به نام حضرت دوست, که هرچه داریم از اوست.
سلام دوستان شب نشین
حال و احوال خوبه؟
مشکلات مرتفع شده به امید خدا؟
امیدوارم جوابها مثبت باشه.
امروز با پنجمین پست شب نشینی محله ی نابینایان در خدمتتون هستم
این پست قراره تا شب اول محرم دایر باشه و بعدش تعطیل میشه تا دو هفته ی بعد
پس بیایید باهم حضور پرشوری تو این شب نشینی داشته باشیم
منتظر حضور سبزتون هستم.
حالا باهم میریم پایین تا این پست رو شروع کنیم
آماده
یِِِِِِِِِک
دُُُُُُُُُُُُو
سِِِِِِِِِِِِه
حرکت.
۱,۳۵۴ دیدگاه دربارهٔ «پر است شهر من و تو ز شب نشینیها, شبنشینی گوش کنیها, پست پنجم، امشب از کامنت 974 ادامه داره»
سلام دوستان
سلام به همگی حاضر ها و بعدا حاضر ها و الان حاضر ها و غایب ها و و و و و و ولش کن آخجون لایک اولی این شبنشینیه رو خودم زدم اگر بجنبم شاید کامنت اولی هم خودم باشم کی می دونه!
پری سیماااآاااآااا۱ثانیه صبر می کردی دیگههه!
آخجون اینجا کسی نیست الان غیر مجاز میرم سرعت رو میگم شلوغ می کنم هر کسی بیاد تا بخواد بخونه ببینه چه اباطیلی اینجا نوشتم جا می مونه کیف میده!
جانمی مال خودم رو که لازم نیست بخونم تعداد هم دستمه میرم که کل قواعد سرعت رو بسپارم به عدممم!
سلام پریسا اولی خب من که اول محسوب نمیشم
سلام به همه.
خب ببینم الآن لینک پست قبل کو آیا؟
وای خداجونم به نظرم خیلی تند وارد شدم ندیدم خوردم به پری سیما پرت شد۱گوشه از حال و هوش رفت. پری سیما گناهی شدی حالا چه جوری پیدات کنم به هوشت بیارم آخه!
پریسا جان تا چهارشنبه که این شب نشینی تموم میشه با هر سرعتی دوست داری بنویس اتفاقا من از این انرژیت لذت میبرم و خودمم انرژی میگیرم
سلام شهروز
خواستم ابتکار داشته باشم خخخ
لینک پست قبل لازم نبود که خخخ
موضوع هم آوردم هااا
آخجون پری سیما یعنی تو الان اولی نیستی اولی خودمم آیا؟ شکلک بزرگوارانه امتیازش رو به مهمونش بخشید. نه بابا نمی خوام مال خودت ایشالا دفعه دیگه هر کسی صاحب پست بود خودم اول میشم.
شهروز راستی جوابتو دادم برو بخون
شهروز اونجا همه خوراکی هاش رو خوردیم کسی دیگه اونجا نمیره که باشه بعدا بنا بیار۱در میانبر از اینجا بگیر اونجا الان بیخیال شو
عزیزم صاحب پست که اول نمیشه آخه
اوخجااان اجازه بی ترمز رفتن رو داد بهم الان میرم کل سالن شبنشینی رو سر و ته می کنم
شهروز موضوع امشب چیه؟ خخخ
وای کامنت ها داره در میره از دستم برم بخونم الان میام
سلام پریسا و پریسیما
شماره ها که درسته ولی این… پس من چی رو نخوندم شماره ها زیاد شد ولی همه رو خوندم که!
سلام آقا سعید
سلام سعید چه خبر از گردش ایام؟
شهروز کجا یب شدی پری سیما چی از موضوع امشب توی گوشش گفتی بنده خدا ناپدید شد
سلام بچهها
میگم هرچی طولش میدم نپرسم نمیشه بچه ها کسی می دونه ملیسای عزیز دلم چرا توی شبنشینی ها نیستش؟
بچه ها یکی از دوستان پیشنهاد کرد که موضوع امشب این باشه:
اگه یه شب به پایان عمرتون مونده باشه و شما اینو بدونید, اون یه شب رو چه جوری برنامه ریزی میکنید؟
چه کارهایی انجام میدید؟
کیا رو ملاقات میکنید؟
آیا تو برنامه هاتون خبر دادن به گوش کنیها رو میگنجونید یا نه؟
ایوللل! سلام ملیساااای عزیز دلم همین الان پرسیدم کوووشی.
سلااااااام ملیساااااا جان
دلم برات تنگیده بود عزیزم
خوب کردی اومدی
پریسا حس ششم قوی داری و اینکه مصداق اون کسایی هستی که هوس میکنی کسی رو ببینی و زود اتفاق می افته این عالیه
حلال زاده ام دیگه پریساااا خخخخ
واااییی ترسناک و در عین حال تأمل بر انگیییززز.
پریساااا.
سرعت مجااااااز.
میسی نانازم،منم دلم واستون تنگ رفته که
خبری نیست زندگی معمولی روزا شب میشه .پریسیما بدن درد نداری.
پری سیما بر عکسش هم صادقه یعنی۱زمان هایی اصلا دلم نیم خواد کسی رو ببینم۱دفعه توی بغلم سبز میشه. نمی دونم با این خاصیت منفی چیکار کنم ولم کنه بره. جدی نگیرید بچه ها من اصولا۱رگ راست در هیچ کجای جسمم نیست.
آآآییی شکلک شکایت بردن به پری سیمااا. پری سیما این شهروز رو ببینش نمی ذاره زندگیم رو کنم بهش۱چیزی بگو!
خودمم هنوز بهش فکر نکردم نمیتونم فکر کنم خیلی ترسناکه
حس میکنم دوست داشته باشم با همه خداحافظی کنم اما نمیشه چون احساساتی میشم
شاید فقط به دوستای صمیمیم خبر بدم
ولی گوش کن رو صد درصد مینویسم
براشون مینویسم که دیگه نخواهم بود از تک تکشون با اسم حلالیت میطلبم
از دوستایی که باهاشون مشکل داشتم حلالیت میطلبم
وااای این چه موضوعی بود آخه خخخ
ملیسا چرا اینهمه کم می بینیمت؟
امیدوارم سرت به خیر شلوغ باشه عزیز من.
خخخ پریسا جان شهروز دیگه از فردا قراره بره سفر میتونی راحت باشی
شهروز بهش گیر نده دیگه فعلا کسی نیست که شلوغ باشه
تو تایم کامنتای اینو ببین باور کن هر کدوم یک دقیقه فاصله دارن
سلام به همگی
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت ، خواست “تنهایی” ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
پری سیما دست اون دوستت رو بگیر بیار توی محله بشینه اینجا با هم از موضوع پیشنهادیش بترسیم.
گرفتارم پریسایی زیاد زیاد
آقا سعید اونی که بدن درد داشت من نبودم پریسا بود
خوبی پریسا جان؟
سلام طاها چطوری هم محلی
سلام طاها
شکر عزیز زنده هستم هنوز. ۱زنده داقون به معنای واقعی داقون بچه ها هیچ وقت فرش خیس بلند نکنید اون هم تک نفری خدا شاهده از جام که پا میشم۵۰دفعه میگم آخ آخ تا بشه۱قدم بردارم.
ملیسا سه تفنگدار رو شروع کردی یا نه هنوز؟
باز می کنم. از رو نمیرم که! به جان خودم باز اگر پیش بیاد باز می کنم.
خب اون کارت اشتباه بود دیگه عزیزم
من گفتم کاراتو خودت انجام بده اما نگفتم کارای مردونه رو که خخخ
کوفته شدی کاش اونجا بودم ماساژت میدادم خوب میشدی
سلام به پری ۱ و پری۲
ملیسا جان گرفتاری هات که شر نیستن عزیز. هستن آیا؟ معذرت می خوام به حساب فضولیم نذار نگران شدم از اینهمه سکوتت.
پری۱و پری۲! خخخ! این خیلی جالبه!
بس که دیوار دلم کوتاه است ، هرکه از کوچه “تنهایی” ما می گذرد ، به هوای هوسی هم که شده ، سرکی می کشد و می گذرد
طاها خوبی که هااان؟
دست بر شانه هایم میزنی تا “تنهایی” م را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟ تکاندن برف از روی شانه آدم برفی
طاها موضوع امشب حسااابی ترسناکه. نه یعنی ترسناک نیست فقط عجیبه. اگر بخواییم۱جواب واقعی و درست و حسابی بهش بدیم تمرکز و تفکر لازمه ولی اگر بخواییم فقط بخندیم خیلی چیز ها میشه در جواب سوال دوست پری سیما گفت.
آره واقعا یادش به خیر نجفآباد بستنی من و تو و طاها
چه روزهای قشنگی بودن!
طاها سلام
بچه ها ملی سا رو نذاریم در بره الان بره دیگه مشخص نیست کی بیادش
نه پری
پریسا حالا یه جوابی بده
سلام ملیسا
سعیتو بکن طاها
نذار تبدیل به عادت بشه دوست من
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد ، وسعت “تنهایی” م را حس نکرد ، در میان خنده های تلخ من ، گریه پنهانیم را حس نکرد
واییی بستنی نجفآباد خداییش از اون زمان هرچی بستنی می خورم اون بستنیه نمیشه. پری سیما و طاها یعنی میشه باز هم بشه ما۳تا بقیه رو جا بذاریم بریم بستنی یواشکییی؟ خدا می دونه چقدر دلم می خواد اون بستنی و اون یواشکی و اون خنده های بی انتها رو.
طاها! اگر گفتنیه اینجا بگو. همه با هم می بریم این بار دلتنگی رو. باور کن سبک تر میشه باور کن.
آره واقعا خیلی چسبید
واقعا بارها بعدش بستنی خوردم ولی اون نشده
اصلا هر وقت بستنی حصیری میخورم با لبخند و خنده میخورمش
نه پریسیما هنوز وقت کافی پیدا نکردم که بشینم بخونمش،حتما میخونمش عزیزم
دوستی اتفاق است ، جدایی رسم طبیعت ، طبیعت زیباست ، نه به زیبایی حقیقت ، حقیقت تلخ است ، نه به تلخی جدایی ، جدایی سخت است نه به تلخی “تنهایی”
پریسایی نمیدونم خیر یا شرش رو نمیدونم،مامانم مریضه،منم شدم پرستار تام ال اختیارش،
ملیسا جان سعی کن بیشتر بیای اینجا
تو هم عادت به این وضعیت نکن
امیدوارم زود خبر قبولیت برسه و زندگیت و روش زندگیت از این رو به اون رو بشه
پری سیما شاید مسخره باشه ولی واسه من این۱کمی بستگی داره به چه جور مردنم. مثلا۱شبی بود خواب دیدم نمی دونم واسه چی قرار بود اعدامم کنن. شب آخری بود و من با تمام جونم سعی می کردم خونسرد نشون بدم و باقی خونواده رو دلداری می دادم که بیخیال چیزی نیست من که زیاد خیالم نیست ولی داشتم سکته می زدم از ترس فرداش. یواشکی مادرم رو می سپردم به خالم و داداشم رو به مادرم و باز مادرم رو به داداشم. وای خیلی واقعی بود بیدار که شدم عجیب گیج بودم هنوز هم یادش که می افتم اذیتم می کنه. ولی به نظرم اگر این مردن مثلا۱مرگ آروم باشه شب آخرم فرق می کنه با شبی که بدونم فرداش۱مرگ سخت منتظرمه. نمی دونم تونستم درست توضیحش بدم یا نه.
شهروز زود باش بیا درباره موضوعی که انتخاب کردم حرف بزن
آره تونستی توضیحش بدی و کاملا هم درسته
اتفاقا منم یه شب همچین خوابی رو دیدم
ملیسا جان ایشالا مادر هرچه زودتر از بستر بیماری پا میشه عزیز جان. جز دعای سلامتی واسه مادر هیچی نمی تونم الان بگم. کاش همین امشب اجابت بشه!
میسی پریسیمایی،ایشالاه که قبول بشم،ولی خراب کردم،چجوری میشه که قبول بشم خخخخ،مگه میشه،مگه داریم….
من اگر شب آخرم باشه و خودم بدونم به نظرم… واقعا نمی دونم. واقعا نمی دونم! به نظرم بد نیست گاهی من خودم رو میگم، به این مدل موضوع ها۱نظری کنم تا هرچند۱بار۱سرکی به پرونده اعمالم بزنم تا شب امتحانی نباشم.
شهروز جان ممخلصیم
میسییییی پریسایی،ممنونم از دعا نانازمی
پری سیما این دوستت چرا تفکرش این شکلیه؟ به نظرم چه جوری بگم این بنده خدا باید شاد تر ببینه و سفید تر فکر کنه تا کمتر اذیت بشه. من روانشناس نیستم مدعی هم نیستم ولی اگر تصورم از ایشون درست باشه به نظرم شاید ایشون۱خورده قلقلک و سبک خاطری و از این چیز های روشن لازم داره. کاش اطرافیانش باهام موافق باشن و این ها رو بهش بدن.
خواب دیدم تو اداره پشت تلفن یه حرف سیاسی زدم و اونا شنود کردن بعد قرار شده منو اعدامم کنن
مامانم منو برد تا بعد از اذان صبح اعدامم کنن
یادمه مامانم گریه میکرد ولی من آروم بودم با خواهرهام خداحافظی کردم با مامانم رفتیم خرما و میشکا خریدیم بعد بردیم گذاشتیم خونه بعد رفتیم محلی که قراره اعدام بشم
اذان بود و من گفتم که باید دعای اذان بخونم دعا رو خوندم و یه کم با خدا حرف زدم
خودم دوست داشتم گریه کنم ولی مثل سنگ شده بودم
مامانم داشت خودشو از بس گریه میکرد میکشت
یه دفعه یکی از مدیرهای دبستانمو دیدم که اومد و گفت من وساطت کردم تو رو بخشیدن
مامانم این دفعه اشک شوق بود که میریخت ولی من باز بیخیال بودم
همه تو اونجا منو میبوسیدن و بهم زندگی دوبارمو تبریک میگفتن با مامانم برگشتیم خونه
صدای گریه ی خانواده به بیرون هم میرسید
من زنگ زدم و اونا بدون اطلاع از اینکه کی پشت دره درو باز کردن
من رفتم بالا و یه دفعه دیدم همه به سمتم اومدم باز همه اشک شوق میریختن و من ماجرا رو تعریف میکردم
صبحش که بیدار شدم هنگ کرده بودم
بدنم درد میکرد
انگار فشارهایی که به خاطر گریه نکردنم و قورت دادن بغضم کشیده بودم حقیقی بود
تو خواب هم قبل از رفتنم به محل اعدام یه جایگزین برا خودم تو اداره پیدا کرده بودم و از همه حلالیت خواسته بودم
شهروز خوابش برد بچه ها برید کنار خیسش کنم چرتش بپره کیف میده
سلام ..میخوام جواب سوالتو بدم پریسیما …من اگر یه شب به پایان عمرم باقی مونده باشه .میرم پیش یه چشم پزشک /…ازش خواهش میکنم دقیییییییییییییییییییق دقییییییییییییییییییق معاینم کنه ..ببینه هیییییییییییییچ راهی نیس .بعد اگه راهی بود .هعی ازش خواهش میکنم هر طور که میتونه یه کاری کنه .که فقط برا یه ساعت .بتونم بیناییمو داشته باشم ….این خواسته زیادی نیست فکر کنم برا شب آخر
خخخ دوستم, قلقلک خخخ
بهش میگم
پرواز سلام
به نظر من این کارو نکن چون بیخودی وقتتو هدر میدی
اگه بتونن درمونت بکنن همین الآنم میتونن دیگه
پری سیما بخشیده شدی ایول ولی من بخشیده نشدم منتظر بودن صبح بشه ببرن پدرم رو دربیارن ولی یادم نیست جرمم چی بودش!
بچهها کسی نیست به نظرتون که بیاد آموزش اومدن به محله با اندروید رو بذاره،توضیح بده که با اندروید چجوری مثلا بکامنتیم و از این حرفا…
شاید من یه گودبای پارتی راه انداختم و با همه خداحافظی کردم
آره این بهتره خخخ
اما فکر کنم اون بیچاره ها به جای خنده همش گریه میکنن و بعد از مرگم دیگه اشکشون خشک میشه خخخ
چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یارى مرا نیست
بهتر که از یاد یاران فراموش باشم
پرواااز چطوری چه خبر از جنازه هااا!
پرواز،دکی پرپر سلام
وایی پری سیما من ندونسته کی رو قلقلک دادم که این مدلی شدی؟ به جان خودم من نابینام.
ملیسا یه بار آقای پژوهنده نوشته بودن یه بارم انگار آقا مسعود بودن فکر کنم باز برو سرچ کن
طاها خخخ همه یار دارن و بی یار ماییم خخخ
بچه ها بیخیال شب آخر تصور کنید فردا قراره یکی از محااال ترین دعا هاتون رو از خدا بگیرید وااییی چه حااالی میده!
طاها،چه مرگته آیااااا،من اومدم اینجا هواخوری،تو داری حرفای ناامید کننده میزنی بشر،خخخخ…
من ازش می خوام از حالا تا آخر عمرم هرچی می خوام همون بشه. خخخ! شکلک سر خدا هم چند نقطه.
سلام مل مل .چطوری تو ؟؟؟
پریسااااااااااا .جنازه ها نیسن امشب .رفتن مرخصی ..
پریسیما .ترجیح میدم وقتمو هدر بدم ….ولی دوباره شانسمو امتحان کنم .الان نمیشه به دلایلی .ولی اگه شرایط طوری بود ک تو میگی ..من حتما این کارو میکردم
عدسی که آموزشش مال سیمبین بود که…
نه نمیشه شما ها زیاد یواشید شهروز خاموش کن سرعت گیرت رو که باید پرواااز کنم
اگه قرار باشه من آرزو کنم و برآورده بشه
منم چشمامو میگیرم تا باهاشون همه رو ببینم
کسایی که دوستشون دارم رو ببینم بهشون دقیق نگاه کنم و به خاطر بسپارمشون
پرواااز کجایی بیا چندتا جنازه بذار وسط حالش رو ببریم
طاها …تو عاشق شدی >؟؟؟؟
رهگذر چرا نیستی یا بیا یا میرم به استادت آسیب می زنم
شهرووووز بیدار شو توی این شلوغی چه جوری تو می خوابی آخههه
راست میگی ملیسا جان
پری سیمااا بیا قلقلکت بدم تلافی گافی که دادم و نمی دونم از چه جنسی بوده در بیادش
پریسا واقعا اگه اراده کنی پرواز میکنی هااا
ملیسااا۱چندتا از اون شکلک های بپر بپر و شلوغ کاریت رو بزن که میمیرم براششش
خخخخخخخخخخخخخخ .یه زمانیم دنبال غول چراغ جادو بودم …هعی میخواسم ….وای خدای من ….واقعا که شرم سیاه بر توو پریسیما
نه قلقلک نه خخخ
شکلک اوضاع نسبتا به هم ریخت حالا نوبت منه. شکلک رفتم پشت صندلی ها و پیش به سوی قلقلک های یواشکییی. اول هم نوبت پری سیمااااست
پرواز طاها هم مثل تو عاشق شده نه؟
چرا شرم سیاه بر من آخه؟
میزنم جنازت میکنمااااا
خدایا آنکه در تنهاترین تنهاییم، تنهای تنهایم گذاشت خواهشی دارم.
تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار…
الهی چه دل مهربونی داری طاها!
آفرین به دل بزرگت
پرواز من مداد جادو می خواستم کلی هم در بارهش خیال بافی می کردم بعدش بزرگ شدم فهمیدم سر کار بودم آی بهم بر خورد آی بهم بر خورد!
پریسیما ..شرم سیاه بر تو .متاسفم برا به وجود اومدنت بشر ..
عه عه ع ه .
دس به من بزنی نزدی …
من خودم همه رو جنازه میکنم …
پری سیما جنازه کردن شغل پروازه ای وااایی خدا این بیماری واگیر داشت نمی دونستم الان من هم گرفتم آیاا؟
نه بابا من جنازه نمی کنم من شوت می کنم له می کنم چپه می کنم قلقلک میدم دیگه نمی دونم چیکار می کنم.
بیبین بچه جون من استاد جنازه کردن هستم
با من در نیفت که ور می افتی
افتاااااد؟
آی آی آآآییی نفسم!
پریسا .ما رو با چه چیزایی سر کار میذاشتن …هعی
بگذار بسوزیم،صدایمان که به آسمان نرسید،شاید دودمان برسد….
وایی چه نمیاد به پری سیمااا آخجون دیدنیه بزن بزن این۲تا بچه ها برید کنار میدون باز شه آفرین عقب عقب عقب باریکلا عقب تر حالا تشویییق فعلا واسه۲طرف که هیجانی بشن بعدش که دعوا شروع شد واسه هر کی بیشتر می زنه و در موارد از خود بی خودی و هیجان اصلا موردی نداره بی طرف باشید و فقط با تمام زورتون جییییغ بکشید تا شلوغی صحنه بیشتر بشههههه!
نفست چی شد پریساااا؟
پریسیما ساکت شو تا موضوعی رو که امشب برا شبنشینی انتخاب نمودی برات در دنیای واقعی عملی نکنما …
میدونی که از ولایتم تا ادارتون راهی نیس .الان راه بیفتم صوب میرسم خدمتت و یه چاقوی دسته زنجان .و قلب پریسیمای مهربونو بعدم جنازه شدنش ..
ببین ..
خب نمیاد دیگه پریساااا خخخ
ولی اگه پاش بیفته میزنم هم با زبونم هم با دستم خخخ
صحنه ی تشویقت عالی بود خخخ
پری سیما اون دوستت رو بیارش عضو محلش کن این صحنه ها رو که ببینه هوای شب آخر از سرش کامل می پره۱ماه دیگه هم خودش می پره وسط همراه ما کلی حال می کنه از زندگی. به جان خودم.
راستی میخوام یه خبری بهتون بدم از همینجا
بسم الله پرواز
منتظرم خخخ
چه خبری پرواز؟
پرواز خیلی بد سر کار بودیم البته من بزرگ که شدم همون طور که گفتم بهم بر خورد و این عمل زشت نابخشودنی رو بی جواب نذاشتم و حسابی تلافی کردم الان هم کلی از این تلافی کردن هام خشنووودم.
سلام آقای پرواز
پرواز بده خبر رو
اون دوستشم بیاره خودم جنازش کنم ک دیگه از این موضوعات جنازه دار نگه بهمون …بیارش شیکمشو سفره کنم خودم …هعی جنازشو بندازم رو زمین .وتی چه لذتی داره یکی جنازه شه بعد یعه ماشین از روش رد شه ..خیلی رمانتیکه نه ..؟؟؟؟؟
هعی .وای صدای خورد شدن استخوناش رو آسفالت چقدر میتونه لذتبخش باشه …هعی
سنگ قبرم را نمیسازد کسی
مانده ام در کوچه های بی کسی
بهترین دوستم مرا از یاد برد
سوختم خاکسترم را باد برد
شهرووووز کجایی؟
ببین اگه نیای موضوع فردا رو تو باید بگی
پرواااز رهگذر کوش اینطوری مثلث سیاه ما ناقصه
پرواز تو دیوونه ای به خدا
بچه ها به نظرم موضوع امشب شهروز بنده خدا رو رسما نفله کرد الان بی هوشه از بس سنگین بود. شهروز کجایی پاشو باقی خواب های رنگی رنگی رو بعدا ببین.
بنویسید بعد مرگم روی سنگ با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ
اینکه اینجا خفته در این گور سرد بودنش را هیچ کس باور نکرد
پرواز کو خبر؟
سلام آقا سعید ..
خبر اینکه .من میخوام تغییر رشته بدم به دکترای جنازه شناسی ..
هعی نمیدونم قبول کنن یا نععععععع .ولی من احساس میکنم تو این رشته بیشتر از رشته فعلیم مستعدم .
بچه ها لطفا برای فردا یه موضوع بگید تا ساعت یازده وقت دارید فکر کنید
پرواااز اگر با این خبرِ خبر دادنت سر کارم گذاشته باشی به جان خودم چراغ جادو با غولش رو می زنم سر مداد جادو۱چرخش میدم صاف می زنمشون وسط ملاج تو!
طاها به خدا تو دیوونه ای
طاها لطفا
بذارید ببینم دیگه کی اینجاست اذیتش کنم؟ نیست کسی که برم همون پری سیما رو قلقلک بدم خوش می گذره.
رهگذر کشته شد پریسا ..مگه خبر نداری ..
هعی یه عملیات داش که میخواس شکار کنه .ولی شکارش کردن بدبختو ..
هعی کار مام اینجوریه دیگه …گهی زین ب پشت و گهی پشت به زین .الان برعکس نوشتم اینو فک کنم خخخخی
برسنگ قبرم بنویسید خسته بود اهل زمین نبود نمازش شکسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود تنها از این نظر که سراپا شکسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود چشمان او که دائماً از اشک شسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید این درخت عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر پشت دری که باز نمی شد نشسته بود
پریسا جان اقدام بکن چون سر کارمون گذاشته
پرواز باور کن خودم نفله ت میکنم
این گوی اینم میدون
این چه وضعشه خیلی بدید فقط من و پرواز از شب آخرمون گفتیم پرواز بیا بریم این ها رو جنازه کنیم این ها می خوان ما رو نفله کنن بعدش خودشون بشینن به ریش جنازه هامون بخندن
موضوع فردا این باشه ..::پرواز و عشقش ..پریسیما .یادته که اسمش چی بود ؟؟
ماماااااان طاها چرا این کارو میکنه؟
آآآیی رهگذررر! وااایی رهگذررر! آآآخخخ رهگذررر! واااخخخ رهگذررر! نصف کن خوبی بودییی رهگذررر! اوهو اوهو اوهوووو! بسه یا باز بگم؟
یادمه
ولی نمیشه موضوع این باشه خخخ
ببینین این طاها اوضاعش خیلی خرابه ..طاها جان گلم خودم جنازت میکنم راحت شی عزیزم ..فقط بگو چه مدلی دوس داری ؟؟
مدل بدون درد داریم که با قرص برنج و سیانور میتونی انتخاب کنی .
یه مدلم هستش که یکمی زجر میکشی .هعی با چاقو دو نصفت میکنیم عسیسم …
حالا مدل دوم رایگانه مدل اول یکم باس پول بدی .
در مدلهای جنازه شدن توسز موسسه پرواز .دیگه سنگ قبرم نمیخوای .در نتیجه نیاز نیس برا سنگت دنبال متن باشی
طااااهااااٱاااااٱاااا،چته پسر،بابا زدی اول شبی افسرده مون کردی که….خب حرف بزن بگو بینیم چته آیا…
چرا گریه هام رو این مدلی خوند این صفحه خوان چییییززز؟ شعور نداره احساسات پاکم رو این مدلی ترسیم می کنه!
خخ پرواز تو دیوونه ای به خدا خخخ
فاتحه ای چو آمدی بر سر ی خسته ای بخوان
لب بگشا که میدهد لعل لبت به مرده جان
آنکه به پرسش آمدو فاتحه خواند و میرود
گو نفسی که روح را میکنم از پی اش روان ….
بگویید بر گورم بنویسند زندگی را دوست داشت ولی آن را نشناخت.
مهربون بود ولی مهر نورزید.
طبیعت را دوست داشت ولی از آن لذت نبرد.
در آبگیر قلبش جنب و جوش بود ولی کسی بدان راه نیافت.
در زندگی احساس تنهایی نمود ولی هرگزدل به کسی نداد.
و خلاصه…
بنویسید “زنده بودن را برای زندگی دوست داشت، نه زندگی را برای زنده بودن
پرواز قرص برنج کجاش بی درده؟ بچه ها این داره دروغ میگه گوش ندین سرتون کلاه میره قرص برنج خیلی هم درد داره باور کنید من خودم دیدم به نظرم حالا ها یادم نره.
پریسا .بیخیال .شهروز اون روزو نمیبینه ک من جنازه شم …هعی .طاها .دلیل این ک اگر توسط موسسه ما جنازه شی سنگ نمیخوای اینه ک ما تیکه تیکه میکنیم جنازه ها رو ..بعله .این آفر ۲۰۱۵ موسسه هستش دیگه .
اینا گریه بودن پریسا؟
ببخشید من کلی خندیدم بهشون خخخ
بیا خودم خفهت کنم بیا که دیگه سر کارم نذاری با اخبار اشتباهی درد هم نداره نمی دونم چند دقیقه ای بالا پایین میری بعدش خفه میشی میمیری۱قطره خون هم ازت تلف نمیشه.
راست میگه قرص برنج نخورید دردش خیلی زیاده
واای خدای من!
پریسا خانم ..ببین بخوای نون ما رو آجر کنی ..با شمشیر میام سراغت //
حیف که به این صفحه خوان های فاقد شعور احتیاج دارم وگرنه به قول رهگذر نصفشون می کردم تا دیگه احساساتم رو به بازی نگیرن.
من شنیده بودم قرص برنجعین سیانور عمل میکنه ها… جدی درد داره؟ رو چه حسابی میگید شما دخترا؟
خدایا .شما چطو قرص برنج خوردینو نمردین خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ؟؟؟
یاللعجب . .جل الخالق …
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوست داران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
*****
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
*****
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
هی دیوونه خودتو میخواد خفه کنه
نون چیه؟ آجر کجا بود؟ خخخ
پریسا جان ترجیحا اول از خودش شروع کن تا دستت راه بیفته نفر بعدی عذاب کمتری بکشه خخخ
پرواز شمشیرت رو بگیر اون طرف من اسلحه ولرم دارم ها!
سلام بر همگی دوستان گل و گلاب و ناناز و عسل
وایی بچه اینجا دوباره بارون گرفت و داره شدید میشه خداییش اگر امشب دوباره بخواد بیاد داخل جدی میمیرم.
عه .رهگذر که اومد ..مگه تو جنازت تیکه تیکه نشد تو اون عملیاااااااات ؟؟؟
هعی پریسا دس به من بزنی رهگذر نصفت میکنه .
میدونی که ..
سلام وحید ماجرا
سلام رهگذر
بابا جان قرص برنج اگه کسی بخوره از بس استفراغ میکنه و حالش بده که جیگرش کباب میشه
چی میگی تو
من دیدم یک رو که قرص خورده بود خونه شون تبدیل به کثاففت خونه شده بود
بیچاره ها مجبور شدن همه ی فرشهاشونو شستن
واایی رهگذر الان خودتی یا روحته بچه ها احساساتم رو پس بدید این زنده هستش که!
پریسیما .میدونم .منظورم این بود ک میگه قرص برنج درد داره ..خو الان مشتریام میپرن دیگه خخخخخ.
بچه ها خدایی این بچه حالش بده ….
پریسا جان زودی پاشو همون پتو رو بذار جلو درز در بزرگه
چیزهای کوچیکم بذار جلو درز پنجره ها
جلوی ورود آب رو بگیر
رهگذر قرص برنج دردش وحشتناکه من روی این حساب میگم که پسر عمه خودم خورد و از ظهر اون روز تا ظهر فرداش زجر کشید تا بلاخره تموم کرد.
بچه ها من نبودم.
اگر موضوعتون یه شب مونده به آخر عمرم باشه، من ترجیح میدم اون یه شب رو کنار خانوادم باشم. البته قبلش میرم عسلو بر میدارم میارمش خونمون. دیگه این یه شبو به ما ببخشید دیگه خخخ.
این بچه هیچ کدوم از کامنتهای ما رو نمیخونه که خخخ
دعاش کنید بچه ها
بابا قرص برنج کشنده هست پریسیما ..باور کن بخوری یه راس میری اونجا ک باس بری ..بیا امتحان کن من بی جنازه نمونم .خواهش میکنم پریسیما
شهروز موضوع فردا شب رو بگو دیگه
بچا منم بارون میخوااام،پریسا بارونا تونو بفرست اینجا واسه من،
پری سیمااا من توی حال خونم۱در قدی بزرگ دارم که۱طرف دیوار اتاق رو تشکیل داده تمامش هم پر درزه کجاش رو بپوشونم آخه جدی امشب اگر اون مدلی بشه خودم رو توی همون آب غرق می کنم خدا می دونه حال جسمیم چه قدر از داستان۲شب پیش و عواقبش افتضاحه.
میدونم کشنده ست
میگم که طرف مرده بود اما با زجر و عذاب
موضوع چیه دوستان؟ راجع به عشق بود فکر کنم؟
پروااااااز….نع…هنوز زنده ام….ولی خوب نیستم… از سر رام برو کنار که اعصاب مصاب ندارم میزنم شل و پلت میکنم…
موضوع خیلی قشنگ بود پریسیما…
من اگه بدونم شب آخرمه برای اولین بار بعد از صد سال با آرامش میگیرم میخوابم…
پریسا جان ببین یه پتوی بزرگ رو گرد کن بذار جلوش بعد دو سه تای دیگه بذار جلوی اون پتوی لوله شده
اگه از پایین نیاد از بالا کمتر میاد
میتونی هم چندتا متکا تکیه بدی به در و بعدش پتو رو بذاری
هرطور شده جلوشو بگیر تا افتضاح بار نیاد
موضوع فردا شب.
چرا پرواز انقدر جنازه دوست داره خخخ.
ملیسا۲شب پیش اینجا توفان شد سیل اومد توی خونم تا دم صبح توی آب بودم یعنی تا زیر مچ پا هام توی آب بود رسما بیچاره شدم هنوز هم خونه خونه نیست من دارم قاچاقی داخلش زندگی می کنم فردا قراره رسما برم سر تمیز کاری هایی که البته دیگه کار من نیست باید قالی شویی و پتو شویی و دیگه نمی دونم چیچی شویی بیاد حلش کنه.
نه جدی بچه ها یه موضوع بگید دیگه
باگر موافقید بیایید هر کس فکر کنه که بیناست و بگه که چه کارایی رو میگرد چه ها
آقا وحید موضوع اینه که اگه شب آخر زندگیتون باشه و شما اینو بدونید اون شب رو چه کار میکنید؟
بچه ها من آب زرشک می خوام کسی نداره؟
من اگر بینا بودم می رفتم به نابینا ها آسیب می زدم.
آخجون سفت بشینید می خواییم پروااز کنیم.
دختر آب زرشکو ول کن پاشو خخخ
الآن بارون میزنه تو خونه
ملیسا قضیه چیه؟ تو پست خودتو نمیایی، پست پریسیما رو میایی، بعد تو پستت گفتی من میام تو کامنتا بعد ما فکر کردیم تند تند اومدی پایین بیایی تو کامنتا از ته سایت پرت شدی بیرون خخخ.
جاااانمی پرواااززز به صفحه بعدییی!
گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است
می چیند آن گلی که به عالم نمونه است
****
دی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
****
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز
هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان هاست هنوز
****
منظرم این بود فکر کنید بینایید بگویید
باشه موضوع فردا احتمالا همین میشه بریم راجع بهش فکر کنیم که اگه بینا بودیم چه کارهایی انجام میدادیم؟
من اگه یه روز مونده باشه به آخر عمرم به دو نفری که واقعا دوستشان داشتم میگم خاک بر سرتون که این طور جواب عشق و محبتم را دادید.
خب منم میگم اگر نابینا بودم چه میکردم…خخخخخخخ
باشه بیناها هم بگن اگه نابینا بودن چه کارهایی انجام میدادن خخخ
پری سیما این در بزرگه درز هاش هم زیادن اگر بخواد بیاد داخل واقعا نه از دست من نه از دست هیچ کسی هیچی بر نمیاد بشینم اینجا آب زرشکم رو بخورم اون شب هم پشت سر هم آب جمع می کردم وقتی دیدم فایده نداره پارچه و لگنم رو ول کردم اون وسط نشستم روی زمین تا بارون تموم بشه. توی تمام عمرم این همه مظلوم نشده بودم.
آخی نازی پریسا،واااای،الاهی گناهی هستی که،خب مگه در و پنجره ها عایقبندی نیست آیا،که آب بارون اومده داخل
هعی .هعی .هعی ..خدافظ
رهگذر امروز چرا دیر اومدی عزیزم؟
حالت خوبه؟
ای کاش انسانها قدر عشق و احساسشان را بدانند. من خیلی احساسم قویه
بچه ها من و هومن فردا شب مهمون یه برنامه ی تلویزیونی زنده هستیم.
اگه دوست داشتید ببینید.
ساعت هفت، شبکه ی شما.
باید با دستگاه دیجیتال بگیریدش.
خدافظ پرواااز جنازه خخخ
شهروز خخخ،خب اون بالا تو کامنتا توضیح دادم که خخخخی
ملیسا اوضاع واسه حدود۱۰دقیقه بد افتضاح بود از درز ها به شدت تمام آب می زد داخل انگار چندتا شلنگ فشار قوی گرفته بودن روی شیشه ها بازش کرده بودن من رفتم طرف در پتو گذاشتم زیرش از بالای درز های بالایی آب مثل آبشار می ریخت روی سرم. توی عمرم همچین چیزی ندیده بودم. یعنی دیدم ولی نه اینهمه شدید.
بچه ها ببخشید اینترنت عشقی هی میره و مییاد
خوبم پری جان…یه کم درگیر بودم…
معذرت میخام پرواز…بهت برنخوره بابا…بیست و چار ساعت داری ملتا جنازه میکنی یکی شلت میکنه بهت برمیخوره…عجباااااااااا…
وای چه حیف! ما نداریم
پرواز رفتی تنهایی جنازه بذاری وسط وایستااا!
وحید مگه تو چندتا دل داری که عاشق دو نفر بودی آیااا،خدای من،یعنی پسرا؟؟؟؟؟!!!!!!
چی چی و خدافظ پریسیما ..
این پسره چی میگه ؟؟میخوان تو تیوی نشونش بدن ؟؟؟؟
هععععععععععععی …وای خدای من .چقد چیپ ..ینی کسی حاضر میشه اینو نیگا کنه ..پیشنهاد میکنم فردا ۷ شب بریم شبکه شما رو بمب بارون کنیم .والا .با این برنامه های سخیفشون …ایش ..وای
من هم ندارم! بذاریدش توی محله
شهروز میشه حالا که هستی زحمت در رو خودت بکشی؟
من نمیتونم از کامنتها دست بکشم خخخ
چه ساعتی حسینی؟
شبکه شما که آنتن دیجیتالی نمیخواد… هس خودش…
رهگذر جان اعصابت کجاست عزیز برم صافش کنم بیارم واست؟
البته اگر بشه بعداً فایلشو تو یه پست میذاریم اینجا.
رهگذر میشه منظورتو واضح تر بگی ؟؟؟متوجه منظور نظرت نمیشم /…
پری سیما هنوز تا در خیلی موندهه! وایی یا خدا این چی بود بچه ها الان میام.
نه خودش نیست رهگذر آنتن میخواد بعضی از تلویزیونها خودشو ندارن
آخی نازی،پریسا خب به نظرم شما باید واسه اونجا یه فکر جدی بردارید،تا دوباره اون اتفاق وحشتناک نیوفته که
اشکهایم دفتر دلتنگی ام را خیس میکند هر شب…..
اینها که میبینی دلنوشته های خیس
روزها و شبهای تکراری من است …..
با اینها عاشقی میکنم …..!
خخخ ملیسا. دو نفر همزمان نبودند که . خخخ خخخخ یکی اش مال چهار سال پیش بود و یکی اش هم حدود پنج ماه پیش
میدونم خیلی مونده
گفتم برنامه ریزی بکنه دیگه خخخ
میخواد رهگذر.
ببینید بچه ها.
این تلویزیونهای ال سی دی جدید تا مدلهای یکی دو سال پیشش هم اکثراً خودشون مجهز به پخش شبکه های دیجیتال هستن.
پس اگر از اون مدل تلویزیونها داشته باشید نیازی به دستگاه دیجیتال ندارید.
رهگذر هفت شب هست برنامه زنده.
خاطرات نه سر دارند و نه ته.?
بی هوا می آیند تاخفه ات کنند!
میرسند گاهی وسط یک فکر، گاهی وسط یک خیابان،
سردت می کنند…داغت می کنند…
رگ خوابت را بلدند، زمینت می زنند…
خاطرات تمام نمی شوند!!!
تمامت می کنند…
پریسا جان چی بود؟
میشه بیای بنویسی؟
نگرانت شدم عزیزم
زندگی تو اون جور خونه ها خیلی سخته هااا
من آپارتمان رو میپسندم
آپارتمان برای زندگی راحت ساخته شده
آی پریسا جان…من خیلی روحیه م حساسه… اینجا تو خونه یه کم یه هو اعصابمو زدن پامال کردن… خدا هدایتشون کنه… خب چیکار میشه کرد؟ اعصاب برا آدم نمیمونه… اصلاً رعایت آدما نمیکنن… شکلک نمیدونم چی واقعاً…
ولش کن بابا…بیخیال…شبتون خوش دوستان… این شوکرانه خوبه برم دانلود کنم؟ عابدی میگف خیلی خوبه…ولی شک دارم…مگه مردا بلدن شعر بخونن آخه؟….
آره رهگذر بعضی از آقایون با احساس و خوب میخونن
برو دانلودش کن
در ضمن بیخیال عزیزم
بچا شبتون شکلاتی آبنباتی،خدافسی
تلویزیون ما داره… خب من فردا میبینمتون… موفق باشید…
پریسا جان کجا موندی؟
بااای ملیسا بازم بیا عزیزم
یه وقتایی جوری میشکننت که وقتی تیکه هاتو بهم میچسبونن میبینی یه آدم دیگه شده ای؟؟؟؟؟
شب خوش دوستان
بچه ها با اجازه همگی مرخص میشم شب زیبا
طاها ما رو خوندی یا فقط نوشتی؟
اگه فرصت کردی بخون و حرفهای بچه ها رو بشنو
دوستانی که رفتن خدا نگهدارتون باشه
گاهی دلم از هر چه ادم هست میگیرد
گاهی دلم دو کلمه حرف مهربانانه میخواهد
نه به شکل دوستت دارم یا نه به شکل بی تو میمیرم
نه….!
ساده باشد….
مثل دلتنگ نباش …. فردا روز دیگریست ……!
:::کاش میشد بنویسم که حلالم بکنید:::
:::ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید:::
:::کاش آن روز که روزی مرا می دادند:::
:::بیشتر تذکره ی کرببلا می دادند:::
:::همه رفتند و من از هجر تو هق هق کردم:::
:::بخدا حضرت ارباب زغم دق کردم:::
:::کاش همراه تمام رفقا می رفتم:::
:::پابرهنه ز نجف کرببلا می رفتم:::
:::خستگی در وسط راه چه لذت دارد:::
:::زائرت در نظر فاطمه عزت دارد:::
:::عاشق آن است که اسپند در آتش باشد:::
:::هربلایی رسد از یار دچارش باشد:::
:::جز غم عشق مگر غصه ی دیگر داریم:::
:::قسمت این است که چون کوزه ترک برداریم:::
:::در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم:::
:::ما به بین الحرمین تو گرفتار شدیم:::
:::داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم:::
:::از ازل در دلمان روضه ی زینب داریم:::
♥♡♡♥
بچه ها اومدم الان برم کامنت ها رو بخونم میام پایین.
چون شهروز جواب نداد فکر کنم خودم باید برم درو ببندم
بچه ها فردا اگر برسم میام و اگر نرسیدم از همین الآن شرمنده>
تا چشم نداشته ی پرواز از حدقه بزنه بیرون من فردا شب مهمون تلویزیون ایرانم.
بمیر دکی پرنده خخخخ.
من برم درو ببندم.
مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
شبتون به خیر.
بدرود.
دوستان خدا نگهدار
به دلتنگیهایم دست نزن
میشکند بغضم یک وقت!
انگاه غرق میشوی در سیلاب اشکهایم
که بهانه روان شدنش هستی !!!!
هنوز در بسته نشده بقیه جیم شدن واسه چی؟ پری سیما جان چیزی نبود رفتم جنگ با اتفاق و چون به شدت دیشب نبود زدمش کنار کاش شدید نشه!
کاش می توانستم راحت حرف بزنم …
چیزی بگویم از دلتنگی …
میان آدم های که در این اتاق مجازی جمع شدند …
فقط می گویم منم دلتنگم ….!
بچه ها نکنه توی طالار بمب کار گذاشتن بعد از شبنشینی قراره منفجر بشه که همه پیش از۱۱رفتید بیرون؟
خب شهروز رفت من هستم
پریسا ترسیدم
من هنوز اینجام نترکونیدش!
تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه که آدم به خودش میگه : چی فکر می کردیم و چی شد”-/.
عظمت هر چیزی از نزدیک حس میشه، جز عظمت دلتنگی که فقط با دور بودن حس میشه….
پریسا اگه بارید دیگه ولش کن راحت بگیر بخواب خخخ
بچه هایی که هستید و نیستید اگر بسته شد شب همگی به خیر
سلام گوش کنیها
جنتلمن اند لیدیز های هایی, hi!!!
سلااام پریسیمااا
سلام به همگی
سلام بازم که ظاهر سایتو عوض کردید؟؟؟؟؟
سلام دوستان.چه خلوته
وای عزیزم تو هم که هستی عصری نگفتی میای.
وااای غلطگیر توییی خودتییی!!؟؟ کجایییی
سلام زهره فاطمه و غلطگیر
سلام به فاطمه و نازنیننن
سلام به پریسیما زهره و غلطگیر
بله ظاهر سایت که من نمیبینم ولی یه سری تغییرات به وجود اومده.
آمار بازدید پستها حذف شده، متن کامل پستها رو تو صفحه اول سایت میتونیم بخونیم. به جای میگه هم میگوید میشنویم. خخخ. دیگه نمیدونم. خخخ.
نازنین رو یادم رفت خوبی نازنین؟
عروسی به خوبی تموم شد؟
سلام آبجی کار خاصی نداشتم گفتم یه سر بیام شبنشینی.
بچه ها اگه بخوام تو کامنتها سرچ کنم میشه,؟ فکر کنم بازم پرسیده بودم ولی ج نگرفتم
سلام فاطمه خانم
زهره جان ان تا به حال انجام ندادم خب یه بار امتحان کن ولی احتمال اینکه بشه ضعیفه
غلطگیر چرا رفتی آخه, چرا نیستیی, اینکه هنوز میگه میگوید
خوب کردی اومدی غلطگیر جان
سلام به خاله زهره،پریسیمای مهربان و نازنین ناز
سلام پریسیما.وای نمیدونی این دختر چه ستاره ی سهیلی شده البته ازدسته من آسایش نداره بیچاره همش مزاحمشم.
خب زهره جان اول میگفت میگه الآن میگه میگوید
خب چطوری میتونم انجام بدم پریسیما؟, چه خوب که نمیخوایم وارد هر پستی بشیم,
زهره جونم زیاد وقت نمی کنم بیام محله
سلام نازنین جان
بله عزیزم مراسم عقد که به خوبی و سلامتی انجام شد.
ببین چیو میخوای سرچ کنی؟
بنویسش تو سرچ احتمالا نتونه ولی امتحانش کن
اگه بشه که عالی میشه امتحان کن جوابشو به ما هم بگو
وای این حرفو نگو فاطمه جان ناراحت می شم.
غلطگیر خوشحال شدم باور کن خیلییی
سلام بچا…
سایت خیییییلی زشت شده دخترا…خیییییلی… من تا بازش کردم فک کردم رفتم شب روشن اشتباهی… این عکس و فرم نوشتن و همه چیزش شده عین شب روشن و باتو… اونا نمیگم بدنا… نه خوبن… ولی قیافه ی سایتشون زشت بود… حالا مام شدیم عین اونا… شکلک آسِد جوات…
مطمئنم نمیشه بی خیال خخخخ
بچه ها موضوع شب نشینی امشب اینه که اگه برای یه روز بینا بودید چه کارهایی انجام میدادید؟
اگه کلا بینا بودید چه کارهایی انجام میدادید؟
فکر میکنید میتونستید مثل غلطگیر یا رهگذر یا ترانه یا رعد برید تو جمع نابیناها باشید یا نه؟
نازنین مبارکه عروسی کی بود,؟ اوه ببین کیی اومددد,؟ رهگذر
ممنون زهره جان
سلام رهگذر جان تو هم باید بنویسی اگه برای یه روز نابینا بشی چه کارهایی انجام میدی
بچه ها قبل از شب نشینی برای آقای درفشیان مشکلات رو نوشتم اگه ببینه قطعا رسیدگی میکنه
خیلیها زنگ زدن گفتن که ظاهر سایت و تغییرات جدید رو دوست ندارن
من اگه مثل الآن اجتماعی میبودم و بینا و کنجکاو, حتما ارتباط میگرفتم با نابیناها, ولی نه فکر نمیکنم موندگار میشدم,
سلام چی شده؟ گم شده بودم بچه ها اینجا شماره هاش پریدن رفتم سرچ بزنم پیداتون کنم توی دیشب گمم کرد.
آره پریسیما جون…بهش بگو خیلی زشته لباس سایتمون…انگار شلوار لی را از پاش کندن پیژامه تنش کردن…اونم راه راه… خاک تو سرم…
زهره جان عقد خواهرم بود. سلامت باشید.
البته بچه ها من به چیزهای محال خیلی کم فکر میکنم, واسه همین اون قدر جوابی ندارم واسه اینجور سؤالها
وای پست آقای درفشیان رو نرفتم ببینم هنوز شاید اونجا سرم بشه اینجا چی شده. تازه الان تونستم به مفهوم واقعی بشینم پشت سیستم و در جهان مجازی رو باز کنم بپرم داخلش. بیخیال فقط از حالا که کامنت ها شماره نداره من باید۱راه جدید پیدا کنم واسه علامت گذاری کامنت ها
اگه یه روز قرار بود بینا باشم میرفتم همه ی کسایی که دوست دارم چهره شون رو ببینم میدیدم
عکس حرم امامان رو میدیدم مکه و کعبه و مدینه رو میدیدم
چون همیشه کنجکاوم اینا دقیقا چه شکلی هستن
عکس آلبوم قدیمیمونو میدیدم چون خیلیها هستن که فوت شدن و دوست دارم قیافه ی اونا رو هم بدونم
درخت و دریا و باغ و همه ی طبیعت رو میدیدم نه اینطوری که الآن هست کامل میدیدمشون البته فکر کنم فرصت نمیشد و باید فقط عکسشونو میدیدم
کلا استفاده میکردم دیگه
من که خعلییی خوابم میاااد
نازنین جان تبریک میگم عزیز. امیدوارم همین طوری پشت سر هم شادی واست بیاد
سلام پریسا جان
بچه ها میتونید وارد شناسنامه تون بشید و اون وقت اسم خودتونو visited link میخونه و راحت میتونید از رو اون کامنتهای بعدی رو پیدا کنید
سلام پریسااا,
من اگر بینا بودم یه راننده ی بی نظیری میشدم چون خیلی به رانندگی علاقه دارم الان هم خیلی با ماشین بابام ور میرم.باورتون میشه گاهی خوابش را هم میبینم.
اتفاقاً داشتم چن روز پیش فک میکردم که اگه یه هو بزنه و نابینا شم چیکار میکنم… بعد خیلی جدی دیدم که اولین کاری که میکنم یه عصا میخرم و میزنم به دل خیابون…خخخخخخخ….. بعدش نمیدونم کوجا میرفتم…فقط میرفتم… فک کنم اینقد میرفتم که از نقشه می افتادم بیرون…
در اون صورت نقاشی و مجسمه و عکاسی رو باید بذارم کنار و بشینم به نوشتن… تمام تمرکزم رو میذاشتم رو نوشتن…فک کنم نویسنده میشدم…
من۱بار توی وبلاگم۱پست کامل رو اختصاص دادم ببه اینکه اگر می شد۱روزی ببینم چی و چی و چی. به جان خودم حال ندارم برم از اونجا کپی بزنم بیارم اینجا. الان اونجا نیمه ویرانه هر دفعه که میرم۱چیزی از داخلش بردارم بیارم بیرون سردم میشه می ترسم در میرم.
اما دائمی اگه بینا بودم فکر میکنم مثل رهگذر میشدم یعنی هم برا بچه ها کتاب میخوندم هم گوش کن رو می اومدم و هم باهاشون سفر میکردم
البته الآن که نابینا هستم اینارو میگم شاید اصلا نمیدونستم نابیناها چه روحیاتی دارن
سلام دوستان.
شبتون خوش.
چرا امشب چشمم ظاهر سایت رو این جور می بینه؟ خخخخ خخخ این دیگه چه مدلیییییی،یییییی،یییییی،یییییه
سلام پری سیما جان.
سلام زهره جونم.
بچه ها باقیمون کوشن؟
سلام آقای رضازاده چشمتون درست میبینه خخخ
من هم نمیدونم احتمالا درست میشه
ولی من فکر کنم اگه تو نابینا بشی میمیری خخخ خخخ! یا افسرده میشی, خدا نیاره که تو بیناییتو از دست بدی, حیفس!! ولی جدی تو دووم نمیاری, فکر میکنی, چون تو فوق العاده خوب و سریع با همه ارتباط میگیری محدود میشی و فرتی جان به جان آفرین!!
سلام وحید بیا بیخیال دکوراسیونش امشب این مدلی شده.
سلام دوستان عزیز
چقدر این جا عوض شده
سلام پری.راستی من اگر بینا بودم والیبال را خیلی جدی بازی میکردم چون از ورزشها ی مورد علاقم هستش.
سلام به آقا وحید
بچه ها امروز دنیای حقیقی نفسم رو گرفت اینترنت در دسترسم نبود یعنی بود من زمان نداشتم بیام سراغش الان اینترنت خونم کم شده نا ندارم مسخره بازی در بیارم. شکلک رنگم پریده سست ولو هستم اینجا
سلام مریم
نه زهره اینطوری نمیشه
من کسایی رو میشناسم که خدای روحیه هستن همین یاسمین خودمون
به قدری جنب و جوش داشت که نگو خانم دکتری بود برای خودش
بعد به خاطر دیابتش ندید افسرده شده بود اما من که دیدمش مجبورش کردم بره بیرون کشوندمش تو جمع خودمون کمکش کردم ال|آن شده همون انسان قبلی فقط چشم نداره روحیه برگشته بگو بخندش هست کلا خوب شده
رهگذر هم خدایی نکرده اگه نابینا میشد میتونست خودشو پیبیدا کنه من میشناسمش
زهره…خب توی شما نابیناها هم اجتماعی و زود رفیق شو زیاد دیدم… خودتم زود با همه دختر خاله میشی…
راستی زهره عصری صدیقه زنگ زد گف یه روز بیاید بریم تخته فولاد گردی… حالا در جریان باش که بعدش قر و قور نیا سرمون…
سلام فاطمه جان چطوری عزیز؟
سلما مریم وقتت به خیر.
بچه ها ایرادی نداره من از این سلام های تک تک بگم آیا؟ اگر نداره پس سلام نازنین سلام رهگذر دیگه کی اینجاست؟ البته باید هر سلام رو در۱کامنت جدا بزنم تنگش که حسابی مرض ذاتم رو نشون بدم ولی حالا بیخیال.
سلام مریم جان خوبی عزیزم؟
من فک کنم اولش یه هفته گریه کنم بعد یک ماهی منزوی بشم بعدش سعی کنم با ندیدن کنار بیام.راستی یه سؤال خیلی وقته ذهن منو درگیر کرده،نابینای مادرزاد بودن سخت تره یا بعداً نابینا شدن؟
سلام بر پریسیما خانم . خخخ این دیگه چه جور دیدنه؟ خخخ
سلام خانم مظاهری. میگم سایت یه جوری شده. انگار که خانم مظاهری به چشم من عینک دودی گذاشته اند خخخخ خخخخ هاهاهاهاهاهاها
خیلی کار کردن با ظاهر فعلی سایت سخته.این اینترنت هم بازیش گرفته.
وای بیخیال بشید این تصور خیلی دلگیره ترجیح میدم اصلا بهش فکر نکنم
نه که ایراد نداره پریسا جان اصلشم همینه که تک تک سلام کنیم ادب اینو حکم میکنه
من نمیدونم این سختگیریها و ایرادها کی گرفته شده؟
احتمالا وقتی من مشهد بودم این قوانین اومده که با احترام به وضع کننده شون من رعایتشون نمیکنم چون شب نشینی یعنی راحت بودن و راحت چت کردن
سلام بر پریسا
راستی فاطمه خانم این داستانها چی چی شد؟ خخخ خخخ
پریسا دیشب که مشکلی برات پیش نیومد؟
خب سخته واسه تویی که سه دهه زندگیتو اونجوری گذروندی, نمیدونم نظر منه, اصلا بی خیال حرف کمه, اینارو میگیم خخخ, باشه میام انشا الله, جنتلمن اند لیدیز من رفتم اسلیپ
پریسا جان ممنون بابت تبریک
خب اعتراف میکنم اگه بینا بودم شاید نسبت به نابینا با دید ترحم نگاه میکردم.
اگه بینا بودم خیلی کارها که نیاز به بینایی دارند انجام میدادم.
الآن به عنوان مثال نسبت به نقاشی رانندگی و مانند اینها حس خاصی ندارم، ولی شاید اگه بینا بودم روحیاتم هم متفاوت میشد.
قبلا یعنی حدود بیست سال پیش به این موضوع فکر میکردم ولی الآن نه برا همین هم زیاد نکته ای یادم نمیاد. خخخ.
چقدر زود میخوابی زهره جان!
غلط گیر عزیز چه خوبه که اینجایی.
در جواب سوالت من تصور می کنم این بستگی به نظر افراد داره. خیلی ها میگن بهتره از اول نبینیم و خیلی ها معتقدن خوبه بخشی از عمرمون رو ببینیم تا بعدش هم لذتش رو برده باشیم هم ذخیره ای از دیده هامون توی ذهنمون باشه واسه اینکه از دیدنی ها تصور داشته باشیم که خیلی توی موارد لزوم با دیدنی ها و توصیفشون بیگانه نباشیم. و من خودم، راستش نمی دونم. الان در این لحظه دلم می خواست از اولش بینا بودم و الان هم بینا باشم و هیچ چشمی گرفتار تاریکی نباشه.
خدا نگهدار زهره جان اگه رفتی
نه من عینک هنوز نخریدم, فکر کنم این رهگذر شیطنت کرده گذاشته رو چشمتون که خوشتیپتر بشین
بچه ها سلام به همگی
سلام پریسا جانم مرسی جواب دادی
من اگه بینا بودم همین الان و دقیقا همین الان و درست همین الان می رفتم و ظاهر سایت را درست می کردم خخخخ خخخخ خخخخ هاهاهاهاهاهاهاا
من فکر میکنم اگه اول ببینی بعد نبینی راحتت تره چون بعضی چیزها تو زندگی هست که احتیاج به دیدن داره و اگه قبلا دیه باشی بهتر میتونی با جامعه کنار بیای
بعضیها هم میگن اگه از اول نبینی راحتتری چون عادت میکنی به ندیدن
از دوستانی که جواب سلام دادند ممنون
خوبم پریسیما جان
ولی خیلی نمیتونم این جا بمونم زود خسته میشم
خوش بگذره
من ۵ نیم شش, که بیدار میشم دیگه نمیخوابم, ظهرها هم نمیخوابم, شماها بچه ها چند میخوابین معمولا چه ساعتی بیدار میشین
سلام آقا سعید
خوبید؟
خخخخ خخخخ راستی رهگذر چرا غیبش زد ؟ می خوام ازش عینک دودی ام رو بگیرم خخخخ خخخخ خخخ
زهره جان…من سه و چار صب میخوابم… ده یازده بیدار میشم… خخخخخخخخخ….
من ۶ بیدار میشم دیگه نمیخوابم تا دوازده شب
پری سیما جان نه شکر خدا دیشب آب نزد داخل امروز هم قالی و پتو و هرچی خیس بود رو اومدن بردن
من اگر بینا بودم با نابیناها رابط برقرار میکردم چون با هر قشری راحت تماس برقرار میکنم ولی نمیتونستم مثل رهگذر خوب درکشون کنم شاید اولش با مشکل برخورد میکردم.
خدا رو شکر پریسا جان
آقا وحید مدیر که نبودین, پس بنابرین نمیتونستین ظاهر سایت رو تغییر بدین, دیگه چی خواستم بگم؟؟ غلط گیر بستگی به شخص نظرات هم تغییر میکنه, من میگم آدم از اول نبینه راحتره,
سلام سعید.
زهره خاب رو ولش کن بشین هستیم حالا
درسته پریسیما خانم. من که اولش بینا بودم تقریبا خیلی در ارتباطاتم با بیناها راحت ترم تا کسی که از بچگی نابینا بوده. مثلا خیلی چیزایی که من قبلا دیدم را راحت تر از طرف یک فرد بینا درک می کنم
پریسیما جان کلاً ندیدن خیلی سخته
سلام آقا سعید, من یادم نیست شما اهل کجا بودین,
تصورات و خاطره های دیروز های من که کاملا تاریک نبودم بهم۱کمی آگاهی میدن ولی زمان های دلتنگیم عجیب اذیتم می کنن. اون لحظه ها با خودم میگم کاش هرگز نور رو نشناخته بودم که الان اینهمه دلتنگش باشم. خدایا باز هم شکرت! آخرش سعی می کنم این رو بگم. چیز دیگه ای نیست واسه گفتن.
آره باید خدا رو شکر کرد چون معلولیتمون از خیلیها بهتره
سلام بر همه دوستان گرافیک سایت را چرا خراب کردید
امروز دوتا از دوستان عزیز به من زنگ زدن گفتن از امشب باید کامنت شاد بنویسم من هم ارادت خاستی
به این دو بزرگ وار دارم گفتم چشم راستی تهدید به مرگ هم شدم خخخخ
اصلا میخواستم اینو بگم, امروز با یه خانمی دوست شدم, بعد به من میگه ناراحت نشیها ولی ندیدن خیلی سخته, منم گفتم خب آره خیلی, آخه جالب بود, هیچ وقتی یه بینا به این راحتی و با این لحن بهم نگفته بود,
زهره جونم ندیدن به مرور زمان باعث می شه آدم تصویر های قبلی ذهنشم پاک بشه.اون وقت زیاد تفاوتی بین این دو گروه نمی تونه باشه.
سلام طاها
آفرین آفرین شاد بنویس دلمون باز شه
خودت که میدونی چه شعرهایی باید بنویسی هااان؟
درسته ندیدن سخته
نه فاطمه جان هیچ تصویری پاک نمیشه این اشتباهه
تصویرها کلا همون جوری باقی میمونن من از خیلیها اینو پرسیدم
آره غلطگیر جون, خخخخخ, غلطگیر جون؟؟!!! فاطمه جون!! راستی من شبها که بلند شده زودتر خواابم میگیره ههه,
سلام آقا وهید شرمندم بخدا من صبح که بیدار میشم درگیر خونتکونی میشم آخر شب یه سر میام اینجا انتخخاب واحدم هم دیگه هیچی.من اون شب براتون نوشتم براتون میل کردم ولی نیومد نمیدونم من با عجله فرستادم یا آدرس ایمیلتون درست نبود.دروغ چرا دیگه هم نفرستادم.من آدرسه ایمیلم را میزارم اینجا هرکس از دوستان میخواد یه میل به من بزنه من براشون بفرستم.اون روز میخواستم بزارم محله دیدم فایل زیلا میخواد که من ندارم.باز شرمنده آقا وحید.
ی زنم نداریم توهوای سرد وبارونی بریم بیرون باهاش قدم بزنیم ولذت ببریم،یهویی خانمم لرزش بگیره بگه عزیزم هوا چقدسرده منم عینهو این مردای عاشق پیشه کتمو دربیارم بگم قربونت برم بیابپوشش
نه من تصویرها از یادم نرفته. خیلی از تصویرها یادمه .
سلام بر آقای کشتی شکسته ی غرق شدده ی طوفان زده ی به گل نشسته ی, ی,ی،ی،ی،!! خخخخ
من با اینکه بینام خیلی وقتا تصویرای قدیمی رو نمی تونم به یاد بیارم شایدم من کند ذهنم پریسیما جان
شب شده پر ستاره ..چشمک بزن دوباره ..بیا با هم برقصیم …
بقیشم به سن شما نمیخوره دیگه ..عه عه عه ..
أن شاء الله خواهی داشت طاهااااا خخخخ
خعلی باحال بود
خواهش می کنم فاطمه خانم. اشکالی نداره. این آدرس ایمیل منه:
vahidrezazadehsefideh@gmail.com
آسمان را مرخص میکنم, دیگر به هوا هم نیازی ندارم , تو خودت را مثل آسمان , مثل هوا , مثل نور پهن کرده ای روی همه لحظه هایم , بعدازتو هیچ دلی دلم را نمی لرزاند ….دلت قرص
سلام دیوونه با کی میخوای برقصی؟ خخخ
پرواز تو از کدوم نوع فرشته ها هستی؟
میتونی فرشته ی نجات یه نفر باشی؟ خخخ
این خوبه آقا وحید یا بده؟تصویرا یادتونه
لالا، لالا، لالا، گل پونه زهره خوابه توی خونه خخخ خخ, شبتون شیک, خوابهای صورتی ببینین,
فاطمه جان فایل زیلا رو میتونی از قسمت راهنما شماره ی ۲۱ یا ۲۲ دانلود کنی
کمک کن جاده های مه گرفته من مسافرو از تو نگیرن
کمک کن تا کبوتر های خسته روی یخ بستگی شاخه نمیرن
کمک کن از مسافرهای عاشق سراغ مهربونی رو بگیریم
کمک کن تا برای هم بمونیم کمک تا برای هم بمیریم
بای زهره
وای پریسیما ..تو که میئونی با کی میخوام برقصم ..
اسم عشق قبلیم که یادت نرفته ….
اون که منشیم بود .خانم طاهرپور …اسم اصلیشو میشه بگی ؟؟؟؟
هعی من ک میدونی کلا فرشته ام دیگه.
کی نیاز ب کمک من داره پریسیما .بگو بینم
بچه ها نوشته های طاها رو کپی کنید یه روز به دردتون میخوره خخخ
به نظرم خوبه که یادمه. اگه یادم نباشه که خیلی از حرفهای بیناها را که نمی فهمم. مثلا یک بینا به من می گوید فلان آدم تقریبا شبیه شهاب حسینی است. خب من قیافه شهاب حسینی را دقیقا یادمه.
زهره جونم بازم که صورتی؟!شب خوش
سمیرا بود کاملا یادمه
میخوام سمیرا رو نجات بدی خخخ
من میگم از اول ندیدن بهتره چون اینجوری سخته با شرایط کنار بیای.البته شاید هم اینقدر غصه ی گذشته را میخوردم که از بین میرفتم.
گفتی لب تر کن تا دنیا را به پایت بریزم
حالا من چشم تر کردم
میایی؟
امروز زنگ زد بهم گفت به اون پسره بگید بسه دیگه تا کی باید منتظرش بمونم؟
گفتم حتما بهش میگم
خب زود باش دیگه فرشته خان برو فرشته ی نجات سمیرا خانم باش
سلام طاها.
سلام پرواااز.
نگاه میکنم نمی بینم
چشم مرا هوای تو پر کرده
گوش می کنم نمی شنوم
گوش مرا صدای تو پر کرده
ای چشم من بدون تو نابینا
ای گوش من بدون تو ناشنوا
با من بمان همیشه بمان بامن
پروااااز چندتا جنازه بذار وسط حالش رو ببریم.
آخیش طاها مرسی اینا خوبن روحیه گرفتیمااا
داشتم دق میکردم از بس متن مرده و مرگ خوندم
سلام پریسا .الهی پریسیما پیش مرگت بشه به حق همین شب عزیییییز ..ببین بی ادب چطو با آبروی جوون مردم بازی میکنه ..
هعی
اوخجان الان می پریم صفحه بعدی
بچه ها برنامه شهروز این ها رو کی دید من از اون نمی دونم چی ها نداشتم ندیدم.
امشب میخوام دو نفرو جنازه کنم ..پریسیما .و …یکی دیگه ..فعلا مشخص نیس …
آخجون مرز پریدن خودمم!
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن …
سلام پری
سلام بر طاها و پرواز
عشق را چون گلی پیچیده در بوته ها ببین و دلت را با عقلت هم بسنج تا دلت بهترین شخص رو بپسنده ♥
خب…چی شد بچا؟ به کجا رسیدید؟ به نتیجه رسیدید؟ یا برسونمتون؟
بچه ها شهروز بعد از این برنامهه نیومد اینجا احتمالا پرواز وسط راه زد چیزش کرد یعنی اینش کرد خوب چیکار کنم گناه داره زبونم نمیره بگم! مهربونیم کشته خودم رو!
هعی دست تو بینیی کار نینی ..
دس تو دهن .کار نهنگ ….
ببخشید گفتم یکم کامنتام آموزنده باشه
من رفتم قسمت راهنما ولی این روزها که من عجله دارم همه چیز باهام لج کردن عزیزم.
یعنی۲دقیقه نبودم زهره در رفت به جهان خواااب؟ نمیشه۲دقیقه آدم بره به درد خودش بخنده؟
ساقه ی تاک ، گره خورده به گیسوی شراب
باز هم حال من مست ، خراب است ، خراب
این طرف خوشه ی انگور شده تسبیحم
ان طرف معجزه ای نیست ، کویر است و سراب
بر لب چشمه غزلهای زلالی گفتم
دفترم دسته گلی بود که شد نقش بر آب
دختری کوزه به دوش آمده دریا ببرد
دامن آبی او موج گرفته است در آب…
چشم بد دور از این باغ ، از این ساقه ی تاک
نشود لحظه ای ، آرامش میخانه خراب ؟
بهم گفت عاشقتم پرسیدم یعنی چقدر؟؟ گفت یکی!!!!!تعجب کردم وناراحت سرموانداختم پایین
دستامو گرفت تودستشو وگفت خدا یکی یاریکی عاشق ودلداریکی!!!به اندازه ی همون خدایی که یه دونس دوستت دارم!!!!
آآآیی من شماره های روی کامنت ها رو می خواااام! ببخشید البته نباید ولی خوب چیکار کنم می خوام دیگه!
لایک طاها
رهگذر بیا بزن این پرواز رو نصفش کن که نه آموزشش معلومه نه عاشقیتش.
پریسیما خانم ممنون غلط گیر کسی که بینایی داشته همانند این است که شما مکانی را در مغزتان داشته باشید میتوانید تی مدتهای مدید در ذهنتان تصویر سازی کنید با پوزش نمیدانم تا چه مقدار توانستم پاسختان را دادم
راستی آقا طاها سلام شعرهاتون لایک دارن حسابی من دیشب دیر اومدم ولی کامنتها را خوندم دیشب هم خیلی زیبا کامنت گذاشتید.
شما عاشق چی هستین که اسمتونا گذاشتن مرغ عشق؟!
عاشق دنیا یا عاشق خدا…
ولی عاشق هرچی هستین درد وبلاتون بخوره به جون کسایی که چیزی ازعشق نمیفهمن…
زیاده خواه نیستم !
جاده ی شمال…
یک کلبه ی جنگلی…
یک میز کوچکِ چوبی با دو تا صندلی…
کمی هیزم…
کمی آتش…
مهِ جنگلی…
کمی تاریکی ِ محض…
کمی مهتاب…
و بوی یـار.. و بوی یـار… و بوی یـار …!
تـو باشی
مـن باشم
و …هــیچ !
دنــیـا هم ارزانی خودشان …
شکلک۱لیوان آب دستمه دارم این وسط قدم رو میرم هر کسی توی چرت باشه به جان خودم آب توی این لیوانه رو۱ضرب تا قطره آخرش۱نفس می خورم چون خیلی تشنمه. چیه این طوری نگاه می کنید الان؟ مگه آدم تشنه ندیدین تا حالا؟ به من چه که ذهن های شما به سمت و سوی مردم آزاری انحرافی میره؟
فاطمه جان ببین وارد راهنما که شدی با i برو به شماره ی ۲۲ برس اونجا لینک دانلود هست دانلود که کردی فایل زیلا رو میتونی ببینی
پریسا جان سایت وحشتناک زشت شده انگار محله ی قبلی نیست.
ترسم از این است که بعد از تو
تمام شهر راه بیفتد دنبال من
و سراغ ِ نُت هایی را بگیرند
که از رقصِ انگشتانِ تو بر تنم
پخش میشد روی کاغذ!
و من نمیتوانم حالی شان کنم
تمام موسیقی دانان
آهنگ هایشان را باید بگذارند در کوزه و آبش را بخورند
وقتی حرکت دستانت بر تنم ترانه میشود
مگر نه اینکه دور تسلسلِ بازوانت بر اندامم را
هیچ فیلسوفی نمیتواند باطل کند
و فالگیرها همه بیکار میشوند
وقتی بودنت گردش ستارگان را به هم می ریزد؟
مگر نه اینکه
آهنگِ نفس های تو قافیه ی شاه بیتِ غزلِ زندگی من ا
بچه ها شهروز نیستش بی ترمز برم دادش در بیاد کیف بده!
خخخ خب فکر کردم آب رو قراره بریزی رو سر کسی که میخواد بخوابه
ممنون آقا سعید
همین اطراف باشید من الان میام.
پریسا یه لیوان آب بده تشنمه
پریسا جان…این پرواز رو خدا نصفش کرده عزیز… این که پرواز خالی نبوده که یه عالمه پس و پیشش اسم بوده… آسد پرواز خان ملک الشعرای ایلخانی الاصل بوده….ایل و طایفه ش نفرینش کردن خدا زده شصت قسمتش کرده…خدا میدونه بقیه ش کجا کارگاه جنازه سازی و جنازه دوزی و جنازه بافی و جنازه کِشی و جنازه فروشی و جنازه کوبی میکنن…الله اععلم…
پریسا جان راحت باش بنویس هرطور میتونی خخخ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯿﺪﺍﺭﻡ
ﺍﻣﺎ ﺑﻨﺪﯼ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺮ ﭘﺎﻫﺎﯾﺖ
ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ
ﺑﺎﻝ ﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﯾﺪﻧﺖ
ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﻦ
ﺍﻭﺝ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺗﻮﺳﺖ
ﺩﻝ ﺯﻣﯿﻨﯿﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺩﻝ ﺁﺳﻤﺎﻧﯿﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯﺕ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﮔﺮﭼﻪ ﻣﯽ ﻓﺸﺎﺭﺩ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﻨﮓ
ﺍﻣﺎ ﻋﺸﻖ ﺣﺮﯾﻒ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﻭ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ
ﺭﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﺭﻫﺎ از بندهای ساخته ی این
مکان و زمان
ظاهر سایت درست میشه امشبو تحملش کنید تا ببینیم آقای درفشیان چی میگه
بچا طاها امشب چشه؟ سرش به جایی خورده؟ ا
این آخریه نخوند طاها
از تو که حرف میزنم به یاد تو هرچی میگم ترانه میشه
باغ بی برگی ما گل میکنه دریایی از جوانه میشه
همه دریچه ها رو به سپیده شعر آفتابی میخونن
بی هراس گزمه های شهر جادو شبا مهتابی میخونن
لایک
نه دو نفر که طاها بهشون ارادت داره و یکی از اونا هم شدیدا بهش ارادت داره, بهش گفتن که دیگه غمگین بنویس و یکیشون تهدیدش کرده که اگه بخوای غمگین بنویسی میکشمت
این شده که طاها تصمیم گرفته که دیگه مثبت بنویسه و به پیشنهاد دوستش عاشقانه خخخ
دفترم خوشبـــو شده است
از بس ؛
نامِ زیبـای ” تــو ” در آن می رقصد . . .
راستی !
تو به اسمَت هم عطر می زدی ؟؟
همین که یادم کردی تشکر/همین که مرحم دردی تشکر/دراین دنیاکه مردم بی وفایند/همین که باوفاهستی تشکر.
اوکی…پریسیما…افتاد… خدا خیر اون دو نفر بده…
سلام طاها…
بعید میدونم ببینه…این امشب تو آسموناس…
من که رفتم لینکها کار نمیکرد.باز میرم.حالا نمیشه فایل زیلا نباشه؟
اگه کســـیو دوس داشتـــه باشی
همیشه یه بهـــونه واسه دیدنـــش پیدا مـــی کنی….
حتـــی اگه حرفـــی هم واسه گفتـــن نداشته باشـــی….
نه همینجا تو زمینه مطمئن باش طاها پسر خیلی خوب و حرف گوش کنیه
هرگاه عاشق باشی احساس عجز کامل میکنی، درد عشق همین است زیرا تو می خواهی هرکاری برای معشوقت انجام دهی اما درمیابی که کاری از عهده ات بر نمیاد انا عشق همین است، تمام فکرت خدمت به معشوق باشد حتی اگر از عهده انجام ان برنمی ایی
چرا میشه ببین اگه قفسه از شهروز گرفته باشی توضیحاتشو اونجا برات مینویسه و اگر نگرفته باشی حتما باید اول قفسه بگیری تا حتی با فایل زیلا هم کار کنی
شب خوش دوستان
اومدم. جریان ارادت چیه؟ موارد ارادت کی ها هستن؟ داستان چیه؟
اگه هم قفسه داری و توضیحات رو متوجه نشدی بگو برات بنویسمش
هعی امروز چه قشنگِ/
خورشید چه میخندِ.
از ابر سفید .آسمون .مرواری رنگِ.
انگار که هوا مستِ بهارِ.
صدایِ پایِ گل میاد دوباره.
کلاغِ دم سیاه قار قارُ سر کن.
مسافرم میاد شهرُ خبر کن.
میرم باغ بچینم سبد سبد گل .
سرِ راش رو با نیم راه بزنم پل …
پریسا کجا رفتی؟
سلام رهگذر کوتاه
بچه ها تا نرفتید موضوع فردا شب رو یکیتون بگید
من واقعا موضوعی به ذهنم نمیرسه
سلام دوستان شبتون بخیر. من یه سؤال فنی بپرسم؟
من این زیلا رو بلد نیستم باید امتحانش کنم بلکه بشه چندتا کتاب برای یادگاری از خودم اینجا توی محله بذارم.
لایک پرواز
خاک عالم تو سرم…طاها بمن میگه رهگذر کوتاه….یا خدااااااااااااااااااااا….
پرواااااز….پریساااااااااااااا….آماده باش باشید…بزودی یک عملیات خواهیم داشت…
یادش به خیر
کلاغ دم سیاه قار قارو سر کن
پرواااز فرشته! سمیرا داره میاد؟ هوراااا
شما مطمئنید جناب طه هم توی جمع هستن؟ ایشون که ظاهرا با خودشونن و برای دل خودشونم مینویسن.
این طاها رو ولش کن خودش بابا لنگ درازه به همه میگه کوتاه خخخ
میخواهم برای تو نامه بنویسم
میترسم…
پستچی عاشقت شود
کبوتر برگردد
دق کند و دوری ات را بمیرد
میخواهم برای تو نامه بنویسم
میترسم…
شهر رفتنت را بفهمد
رود نبودنت را مرداب شود و
خواب،شب را کابوس کند
میترسم در راه به باد برود
بعد به دست چوپانی برسد و
هوای گوسفندانش را رها کند و
به هوایِ تو ،گوسفند شود
میترسم جاده راه نرود
بن بست شود
خانه خر شود و
در،به لنگه بچرخد و لج کند و تو نیستی را
زنگ بزند..!!
میخواهم برای تو نامه بنویسم
میترسم….
میترسم باز عاشقت شوم . . .!!
لایک بزن
وحید اینجام. آخجون عملیااااااآااااااآاااااات رهگذر بزن بریم
سلام شفیعی جان بپرس عزیزم؟
اگه سؤال فنیت طاها باشه باید بگم که همه رو میخونه و ترجیح میده بنویسه تا ما از شعرهایی که مینویسه لذت ببریم
هرکس یه روشی داره دیگه روش طاها هم اینه
پرواااااز…من خیلی این آهنگا دوس دارم…. خخخخخخخخخخخ… بخاطر کلاغشه فک کنم… هععععی…من در زندگی بعدی فک کنم کلاغ شم آخرش….
بچه ها این عینک مال کیه؟ نشسته بودم سرش الان دیگه چیزی ازش باقی نیست فقط زمانی عینک بوده.
تنها ترینم
تنها بیا
که تنها با تو
تمام تنهایی هامو
تنها بذارم… ❤❤❤
سلام وحید ..
واای عمه رهگذر ..در خدمتم استاد …
میخواین طاها تیکه تیکه بشه یا جنازش سالم به دستتون برسه ..
امر امر مطاعه عمه جان ..
هر چی صلاح شماس
رهگذر آماده باش برای عملیات خخخخ خخخ
جدی این آهنگه رو من خیلی دلم می خوادش. البته کیفیت بالاش رو. کاش بشه توی اینترنت پیداش کنم
حسینی گفت اول برو راهنما را بخون بعد درخواست بده.من از امروز سرم خلوت شده همین فردا درخواست میدم.آقا وحید باز امشب تلاش میکنم تا براتون بفرستم.نمیدونم چرا من وقتی کار دارم عجله هم دارم همه چیز باهام لج میکنن.اگر مشکل داشتم برات پیام میزارم پریسیما.
سلام خانم شفیعی
وااااای طاها این عالی بود خوشم اومد
خیلی تندتند دیدگاهتان را مینویسید، کمی آرامتر…
چه اهنگی رو میخوای پریسا ؟.
اینو .
پروااااز ول کن طاها رو این رو جنازه کنی دیگه شعر از کجا بیاریم آخه؟
فاطمه جان در خدمتم
شماره تماستو تو خصوصی برام بذار تا باهات تماس بگیرم
کلاغ دم سیاه رو میخواد که من دوستش دارم باهاش خاطره هم دارم وااای
کجرویهای دلم این نکته را معلوم کرد :
عشق حتی بار کج راهم به
منزل میکشد
موج های بیقرار و گوش ماهیها که هیچ
عشق گهگاهی نهنگی رابه ساحل میکشد
“من” و “تو” باهم غریبه ایم…
ولی چشمانمان طوری باهم حرف میزنند
که گویی سالهاست “لیلی و مجنونیم” 🙂
صدای پاشو میشناسم .یار وفادار اومد .نامهربونا رفتنو یار گرفتار اومد .آره یار گرفتار اومد ..
هعی هی صبر و هی تحمل.
کلاغ میخوند میگفتیم .یه روز میخونه بلبل .یه روز میخونه بلبل.
حالا دوباره خونده بلبل ….
خب عزیزانم من اینو دارمش .ولی اینجا بذارم که مجی میره هوا نمیاد زمین دیگه
فیل تر تر تر میشه کهههه خخخ
پرواز همین کلاغه رو دیگه! بیکاری هواییم کردی نصفه شبی؟ خدا خفهت نکنه من الان حال ندارم بلند شم توی اینترنت دنبالش بچرخم. به خدا از خستگی دارم دراز کش می نویسم. بچه ها باور کنید ولو شدم اینجا چشم هام نیمه بسته هستن دست هام داره کار می کنه روی کیبوردم.
مرسی فاطمه خانم
گروهاااان…به صف….از جلو نظام….
سرهنگ پریسااااا
سربااااز پروااااز….
ستواااان وحییییید….
قطعه قطعه شدش رو میخوام…. گوشت کوبیده … کباب بناب تبریز ازش بسازید…
بی تو باز پرنده ها به زیر بارون میشینن
کبوترا خسته میشن میان تو ایوون میشینن
آینه ها چشم منو یه حوض پر آب میبینن
گل های قالی همه بهارو تو خواب میبینن
میدونم یه روز میای همین روزا دیر نمیشه
دل عاشق تا هزار سال دیگه پیر نمیشه
میگم .کلاغه تو آرشیومه .ولی ممنوعیت پخش داره که خخخخخخ…
میخواین من واستون اجراش کنم بذارم اینجا ..چطوره
رابطه عشق مثل رابطه چای و شکره
هر کی بخواد بهمش بزنه
عاشقا بیشتر به هم نزدیک میشن
اگه آهنگش را دارید بی زحمت اینجا لینکش را بگذارید.
طاها خداییش من یکی که امشب بسیااار یواش نوشتم که! جدی گناه دارم از این یواش تر دیگه واقعا جا نداره.
آره پرواز بذارش منم میخوامش…کلاغ دم سیا رو… اصلاً هر چی کلاغ داری بذار…
بچه ها موضوع یادتون نره به اونم فکر کنیدااا
برا فردا موضوع میخواییم
منم از زیلا استفاده نکردم باید باهاش سر و کله بزنم ببینم چی میشه.
طاها ..محض رصای خدا خو ای کامنتا رو بخون .نیگا شاید یکی شیرهه ی حیاتش دست تو باشه مثلا تو جواب کامنتشا ندی بمیره بدبخ ..
عمه جان ..چشم …حتما .خمیرش میکنیم عمه ..
پرواز میتونی لینکو بذاری قبلا هم اینجا لینک گذاشتن
پریسیما جونم آخه مگه به موضوع میرسیم ما؟خخخخخخخخ…همش داریم دور هم میخندیم که…خخخخ…
کار با زیلا خیلی راحته من در خدمتم پریسا و فاطمه
چرا مدل نوشتنم چپکی شد کامنتم رفت به عدم؟
عشق آدمو پادشاه میکنه وقتی عزیزترینت میخنده و تو دلیل خندشی و آدمو گدا میکنه وقتی اون ناراحته و از تو کاری براش ساخته نیست.
نه هر روز یه موضوع داریم بقیه شو میخندیم میخوام برا فردا موضوع بدید شاد باشه ترجیحا خخخ
باشه پریسیما برات میفرستم.مرسی از کمکت.راستش حافظ توی اینجور چیزها کمکم میکنه که الان رفته سر کارش تا دو هفته ی دیگه هم فکر نکنم بیاد.
خواننده این آهنگ کی بود یادم رفته. فکر کنم محسن چاوشی بود.