـلاهـا به سرت می آید

بنشینی دم در کوچه قرق خواهد شـد
بــروی جمعیتی پـشـت سـرت می آید

لامسب از بس سرعت کامنتها تند تند هستش انگشت‌درد گرفتم، آرتروز انگشت گرفتم. چقدر تایپ کنم و هی ببینم بازم هست؟
راستی امروز ی اتفاق جالب توی فست‌فود واسم افتاد. یارو خواست واسم سس بریزه روی سیب‌های سرخم، جلوی دستشو گرفتم بهش گفتم نمیخوام. بعدش نمکدون درخواست کردم و سیبهای سرخ شده رو بدون سس و با نمک خوردم. چند نفر بودند اون ها هم همین کار رو کردند. یکی یواشکی به مامانش میگفت دیدی اون آقاهه که کوره داره راحت چیپس با نمک میخوره؟ بیا ما هم سس نریزیم. مامانش میگفت خوش به حالش که نمیبینه و راحته! ی لحظه لذت بردم از آزاد بودنم. خخخ شکلک جوگیر شدن در حد نمیدونم چی چون لالیگا و تیم ملی و ذرت مکزیکی و المپیک و المپیاد دیگه کلیشه شدند.

سلام! راستی اگه بخوام تو پستام تو محلله لینک بذارم باید چه کنم?‏
من بلد نیستم.‏ جوااااب بدییید.

پسرا و دخترای خوبی باشین …هعی من جلو آقای چشمه یه ذره شرف نداشته دارم ک اونم شما ب باد خواههههههههههییییییییییییییییییییییی دادددددددد

دوستان به خبری که به دستم رسید توجه کنید.
دیشب در یک مهمانی، مهمانان میزبان را خوردند.
فکر میکنید جریان چی بوده خخخخ؟

شهروووووووووووز //….بیا از این کارا دس بردااااااار تو رو چه به ژنو ..فک کردی اونا هم ما هستن آیااااااااااا ؟؟؟ما ماهیم اصن

ببخشید بچه ها من یه مشکلی با سایت پیدا کرده بودم . مجتبی جان من با کسی رو در وایستی ندارم نگران نباش.
پریسا خانم چرا این همه دیر. حالا که تشریف آوردی کجا رفتی پس؟
اگه کسی از قلم افتاد ببخشید.
زینب خانم این اتفاقی که گفتی میتونه از فن c p u باشه. جدی بگیرش چون میتونه باعث نیمسوز شدن c p u بشه.

چشمه جونم تو کامنتهای قبلی رو ندیدی من سلام کردم نشنیدی پرسیده بودم شما چشمه ی سرد هستی یا گرم که هوچ جواب نگرفتم. آنتن نمیده. ا.ا.ا.ااااآآلو الو الووو؟ الو

امیر‌محمد یا مهمان ها آدمخوار بودند، یا میزبان ی مرغی گاوی گوسفندی چیزی بوده یا مهمان ها شیشه کشیده بودند. شایدم مهمانی ی شیری چیزی توی جنگل بوده. چمیدونم. والا!
راستی سلااام به دکی پروازز که سراغتو از رعد گرفتم نبودی گویا

سعیییییییییییید نکنننننن.ینی چی میای سر بزنگاه میکامنتییییییییی ..این از وجدان کامنت دادن به دور نیس آیااااااا خخخخخخخ

سلام آقای خادمی خخخخخخخخخ .رفده بودم ژنو پاره ای از مذاکرات مونده بود باس انجوم میدادم

سلام مجتبی.
شرمنده من دیگه بسکه کامنت خوندم قاطی کردم.
من چشمه آب حیاتم، شکلاتم شکلاتم خخخ.

سلام بر پریسیما و مجتبی و عمو چشمه ی دوباره برگشته و پریسا و چه میدونم! دست بردارید از سر من پیرمرد با این حافظه ی قاراشمیییییییش!

بچه ها یه خبر ..فک کنم شهروز داره ازدواج میکنههههههههه ..خودش تو اسکایپ بهم گف.گف روز ولادت پیامبر ص… بعله برونشه …اینم سورپرایز پری

هر که را دور کنی دور و برت می آید !
از محبت چه بلاها به سرت می آید

بنشینی دم در کوچه قرق خواهد شد
بروی جمعیتی پشت سرت می آید

تا که در دسترسی از تو همه بی خبرند…
تا کمی دور شوی هی خبرت می آید !

دل به مجنون شدن خویش در آیینه نبند
صبر کن ، عاشق دیوانه ترت می آید !!

من آشفته به پای تو می افتم اما…
موی آشفته فقط تا کمرت می آید !!!!

خون من ریخت نیفتاد ولی گردن تو
گردن من به مصاف تبرت می آید

روز محشر هم اگر سوی جهنم بروی
یک نفر ضجه زنان پشت سرت می آید…
این شعر تقدیم به همه ی گوشکنیا . من یه همچین آدمی هستم در برابر شما . هاهاهاها

بچه هایی که دوست دارید بازدید وبلاگ شما زیاد بشه. شما باید ی کاری کنید که من بهتون میگم و خعلی هم جواب میده. شما نباید هر روز صبح ظهر و شب مطلب توی وبلاگ خودتون کپی کنید. تعداد مطلب نیست که بازدید مییاره. کیفیت مطلب هست که بازدید مییاره. میخواهید بدونید چه مطالبی بگذارید که بازدید زیاد پیدا کنید آیا؟ من میگم.
شما باید توی وبلاگتون خودتون باشید. آره. دقیقا خودتون باشید. مثلا امیر‌محمد، تو میتونی اتفاق های روزانه، خاطرات عمومی و مشکلاتت به عنوان ی دانش‌آموز نابینا رو چه توی مدرسه و چه بیرون مدرسه بنویسی. جک تعریف کنی. ی کاری کنی که بازدید کننده هات بدونند تو از خودت مینویسی نه اینکه کپی بکنی.
مهدی قادری، باقی بچه ها، شما هم همینطور. توی وبلاگ شما باید مطالب شما باشه نه اینکه از خبر آنلاین و ترفندستان مطلب بگذارید. یکی دو تا توی هفته طوری نیست ولی باید از هر دهتا مطلب، شش هفت تاش مال خودتون و نوشته ی دست شما باشه اونم نه یکی دو خط بلکه کم کم باید ده دوازده خط بنویسید.
بای بای ما بریم و بیاییم.

شهروووووووووووز! نکنه تازگیا یهو سیمت قطع میشه چند ساعت آنلاینی ولی خبری ازت نیست یعنی که یعنییییییییی!
من قراره چند روزی دهه سوم دی بیام تهران، شیرینی دبش دم دست باشه!

بچه هااااا میشه قضیه شهروز بین خودمون بمونه
وووااااااای کاش نیاد کامنت قبلیمو بخونه /..دیگه هیچ رازی روو بم نخواهد گفت هعی

درود! من هنوز در مهمونی هستم، کامنتها هم که بالای هزار شده، خوب چه بهتر از فردا صبح نخونده هارو میخونم!

آقای خیر اندیش من معذرت می خوام. به خدا همینطور از دیشب با محله بودم و امروز عصر دیگه تحملم تموم شد دیدم دلم داره می ترکه سیستم رو بستم گذاشتم کنار تا اینکه…شهروز کو؟ این جریان عروسی جدیه پرواز؟ وای خداییش۱چیزی بگم؟ به خدا راست میگم بچه ها داشتم جدی دق می کردم از دلتنگی. داشتم می ترکیدم. من عاشق اینجام تصور اینکه دیگه اینجا نشه هیچی بگم داشت دیوونهم می کرد. ممنونم شهروز که مطمئنم کردی. گوش کنمون رو عشقههه!

باشه مجتبه ولی این واسه کسیه که در باره ی خودش مینویسه ولی من و چندتا از دوستای بینام این وبلاگو ساختیم و یه وبلاگ علمیرو تشکیل دادیم.
نظر شما چیه آقای درفشیان؟

به همه بچه هایتو قهوه خونه سلام میکنم. ایشالاه ساعات خوشی رو همیشه داشته باشید.میرم بالاتر هم ببینم از این همه کباب چیزی هم برای ما مونده یا نه و هم ببینم چه خبره.؟برگردم.

اوه پس بقیشم میگم.اسم خانومش ژاله دادرس هست …دانشجوی پزشکی دانشگاه شهید بهشتی //…میگن خونه باباش تو ولنجک و ماشینشم مازراتی هستش

بچه ها نمیخوام راجع بهش بحث کنیما. پست به حاشیه نره ولی فقط بدونید که مشکل محله اگه خدا بخواد ایشالا حل شده.
یادتونه ی عده ای مزخرفات میگفتند که گوشکن رو هک کرده بودند آیا؟ همون ها تحدید کرده بودند که نخواهند گذاشت ما حتی یک روز هم بالا بیاییم. خیال خام. قضیه ی چیز دیگه ای بود که ما یک هفته ای میشه مشکل رو پیدا کردیم بچه ها. کارت شبکه ی کامپیوتر مرکزی محله هنگ میکرد و به خاطر درایور یا راه اندازش بود. حالا عوضش کردیم امیدواریم دیگه مشکلی نباشه. تا در خودش بترکد هر‌آن‌که نتواند دید!

ممنونم جناب عدسی! شما چجوری همه جا کامنت بازی می کنی جناب عدسی؟ من با سیمبین بی سیمبین هیچ مدلی با گوشی نشد که کامنت بدم آخه. وای الان کامنت ها میره جلو جا می مونم!

ایییییش ترسیدم فک کردم حرفای من راجع به شهروز پستو به حاشیه میبره خخخخخخخ/.نع بچه ها از خودن باید میدونستن شهروز

ببخشید یکی یکی میگم آخه همینطور می خونم بالایی ها رو همینطور می نویسم تا جا موندنم رو جبران کنم. سلام آقای درفشیان معذرت ندیدم. چه می کنید با زحمت های من و وبلاگم؟ من هنوز دارم دنبال افزونه و بند و بساطش می دوم و نمی رسم. دیگه کی بود؟ بچه ها من دستم نمی رسه یکی که نزدیک تره از طرف من۱پخ به پرواز کنه حالم جا بیاد.

خانم کاظمیان عزیز! شما عزیزید خیلی زیاد. دیگه اینطوری نگی عزیز من که دلم تاریک میشه. زینب جان من همین طرف ها بودم ولی بی صدا. آخ خودمونیم سخته ها سکوت. راستی سلام آقای چشمه. احوال شما؟ وای رفت جا موندم کامنت کامنت!

ایول شهروووز. خوب دیگه. تو هم رفتی قاتی مرغها دیگه نمیشه باهات شوخی کرد. اه. اه. اه. چه بد!
با اون قضیه هاات!
امیر‌محمد، حتی وب علمی هم که مینویسید، گاهی از خودتون پست هایی بزنید و نظرتون رو راجع به پست هایی که مثلا توی این هفته از سایت ها واسه مخاطبین زدید بنویسید یا ی چیزی که خودتون یاد گرفتید یا کاردستی ای که ساختید و یا آزمایشگاهی که رفتید رو هم قاتیش کنید که علمی خشک خشک نشه.
مهدی ترخانه سلاااام.
شهروووز. مازاراتی؟ راااستتهههه؟ من شیرینی پیتزای خاویار میخوام. گفته باشم بعدش دبه نکنیا!

جدی میگی پرواز؟ آخه نمیشه جدی و چیز یعنی شوخیت رو من الان تشخیص بدم. باید بذارم زیر ذره بین ببینم اون نخه توش هست که تقلبی نباشه خبرت. بچه ها اگر جدی باشه بیایید شیرینی بخواییم ازششش!

چشمه من آشتی بودم و هستم و خواهم بود ، رجوع شود به شعری که برای گوشکنیا گذاشتم ولی کسی تحویل نگرفت. من بین شماها حیف دارم میرم هههههه

سلاااام بر پریسا.
ما از دیشب منتظر تو و پریسیما و بقیه بودیم.
خوشحالم که همه جمعن.

پریسیما اولییییییی.
بابا این پرواز توهمات خواب دیشبشو تعریف کرده.
کی خواست ازدواج کنههههههه.
مجتبی اونوقت میگی کاریش نداشته باااااش.
اگر جرأت داری وایستااااااااا.

ای به روی چشم مجتبی هر چی شما بگی ما نمیتونیم روی جرفت جرف بزنیم مدیر جوووووون؟

سلام مجدد بر تندر محله.
من که باهات خیلی وقته آشتی کردم.
شعرتم باید برم پیدا کنم.
بگو تقریبا کامنت شماره چنده؟

درود آقای ترخانه
به خدا سرعت کامنتها اونقده بالا ست که نمیتونم جواب بدم.
ایول بچه ها ایول

آقای چشمه من بودم دقیقا از همون دیشب هم بودم ولی چراغ خاموش. تمامتون رو مطالعه می کردم و آخ که چقدر دلم تنگ شده بود واسه همهتون! جدی بچه ها من۱روزی اگر نشه بیام محله چی سرم میاد؟

هـر کـه را دور کنـی دور و بـرت می آید
از محـبـت چـه بـلاهـا به سرت می آید

بنشینی دم در کوچه قرق خواهد شـد
بــروی جمعیتی پـشـت سـرت می آید

نه اقیانوس ، مگه نمی خواستی یه عده رو با رعدکی آشتی بدی ؟؟ رعد عاشقه توئه پسر ، من که با تو هیچ وقت مشکلی نداشتم. منظورمو شهروز مرغی میدونه.

مهدی، تا دوازده امشب وازه!
زینب، من امیدوارم اولین بازدید کننده هات همین جمع قهوه‌خونه باشند.
آدرس وبت چیه زینب؟
بچه ها بیایید بریم بازدید وبلاگ زینب واسشم اگه میتونیم کامنت بگذاریم تشوییییق بشه. ایول به همه!

پریساااااااااا …بیا دستتو بذار تو دست یه بنده خداییییی دلش میخواد باهات حرف بزنه.شهروز مرغی خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

شما ها منو دنبال خودتون کشیدید دوزخیا ههههه من تو بهشت حالم که خوب بود .نبود مجی ؟؟؟
الباقی هستم وبر خلاف شما الفرار نیستم.

اییییییییش پریساااااااا وکیلیم آیااااااااااا …بش بگو دیگههههههه گناه داره دلش گرفده

پرواز الحق که پسر خودمی ههههه شعر از نمیدونم اسم شاعرش یادم رفته . رعد آلزیم داره خخخخ

زینب عزیز فقط واسه دل خودت بنویس بازدید کننده هم میاد. یادمه اولش که وب زدم یکی اومد بهم گفت تو نباید انتظار داشته باشی بازدید کننده از در و دیوار وبلاگت بره بالا و اگر انتظارت اینه پس چه و چه. گفتم اگر زیاد باشن خیلی شاد میشم ولی اگر حتی یکی هم نباشه غمگین نیستم چون واسه دل خودم می نویسم. الان سرم شلوغ نیست ولی من خوشحالم. وبلاگم رو دوست دارم. وای بسه زیاد نوشتم الان جا موندم کلیییی.

به هر حال من شیرینی میخوام خودت میدونی که کی؟ ولی به زودی شیرینیمو ازت میگیرم شاه داماااد

رعدی ببین یا نباید میومدی یا حالا که اومدی حق نداری بری. من نمیدونم. من به جای کارهای پروژهم نشستم دارم با بچه ها کامنت‌بازی میکنم. فقطم من نیستم. اینها همه کلی کارو زندگی دارند خیلیهاشون ولی به عشق اینجا و به عشق این بچه ها اینجا هستند. تو هم باید باشی. من مثلا گاهی نصفه شبی خسته کوفته لاش مرده ی من میرسه خونه. بازم ی سرکی میکشم، از سیتا کامنت، دو سه تا جواب میدم، گاهی ی متن بدون قرص منتشر میکنم و سرو سامونی مختصر در حد خودم میدم. فقط و فقط عشقی. چون اینهایی که اینجا نشستند روی این تخت های قهوه خونه، جون منند. عشق منند. عمر منند. من قاتی اینها و اینها قاتی منند. ما باهمیم تا همیشه تا همیشه تا همیشه! اصن تا نداریم. از خوشگلی ماه نداریم. کسی ما رو به کس‌کسونش نمیده، به کسی نشونش نمیده. شاه مییاد با لشگرش واسه سایت های کوچیکترش، آیا بده؟ آیا نده؟ نه که نمیده. گوشکنی ها الک دارند، دلک دارند. ی سایت خوشگلک دارند. هزار‌تا مشکلک دارند. اما بازم پشت همند!

لایک لایک لایک لایکلایکلایکلایک
لایکلایکلایکلایک
لایکلایکلایکلایک لایکلایکلایکلایک
لایکلایکلایکلایک
لایکلایکلایکلایک

کی آقای طاهر پور ک منشیم بود رو میگییییی ؟؟البته ک بش شماره دادم ..گفدم اگه سال دیگه زبونت لال خخخخخخ قبول نشم بیاد بخونه واسم

پریسا من دوست دارم شعرام رو همه بخونن
راستش همیشه به مریم حیدرزاده حسادت میکنم
اون هم سن من بود که شاعر شد و همه فهمیدن شعر میگه

میگم اجازه دارم پیوندت کنم زینب؟ وبت رو لینک کنم به وبم؟ من رفتم چندین بار ولی کامنت فقط۱دفعه دادم. کد های امنیتی بلاگفا دوستم ندارن هر زمان میام اون طرف ها اگر بشناسنم دنبالم می کنن.

آقا مجتبی یه چیز بپرسم؟ میپرسم دوست داشتید جواب ندید
خودتون هم قبول دارید مغرور هستید یا فقط دیگران این فکر رو میکنن؟

مجتبی پسرم رعد کی گفته میخواد بره ؟؟؟
من دوست دارم برم ولی نمیتونم ، من بد جوری به شما ها دلبسته ام .

اختیار دارید آقای خیر اندیش. من۱گیری توی کارم بود که دیگه نمی شد یعنی دیگه تصمیم داشتم تا برطرف نشده توی محله توی هیچ پستی از محله به هیچ عنوان هیچ کامنتی ندم تا شهروز لطف کرد امشب این گیر رو از دوشم برداشت و در نتیجه من تونستم بیام و سعادت قهوه خونه شما رو از دست ندم. عاشق همهتونم بچه ها. به خدا دلم داشت جدی می ترکید. چجوری می شد فردا صبح پا شم هفته رو شروع کنم در حالی که این بار روی دلم بود؟

زینب خانم مجتبی مغرور نیست. مطمئن باش. این رو نیگم که خودشیرینی باشه. من اولین پستی که از این سایت خوندم همون پست مگویند مجتبی مغرور است بود. و همین پست من رو دلبسته ی این سایت کرد.

سلام بر همه دوستان : یا الله : حاجی یه قلیون جفت سیب به ما بدین : خدا خیرتون بده : اگه از اون آبگوشت موش هم مونده کوبیدش رو دمت کنین : راستی میگن جیگر موش نابینا خیلی خوشمزه هست :
راستی زینب خانم واسه منم اینجور میشد بعضی موقع ها : شما یبار وقتی که کامپیوترت روشن هست اون سیم که واسه برق هست و میخوره به پشت کیس رو بکش بیرون و دوباره جا بزن و روشن کن : فقط زمانی که روشن هست این کارو انجام بده :

زینب عزیز هر کسی اندازه خودش. اون بنده خدا توی جاده خودش بود و شما آهسته و پیوسته برو برای دلت و خدا رو چه دیدی شاید هم زد و سال دیگه این موقع شد. وای خدا سلام آقای خادمی معذرت به خدا سرعت چنان بالاست که من نصفی می خونم نصفی میام می نویسم باز جا می مونم.

درود! خوب من از مهمونی برگشتم حالا هم خونه هستم!این دنیا خیلی بی ارزشه. چرا میگن:وقت طلاست؟ در صورتی این دنیا ارزش نداره؟ آخرین پیامکی که از دوستدخترم که از شهر ری بدستم رسیده، حالا هرکی جواب بدهد همه را برایش پیامک میکنم! لطفا هرکی میتونه جواب سؤالو بگه!

فقط پریسا بخواند .فوری فوتی محرمانه.

کلا شهروز متخصص در بردداشتن گیرهاست زینپس شهروز از حسینی به شهروز گیره تغییر نوم مییابد

بچه ها منم شعر بلدم شب از تو منشوغه, بگین خوب, شب از تو منشوقه!, شب از تو منشوقه, بگین خوب /// …. آهان بیت بعدیشو یادم اومد شب از تو منشوقه, بگین خوب شب از تو منشوقه, خوب بود؟ چه ضد حالی! خخخ خیخیخ خوخوخ

قربان همه شما دوستان عزیز :
بچه ها میگن انجمن معلولین ایران دوباره میخواد ببره مشهد اگه اینجور بود فردا میزنگم یه آمار میدم هر کی طلبه بود بره قم : میگ قم خیلی طلبه داره : خخخخ : هر کی پایست بسم الله غذاشم آبگوشت موش

شهروز خجالت بکش ..اون قضیه مربوط به دوستم سهیل بود راسش مزاحم یه خانومه شده بود منم ک اند مراااااام جرمشو گردن گرفدم گفدم برم حراست …عه عه عه دهن لق لوس نمیشد نگی ب قول فری میخواسم ریاه نشه خخخ

الان میگم با نامزدت شب بعد عروسی میخواین بابا بزرگشو حلقآویز کنین تا ماترکش بهتون برسه بعدم به دادگاه بگین جنون ادواری داشته خودش خودشو دار زده.بگم شهروز

پریسا سلاااام. چطوری؟ خوفی؟ خوشی؟ شمال بارون مییاد ی کمیشم بگو بفرستند اصفهون! از خشکی یخ زدیم والا!
چشمه یادت باشه من ده بار باهات حالو احوال کردم جواب ندادی که ندادی ولی بخون که منم دارم کامنت میخونم و منم مث خودتم یعنی به هیچ جا نرسیدم. البته که جوابی از شما نخواهد رسید. آنتن نمیده. لامسب نقطه کوره. کوره. ااا.ا.اآآ.للو.وو.و الووو. اللللووووواااو. الو؟

آخیش همه سرگرم گفتگو هستند منم برم قهوه خونه رو غارت کنم! ای وای هیچ صدایی نباید بیاد مگه نه لو میرم شکلک مهدی در حال غارت وسایل هست وای یکی داره تعقیبم میکنه انگاری یه صدا میآد واییی غلط کردم!

سلااام, حدود دو ساعته رسیدم پریدم اومدم اینجاااا, تهران بودیم مسابقات لیگ گلبال دسته یک, دوم شدیم, هورااااا, خب دیگه چه خبرااا؟ خوبین خوشین سلامتین؟ یه چایی لفطن؟
خعلی خستم, پیشاپیش از همه اونایی که تبریک میگن میتشکرم,

آآآی بیایید گرفتمش! آقای خادمی خاطرم جمع شد خیال کردم باهام قهر کردید. جدی خیال داشتم تا آخرش نق بزنم تا آخر آخرش. جدی نگیرید من…ای بابا در رفت بگیریدش این غول پیش از این و شکم گریهناک این بار رو!

سلام بچهها من دیشب رفتم که صبح بیام. ولی شب اومدم
اگه منو نمیشناسید، من عباس منتخب یگانه هستم. همیشه به محله سر میزدم. چند ماهیه که یه خونه هم تو محله گرفتم اما تازه اساسکشی کردم به خونم تو محله. خلاصه دیشب اومده بودم تا با بچه‌محلّای بهتر از آب روانم آشنا بشم. که رفتم و حالا اومدم.

بابا سلام از منه مجتبی.
دو بار عرض ارادت کردم.
لابلای کامنتهاست.
یکی دو کامنتم هم نمیدونم چرا پریده، فکر کنم کار پرواز باشه.

آخ که مردم. دیگه کامنت ندم بهتره انگاری. هم کامنتی که دادم رو گم میکنم هم جواب هام رو! اصن جازمم هنگ میکنه! n v d a هم آوردم بیچاره ی لحظه خشکش زد هنگید!

جناب چشمه بنده فعلا تو کار رسوا کردن این شهروز هسم …هعی چیکار دارم ب کامنتای شما خخخخخخخخخ …شهروز

قبل از اینکه به عهدم وفا کنم باید بگم که زهره تبرییییییک! ایول به خودت و تهرانت و تیمت و لیگت و توپت و گل‌بالت و سوغاتی هایی که خوب میدونم نیاوردی ولی به جاش ی ناهاری چیزی مهمونم کن که از دلم در بییاد که سوغاتی نخریدی! خخخ

مجتبی این کامنت آخرمو دیدی من ارادت ویژه دارم.
کامنتها رو قاطی کردم فکر کنم تو هم همین مشکلو داری که جواب منو ندیدی.

کمتر از دو ساعت دیگه مثل این زندانی ها میخوان در کامنت دونی رو ببندن : هر کی ملاقاتی داره سریع بیاد :
فقط هواستون باشه جنس منس رد و بدل نکنین :
هر کی هم ملاقات ندره از شانس خوبشه که جواب سلامش رو نمیدن :
ای بخوش که شانس که اسممون رو هم از شانسی در اوردن

پریسیما خداااا حااافففظظظظ!
چشمه. الللوووو. ااااللللوو. الو؟ ع.ع.مومومع. عمو؟ صدامو داااارریییی؟ ارااادت؟ خط نمیده. نقطه کوره. کوره که زشت میشه. نقطه نابینا‌هه!

ماشالاه کامنت.مگه کسی میتونه با این همه بازدید در بیافته؟
ببینم کسی هم بمن یاد میده چجوری هم کامنت میدید هم میخونید؟یه راه بنظرم میرسه که فقط کامنت های مخاطبین خاص رو بخونید .درسته یا میشه راندم؟
یعنی میشه ؟

شب به خیر پری سیمای عزیز. کاش بشه بمونی این ساعت های آخر قهوه خونه بچه ها مثل دقیقه های آخر سال قبل از سال تحویله. اینهمه زمان داریم همیشه۲دقیقه آخر رو باید بدویم و آخرش هم دقیقه۹۰برسیم.

سلااام پریسیما و پریسا و دایی چشمه و پروااز, ممنون از همتون, چه خبرا, کسی به دنیا نیومده, ازدواج نکرده, نمرده, هههخخخخخ

الآن یادم افتاد
آقا مجتبی من آیا اشتباهی پیام دادم به یه نفر دیگه یا به شما پیام دادم و درست بود؟

سلام مهدی ترخانه.
بخدا از صبح وقت نکردم که سیمهاتو بپیچم یعنی پستت رو بخونم.
شرمنده

آقای خادمی از راه دور زدم روشن شد ببینید من۱چیزی هستم. به جان ابلیییسسس! آقای خسروی این هم میشه. دیگه چی خواستم بگم یادم رفت. آهان آقای ترخانه باید با سرعتی بیشتر از سرعت نور بریم تا برسیم. آآآی جا موندم به جان خودم جا موندم!

دوباره سلام! ممنون از همه‌تون آخه آقا فریبرز شما که نذاشتید دیشب بخوابیم. من تا۱۰-۱۱ خاب بودم. بعدشم نفهمیدم که چطور شد که اینطور شدو ساعت شد ۱۰ بچهها! یکیتون تو هفتاد‌هشتاد پست قبل گفته بود انجمن میخاد ببره مشهد. ببخشید به من ربطی نداره اما میشه بگید چرا میخاین باشونبرین

پری جون شما که آقایی : والله ما شنیده بودیم سلام مستحب ولی جواب سلام واجب هست :
این رو از بچگی ننمون بما یاد داده بود که مثل گوشواره آویزه گوشمون کردیم : ریاح نشه داش : زینب خانم هم اومد : دعا مستجاب شد .

مهدی ترخانه باید سرعت عمل داشته باشی و مثلا میتونی برای خوندن کامنت های مخاطبین خاص، کلید های کنترل با حرف اِف رو بزنی و اسم فرد مورد نظرت رو بنویسی و اینتر بزنی تا پیداش کنی.
البته من که گیر افتادم هی معتاد و فضول شدم کامنت های همه رو هی میخونم و مریضم هستم هی میخوام جواب ندم جواب همه همه همه رو حتی اون هایی که بهم مربوط نیست رو ی تیکه ای حرفی نقلی چیزی می‌اندازم.
به امید اینکه شما هم بتونی تند تند بخونی و پا‌به‌پای ما بیایی مهدی جان!

زینب کودوم پیام؟
من که الان گیجم فکر کنم فردا هم توی محل کارم به جای ترجمه و تألیف ادامه ی کامنت های اینجا رو توی متون ترجمه ای بنویسم!
زهره من جوابتو دادم و تبریک ویژه بهت گفتم حتما توی کامنت ها پیداش کن!

بچه ها جدی من به آمار افراد آنلاین اینجا مشکوکم. یادتونه۱بار ما بودیم این می گفت افراد آنلاین۰؟ شب یلدا بود به نظرم.

راس میگی زینب …وواقعنی جادوگری خخخخخخ میگم بیا یه طلسم بندازیم به انگشتای اینا بچسبه به کیبورداشون نتونن کامنت بدن خخخخخخخخخخخخخخخخخ

درود! بچه ها چند نفر در این محله با عقرب قهرند، این افراد عقرب را نمیشناسند، به همین دلیل باهاش قهرند، پریسا-در آینده ی نزدیک یادت خواهم داد که با سیمبین به آسانی وارد محله بشی و آسانتر از کامپیوتر دستو پاگیر بخوونی و کامنت بدهی! فقط بگو گوشیت چیه!

دعای البخت الکامپیتور هست که بچه ها خوندن و روح احضار کردن تا یکی اومد کامپیوتر شما رو روشن کرد : تازه نفری یه تسبیح هم اممن یجیب خوندیم :
تازه من یه کارتن خرما نذر کرده بودم . شهروز از همین الان زی زی سوار شده :
داش اصغر یه موزیک لایت بزار قدیمی باشه : شکلک آهنگ عابر کور از جواد یساری :

سلام بچه ها
داشتم پست آقای خیر اندیش رو می خوندم و پیش خودم آرزو می کردم که چی می شد که این به واقعیت تبدیل می شد و ما یه جایی دور هم جمع می شدیم و یه روز با هم خوش می گذروندیم
تعداد کامنت ها و آپدیت شدن لحظه ای شونو که دیدم خندم گرفت که هاها انگار بچه ها واقعا این دور هم بودنو محقق کردن ها.
ولی کاش کاش کاش واقعا یه روز بتونیم دور هم باشیم

پخخخ پرواز! آخیش دلم خنک شد! وای چی شد؟ بچه ها به داد برسید خیلی شدید پخ کردم طرف۱چیزیش شد حالا چیکارش کنم؟ به جان خودم من نبودم این چیز شد یعنی اغفال شد مردش که!

آقای خسروی این آماره دروغ میگه به جان خودم ما ثبتنام بودیم اون شب چندتا بودیم این می گفت۰. بچه ها شهروز و ملیسا چی شدن؟

بزار یهجور دیگه حرفمو بزنم:
بچها نظرتون درباره این انجمنا به طور مثال انجمن ایران چیه من باشون مشکل دارم. نه همه انجمنا. انجمن معلولان انجمن ایران سردستشونن. هیچوقت باشون جایی نمیرم. حتی اگه مفتی هم باشه. به نظرم دارن هب بچها خیانت میکنن و ازشون سو استفاده میکنن. دوست دارم نظر همه رو بدونم.

آقا یه سری به بازدید هم بزنید کم مونده رقم چهارمش از پنج بگذره. نکنه دوزاری ما تو تصادف ضربه شدید و عیر قابل تعمیری. خورده؟اگه درسته یعنی امیدم برا شفا خیلی باید کم باشه.
کاش منم دخیل میشدم به همه بچه هایتو قهوه خونه سلام میکنم. ایشالاه ساعات خوشی رو همیشه داشته باشید.میرم بالاتر هم ببینم از این همه کباب چیزی هم برای ما مونده یا نه و هم ببینم چه خبره.؟برگردم.

خدا شفای عاجل بر تو عنایت کناد ای مجی …هعی خودش جوک میگه خودش میخندهههههه.ما با کیا شدیم هفتاد میلیون نفر

این هیرهیرهیر خیلی جالب بود. آخ آخ جدی بلند خندیدم زدم فیوز بقیه رو اینجا پروندم الان سیل پنده که میاد به طرف گوش های چیزم یعنی پر از پنبه ام. پرواز تو چندتایی! چرا نمیشه نفلهت کنم با این پخ یا با اون ساطور یا با آن پتو یا با آخ وای خوردم زمین!

شهروووووز ..زبونتو میکشم بیرون از حلقت ک بعله برون رو با سر بعله بگیییییی …بچه ها آهنگ عروسیشم رسوند اصغرر

پریسا من هزار تا پروازم
بدلام زیادن.
زینب این کلکا قدیمی شده خو من ک میدونم کلاغو نمیبینم چجوری میخوای منو پخخخخخخخ کنی خخخخ

محسن یگانه جان :
دادا واسه من توی زندگی هیچ چیز زیباتر از مسافرت با معلول جماعت نیست : بیشترم با همین انجمن محمود نزاد که همه جور چپل چلاغ داره میرم بیرون :
مثلا مشهد رو نفری هفتاد هزار برد با اتوبوس غذا مذا هتل همه چی پای خودش بود داش پنجاه تومن پول بلیط نمیشه ولی همه جور امکانات داره :
میدونم دولت هم میرسونه بهشون ولی انجمن های دیگه مخصوصا انجمن نابینایی زیر صد و پنجاه تومن نمیبرن اونم یه جای پرت میبرن که به حرم دوره :
انجمن معلول ایران خیلی کارش درسته : اگه بخای سر سازگاری ندشته باشی خوب داش گلم سر خودت کلاه رفته :
حالا یه هزینه ای میگیره ولی خدایی کیفیت کاری همین بهترین هست توی انجمن ها :
خلاصه سخت گیر نباش داش خوش باش

پریسیما یالا شکلاتای شبمو ک بت دادم پس بده وگرنع فردا صوب میام دم اداره تون آبرو برات نمیزارم

آخجون پری سیما و مهدی و آقای عباسی اومدن! سلام۳گانه!
پریسا ببخشید فرصت تایپ ندارم مجبور شدم. خخخ

بچه ها پست شهروز سه چهار شب دو هزار تا شد ولی داش اصغر یه شبه داره دو هزار تا میشه : اگه یکی دو ساعت هم به ما وقت اضافه بدن ما مدال طلا رو میگیریم :
پری بیا بازی منچ و مار پله بازی کنیم : اون دیگه مغز میخواد
جمال هر چی معتاده گوشکنی صلوات

هفته ی دیگه ضمنا قهوه خونه با من نیستاااا
دیدم شهروز شایعه کرده گفدم اعلام کنم …هعی …

با عرض معذرت از آقای خیر اندیش.
آآآی بگیریدش کامنتم رو بردش! من حق انحصارم رو می خوااام! آقای خسروی و پرواز بازیه؟ من بازی!

فرفره میتونی یه بینا اینجا پیدا کنی ک عددای تاس رو بخونه و مهره هامونو حرکت بده آیااااا
؟؟؟

حالا بده اومدم بهتون گفتم ما روح نیستیم؟ هااا بده؟
آقای چشمه و پرواز یه کم بی مروت شدید ها

من حرفمو پس میگیرم.
ما اگه قهوه‌خونه نخواهیم باید کیو ببینیم؟
ما اگه بخواهیم به زندگیمون برسیم باید کیو ببینیم؟
بابا، آقای من، خانم من، مردم از بس بالا پایین پریدم توی این کامنت‌دونی!
فکر نمیکنید آرامش در کامنت دادن چیز خوبی باشه؟
فکر نمیکنید آدم ی ظرفیتی واسه خوندن و نوشتن داره؟
نمیگید یکی اگه از فشار و استرس عقب نیفتادن ترکید منفجر شد مرد از بین رفت، مسئولیتش با شماست؟
یعنی انصاف به کنار، انسانیت به کنار، مروت به کنار، شما واقعا خسته نشدید؟
اصن خودم دیوونم نمیدونم خودم چرا دارم کامنت میدم.
آی مجتبی، مگه قرار نیست فردا هفت بری سر کار؟ هاااان؟
چته نشستی مث این مفنگیها اینجا. بدو بگیر بخواب بابا!
قرصهام! قرص هام کووووو؟
من بستنی آبنباتی با چوب خرزهره میخوام. از اون ها که دو تا سیمکارت میخوره و با هر صلوات که بفرستی ی دونه هم جایزه بهت میدند!

میام پرییییییی
مهم نیس آبروت پیش همکاراااات
شکلاتامو میخواااااااام
شونیز طلایی بودن از اونا ک لاش فندق داره
کیلو ۲۴ تومن پولشو دادم خوووووو

خداییش من تا۲دقیقه معطل میشم میام می بینم ول معطلم. درست۶تا جا می مونم. بیشتر میشه که کمتر نمیشه. میگم بچه ها صفحه رفرش نمی خواد۱کامنت که بدین خودش رفرش میشه.

همه اونا که گفتی، من بات موافقم ولی یه جاش اشکال داره اونم برخوردش با بچهاست. البته متأسفانه بیشتر نابیناها شرایط مالی خوبی ندارن و مجبورن برن. آفرین به پریسا که اسّن نمیشناستشون.

آقا یکی از مدیران سایت بیاد برای کل هفته مجوز بده گپ و گفت دوستانه و دشمنانه داشته باشیم.

موش :
موش
موش
کوش
کوش
کوش
رفت تو جای عصای داش اصغر : موش بنده خدا روشندل بود یا یجورایی کور بود قاب عصای اصغر رو با لونش اشتب گرفته بود : اصغر داش بیا بنداز تو کلاه پری یخورده بندری بزنه :
شکلک گرفتن دستای پری و اندختن تو گردن پری :
:
موش بدو پری تو رو نگیره .

راست میگند تکلیف قهوه خونه هیچ وقت مشخص نیست. خخخ
البته میدونم اون موقعی که این کامنت پخش میشه، ی بیست سیتایی قربونش برم عقب افتادم و غیر از قهوه خونه، تکلیف خیلی چیز های دیگه رو دوستان توی کامنت های تند تند‌شون مشخص کردند تموم شده رفته پی کارش. به هر حال، من کامنتمو با امید منتشر میکنم. اصن آدم به امید زندهست. نه مگه؟

شونیزامو پست کن پریسیما
وگرنعع گریهه میکنم الان
خخخخ
خدایی انقد گفدم دلم خواست ییهو
فرفره خجالت بکش از سنت خخخخخخ
این بازیا چیهههه
پریسا یه جا گفدی تو هم بازی
بیا بازی تو هم خخخخخخخ
هعی

پریسا به خدا من بدقول نیستم. پست رو امشب میزنم. ولی نه دوازده.
میبینی که چه وضعیه خخخ.
فری این محمودنژادو ما یک ماه تمومه میخوایم یه نیم ساعت باهاش جلسه بذاریم نمیشه که نمیشه.
به خاطر همکاری باهاش توی برناممون.
خیلی تحویلمون نمیگیره.
نمیدونم اگر جسمی حرکتی بودیم شاید اینطوری رفتار نمیکرد.

حدود ۵۱ دقیقه وقت دارید وسایلتونو جمع کنید دم در باشید.
مثل اون هفته نشه انگشت شیکسته از لای در جمع کنیمااااااااا!
قسم میخورم نذارم تو این پست کامنتی با تاریخ ۱۳ دیماه بیاااااااد! خخخخخخ!

مهدی لایک. پرواز من عاشق بازی های هیجانی هستم. دزد و پلیس و چمیدونم بزن بزن و پرواز رو پخ کن حسابش رو برس و از این چیز ها. بچه ها هفته دیگه با کیهههههه؟

خیلی گلی هادی جان شب تو همم بخیر داش : یعنی وقتت بخیر :
داش یگانه بحث مالی نیست این انجمن ها بخاطر کم هزینه بودنش نمیگم :
من خودم امسال سه بار شمال رفتم که دو بار رو با رفیقام رفتم حالا نمیگم که ریاح بشه ولی ما سه تا جوون با ماشین خودمون و هتل از یجایی خلاصه کلی خرج و عشق و حال کردیم :ولی خدایی قسم اون لذتی که انجمن معلولین داد بهم این دو تا مسافرت شمال که کلی هم خرج کردیم حال نداد :
من میگم اول اینکه هم هزینش کمتره و هم کیفیتش خیلی بالا تر از انجمن های دیگه هست : حالا نمیدونم شما چه مشکلی دارین ولی ما رو تحویل بازار میگیرن :
پریسا خانم هم بنده خدا بچه تهران نیست که بشناسه :
شما انگار زیاد اهل تنوع و مسافرت نیستین

شهروز کی تحویلت نمیگیره
عکس بده نعششو بیارم از در قهوه خونه آویزون کنم
پریسیما میشه فردا ک میام شونیزا رو ازت بگیرم یه چاقوی زنجونم بم بدییییی

شهروز الهام یه پست داره میزنه قراره ۱۲ به بعد منتشر بشه. پیشنهاد میکنم پست رو از دست ندید. تو که در شرف ازدواج هستی خیلی به دردت میخوره.

میگم آیه ای که مبنی بر ضرورت کشتن خودمان جهت خواندن کامنت‌دونی نازل نشده. درسته؟ پس من باقیشو فردا یا پسفردا که وقت داشتم میخونم.
شب‌تون شیک و پیک و تیک و تاک صدای ساعت.

شبت شکلاتی مجی
از همون شونیزا ک دادم پریسیما خخخخخخخخخ
هعی پریی من با ساطورم میام زنجان فهمیدی ۀۀ؟؟؟
پریسا بیخیااال
ظاهرا فعلا کسی اعلوم آمادگی ننموده است خخخخ

بچه ها هفته دیگه با آخخخ! آقا یعنی چی؟ خوب۱سوال کردم چرا اوقاتتون تلخ میشه آخه؟ چه بی اعصابن این ها! ازشون چیز می پرسی جارو پرت می کنن توی سرت! ای بابا!

بچه ها دست چپم درد میکنهههههه
.ههههههعیییییی
راستی میدونین استادتون چپ دست هستن
کی اینجا چپ دسته خودش اعتراف کنه …

شهروز داش چی بگم داش : من دوست دارم باشم ولی اگه یهو مزاحم اومد چی مهمون اومد اطاقم شلوغ میشه و دسترسی به نت ندارم میان میریزن از سر و کولم میرن بالا :
رو اون حساب تردید دارم :
داش تو که گفتی با این پری هست : هر چی مشکل از گور این پری بلند میشه :
اصلا تعادل فکری یا تصمیم نداره :
داشتی ادبیات رو خداییش : خخخخ
بعدش داش محمود نزاد آره داش خیلی سرش شلوغه فکر کن از همه جا میخوان باهاش مصاحبه کنن :
حالا اگه بخوای من باهاش در میون بزارم شاید قبول کنه اتفاقا یه روز دعوام شد باهاش توی انجمنش بعد آخر گفت بیا قرار بزار بریم کنسلقوقون قلیون بکشیم :
آره داش رابطه خوبی با نابیناها نداره :
البته نابینا ها هم با اون رابطه خوبی ندرن :
مثلا توی کوه بودیم که علی صابری هم بود اومد سخنرانی کرد خلاصه محود نژاد رو شست و روفت گذاشت کنار :
باشه داش من دیدمش بهش میگم :
البته شماره ممره خودش با معاونش که خانم طالبی باشه رو دارم اگه به کارت میاد اسکایپی بدم بیاد ولی من شصت به چهل اوکی میکنم داش .

فقط ۴۰ دقیقه مونده. بچه ها وسایلتون رو جمع کنید. چیزی جا بمونه دیگه نمیدم هااااا . افتااااااد

درود! امیدوارم اونایی که با شیطون قهرند و جواب سؤالاتشو نمیدند، عقرب چنان نیششون بزنه که تا سالیان سال از نیش عقرب بسوزند و چاره ای نداشته باشند!

آقای چشمه خدایی از اون وخ دمبال اون شعره هستن آیااا
خدایا من اگه پشتکار و تلاش شما رو داشتم الان دکترامو گرفده بودم هیات علمی همون کرج بودم دانشگاه آزااااد خخخخخخخ
هادی من مردادیم…
پریسا دارم برات واستا …
دیگه کسی نبود من بخوام باهاش بحرفم خخ

فرامرز! یا شما کلاست خیلی از ما بالاتره یا شااااایَد شااایَد محمودنژاد تغییراتی تو کاراش داده. من اگه کسی داشته باشم که همتیپ خودم باشه خِیییلیدوست دارم، برم سفر. آقا شهروز! نمیدونم چه جلسه ای میخای باهاش بزاری. اما به نظ رم بیخیال شو. فکر نکنم به نتیجه برسی. ما با پنج شیش تا از بچههای تحصیلکرده ررفتیم پیشش بریی مشکل کار. گفت شما یه نامه بنویسید، ۲۰۰ امضا جمع کنید. من رأیس جمهورو براتون میارم. به نظر شما اگه بشه همچین کاری کرد به محمودنژاد نیازی هست؟
اصلن حالا که اینجور شد، من یه پست در این موورد میزارم ببینم کی چه حرفی برای زدن داره. شاید نظر منم عوض بشه. شاااایَد

سلام
وایییی هر چی میخوام کامنت بدم نمیشه.
اون موقع تا حالا هی دارم کامنت میخونم.
خب میگم ماجرای مزدوج شدن شاهنشاه حقیقت داره یا سر کاریه آیا؟
فعلا برم ببینم چندتا دیگه کامنت اومده اگه فرصت شد برگردم.

این سحرای ماه رمضون هست قبل اذون میگه شنوندگان عزیز تا اذان صبح ۳۰ دقیقه ی دیگر باقیست…
منم میگم معتادین گرامی تا ساعت ۱۲ ۳۰ دقیقه ی دیگر باقیست

شهروز به جان خودم خودم آشتیشون میدم خخخ
آخه شاه داماد که ساکت نمیشه اون عروسه که باید آروم بشینه
شهروز اقدام از طرف من لازمه آیا؟

سلام نازنین! بیا بیا هنوز زمان باقیه بیا. ممنون آقای عباسی به جان خودم این پرواز رو باید بذاریمش وسط برق ها رو خاموش کنیم همه با هم به کسوت ارواح خبیس در بیاییم تا می خوره پِخِش کنیم.

هر که را دور کنی دور و برت می آید !
از محبت چه بلاها به سرت می آید

بنشینی دم در کوچه قرق خواهد شد
بروی جمعیتی پشت سرت می آید

تا که در دسترسی از تو همه بی خبرند…
تا کمی دور شوی هی خبرت می آید !

دل به مجنون شدن خویش در آیینه نبند
صبر کن ، عاشق دیوانه ترت می آید !!

من آشفته به پای تو می افتم اما…
موی آشفته فقط تا کمرت می آید !!!!

خون من ریخت نیفتاد ولی گردن تو
گردن من به مصاف تبرت می آید

روز محشر هم اگر سوی جهنم بروی
یک نفر ضجه زنان پشت سرت می آید…
++++
خوبه که رعد فهمید و الا خودشو نمی بخشید

پریسا ینی همت والاتو میستایم اصن ..
همت بلند دار ک مردان روزگار
از همت بلند به جایی نرسیدن ..جون کندن بدبختا
میفهمی

مرسی رعد. دستت طلا. ببین عمو چشمه رو نجت دادی. به خاطر همین دیگه هر چی بپرسی دوستانه جوابتو میدم.
بچه ها من با رعد آشتی کردم.
دست جیغ حوراااااااااااا،ااااا،ااااا،ااا،،،،،،،،ااااااااا،اااااااا،آ

حله داش : من امشب از اینجا برم میرم خونه ترک میکنم :
بعدش میخوام یه سفره خونه توی جاده چارلوس کالیفورنیا بزنم مشتی : سرکشیده : گلهای مصنوعی : یه چند تا کاکتوس واسه اینکه نابیناها بخورن بهش : گل شقایق با مادرش
خلاصه هفته بعد کالیفورنیا رو عشقه

ای ول تندر.
حالا تازه فهمیدم که اینو در بالاتر هم دیدم ولی کامل نخونده بودم.
ممنون.

پریسا خانم. ما با هیشکی قهر نمیکنیم. یعنی قهر تو مرام ما نیست. دلگیر هم نمیشیم. مخصوصاً از شما که خاطرتون برامون عزیزه. باور کن تعارف نیست واقعیت رو گفتم. شما خواهر بزرگ مایی.
راستی چند سالته؟ یه وقت بهت بر نخوره خخخ

پرواز من هم جون کندم تا به جواب سوالم رسیدم خوب. هی پرسیدم هفته دیگه با کیه این قدر پرسیدم تا جارو پرت کردن توی سرم این حساب نیست یعنییی؟

پریسیماااا
من الان نیخواااااام خخخخخخ
شونیییییز
هفته پیشم میکادو میخواسم هیشکی بم نداد

پس واقعاً خواهر بزرگ مایی. یعنی من خواهر ندارم ولی از همه بیشتر خواهر دارم خخخ
بالاتر از سن شما هم هست که تو محله شلوغ میکنند. یعنی شلوغ که چه عرذ کنم. نمیشه بهش گفت شلوغ نمیدونم چی بگم.

پریسیما میخوای فردا منم بیام جلوی ادارهتون نکنه پرواز به عملیات انتهاری دست بزنه، من جلوشو بگیرم، چطوره؟

نصفه جواب دادم که جا نمونم بدتر شد که! چرا بهم بر بخوره آقای خیر اندیش؟ واقعیت که در رفتن نداره. خوشحالم که دلگیر نیستید ازم. جدی اگر نمی پرسیدم توی دلم می موند حسابی. راستی ممنونم بهم لطف دارید خیلی زیاد.

من نمیدونم پری نع دستت درد نکنه فردا میخوام برم شهروز با ژاله خانوم قرار داره منم میخوام برم صورت مهریه اش رو اوکی کنیم
گفدم شونیزم برام بیاره

شهروز نگرفتیی چی میگم منظورم از اونا یکی دیگه ها هستن خخخ
ببین من حاضرم کمکش کنم هاااا

فقط پانزده دقیقه تا تحویل سال باقی مانده :
دینگ دونگ دینگ دونگ دینگ دونگ
یگانه جان شما یبار با ما مسافرت ها داخلی رو بیا یعنی تهران ببینیم چن چندیم :
خوب مرد مومن خود بهزیستی کار نمیکنه اونوقت وقع داری محمود نژاد که انجمن هست قدم ورداره :
مثل اینکه بابای خونه بخوابه خونه به ننه بگه برو سر کار
حالا داش طلبه ام بیای انجمن همدیگه رو ببینیم : فقط شمارت رو بده شهروز یا من میدم بعد اوکی کنیم داش :
شکلک تند تند دم گرفتن قلیون که توی راه خمار نشیم

مهدی ببخش فرزند ولی اینا انقد در هیجان رساندن کامنتا به ۲۵۹۰۰ هستن ک اصن ندییدن تو چی نوشتی خخ

جمع شید یه نیم کور! ببخشید کم نا بینوایان اون دوربینو تنظیم کنه رو زمان سنج و خودشم بیاد وایسه تا عکس بگیریم!

پریسیما زیادم ب خودت مطمئن نباش
من شونیزامو میخواااام
چرا ازم گرفدیشون غاصب …عه رژیم اشغال گر قدسی دیگه پری خخخخ

ههههی پری خجالت نمیکشی…ینی من به نومزد دوستم بگم بیا بم شونیز بده
قیصر کجایییییییییییییی
فردین بیاااااااا
فرمون

بچه ها جمع شیم : مثل کانال PMC که همه جمع میشن میگن اینجا گوشکن هست سایت نابیناها پست داش اصغر و I LOVE YOU PMC یا گوشکن
بچه ها اگه منو ندیدین حلالم نکنین چون خودم پیچوندم

بچه ها کم کم دیگه خداحافظی کنیم چون ساعت ۱۲ کامتها بسته میشه.
روز و شب خوبی بود. شرمنده که من نتونستم بیشتر حرف بزنم و بیشتر شنونده بودم.
از اصغر و الهام هم که حق میزبانی رو خداییش به نحو احسن بجا آوردن تشکر میکنم.
از تک تک دوستانی که الآن اینجا هستن یا نیستن و یا بودن خداحافظی میکنم و برای همه آرزوی موفقیت و تندرستی دارم.
همگی شاد و خندان باشید.
شب همگی خوش و رویاهای همگی عسل.

بچه ها منو نگا کنین.
همه بگین سییییییب
چیلیک. چیلیک. چیلیک.
این هم از عکس یادگاری

اره شبیه فیلم قدیمی ها میشه : داره شب تحویل میشه پری گوشی یازده دو صفرت رو آماده کن خالی بندی بگو دارم عکس میگیرم : صدای سوسک هم در بیار انگار عکس انداختی :
بعضی ها چپ چپ نگاه میکنن انگار ما رو با دزد همسایشون اشتباه گرفتن : بمولا خوبیت نداره :

بچه ها آقای چشمه راست میگه اگر فرصت نشد از همین حالا شب خوش. آقای خیر اندیش و الهام جان۲۰بودید۲۰. خوش گذشت خیلی زیاد وای الان بسته میشههه!

بچه ها مثل متمدنین خخخخخخ خدافظی کنیم الان دستاتون میمونه لای در هواپیماااا
خخخخخ
شب همتون شونیزی
..پریسیما شونیزااااااااااااااام

از اونجا که احتمالً دیگه نرسم کامنت بدم، خدافظی میکنم.
خیلی حال داد.
اصغر، خانم هاشمی همه چی عالی بود.
دستتون درد نکنه.
پریسیما، اون قضیه هم یه کم پیچیده شده.
فعلً نباید هیچ حرکتی بکنیم.
یعنی من قول دادم که کاری نکنیم.
بیشترشو بعدً برات توضیح میدم.
همگی خوش موفق باشید.
من اینجا وایستادم برای عکس.
ولی خدافظیمو میکنم.
بدرود.

بچه ها مثل فرشته ها کنار هم بایستید . پریسیما روسریتو درست کن ، دکتر کتتو صاف کن چشمه عینکتو صاف بذار ، شهروز لبخند ، پریسا آروم دختر ، همتون خیییلی خوشگلید . آماده اینم عکس یادگاریتون

من هم یه شب به خیر اساسی به همتون میگم
بیایید شکلاتهایی که پرواز بهم داده بود بدم بهتون بخورید نوش جونتون
وای پرواز برا خودت نموند خخخ

نمیرسه اگه رسید بخون جواب بدم. فکر ننکنم کسی شماره مو داشته باشه. بیا تو اسکایپ: montakhabyeganeh سرج کن پیدا میشه. دمت گرم خوشم اومد. میون اینهمه کامنت کامنتهای منو خوندی و جواب دادی. میبینمت.

دیدگاه‌ها غیرفعالند.