درود بر شما دوستان عزیز.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
بالاخره تسلیم شدم خخخ.
از امشب شب نشینی ششم محله شروع میشه.
همون طور که میدونید، شب نشینیها ساعت نُه شروع میشه و ساعت یازده شب تموم میشه.
البته شبهایی که فرداش تعطیله تا ساعت یک شب ادامه میدیم.
اما موضوع امشب شب نشینی.
امشب بیایید در مورد نه گفتن حرف بزنیم.
شما چه قدر جرأت نه گفتن دارید؟ اگر واقعاً نتونید کاری رو انجام بدید، تو دوراهی نه گفتن و رودربایستی کدومو انتخاب میکنید؟ مهمتر از همه این که اگر خاطره ی جالبی از نه نگفتن در مقابل درخواستی که براتون دردسر بوده و روتون نشده نه بگید دارید برامون تعریف کنید.
اینم تکراریه ولی قشنگه:
از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب،
شاید تو میخواهی مرا، در کوچه ها امشب.
پشت ستون سایه ها، روی درخت شب،
میجویم اما نیستی، در هیچجا امشب.
میدانم آری نیستی، اما نمیدانم،
بیهوده میگردم، به دنبالت چرا امشب.
هر شب تو را بی جستجو، مییافتم اما،
نگذاشت بیخوابی، به دستانم تو را امشب.
هر شب صدای پای تو، می آمد از هر چیز،
حتی ز برگی هم، نمی آید صدا امشب.
تا سایه ای دیدم، شبیهت نیست اما حیف،
ای کاش میدیدند، دو چشمانم خطا امشب.
امشب ز پشت ابرها، بیرون نیامد ماه،
بشکن قرق را ماه من، بیرون بیا امشب.
گشتم تمام کوچه ها را، یک نفس هم نیست،
شاید که بخشیدند، دنیا را به ما امشب.
طاقت نمی آرَم، تو که می دانی از دیشب،
باید چه رنجی برده باشم، بی تو تا امشب.
ای ماجرای شعرو شبهای جنون من،
آخر چگونه سَر کنم، بیماجرا امشب.
اون پایین منتظرم.
مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.
۱,۹۲۷ دیدگاه دربارهٔ «اینجا شب نشینی ششم محله هست که امشب از کامنت 1692 ادامه داره»
بیا پریسا بیا بپر
خیلی خلوت شده امشب.
راستی پریسیما پست تو چه کرد با دکتر پرواز؟؟؟اون از کامنتهای دیشبش امشب هم که نیست.
خخخ نمیدونم
یعنی واقعا پست من مؤثر بود؟ پروااااز کجایی؟
پری سیما بخند عزیز من خودم اون لحظه از درد اشک توی چشم هام بود ولی قاه قاه داشتم می خندیدم نمی دونم چه حکمتیه که من نمی تونم به زمین خوردن ها نخندم. حتی به زمین خوردن خودم. چنان می خندم که نفسم بند میاد. به خدا دست خودم نیست نمی خوام خدای نکرده کسی رو مسخره کنم ولی واقعا نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم. خیلی ها دلگیر میشن ولی وقتی می بینن من به خودم هم مروتم نمیاد می فهمن داستان چیه دیگه از دستم دلگیر نمیشن. عوضش زمانی که من می افتم همراهم می خندن. حالا نخند کی بخند. آی پام آی دستم آی همه جام.
پریسیما تو واقعا آدم با دقتی هسنی رمز موفقیتت چیه؟ من کلا میزان یرخوردهام بالاس
آخجون مرز پریدن این دفعه دیگه واقعا شد مال خودم! پروااااز نیستی عیشم رو خراب کنی خودم پریدم آخجون آخجون آخجون
روشنک بیا بیا که از جنس خودمی! ندیدن من داره۴ساله میشه و هنوز اشیای اطرافم توی خونه بغلم می کنن.
وای که مردم از دست اینترنتمون
رسیدم تا حالا همه رو خوندم
اگه من قرار باشه از کسی چیزی بخوام تا حالا بهش فکر نکردم حالا می اندیشم.
کتاب آشیزیو وقت نکردم دانلود کنم کاربردش چطوره آسونه؟
بابا موفقیت چیه؟ خخخ
خب دیگه حفظم دیگه
بچه ها۱بار چنان خوردم به اپن آشپزخونه که چوب بالاش از سنگ کناریش جدا شد هنوز هم جداست و هنوز هم بهش می خورم و جا به جا میشه دوباره بر می گردم درستش می کنم پهلوم رو می چسبم میرم پی کارم. فقط زمانی به شدت از برخورد کردن هام عصبانی میشم که مثلا مادرم یا کسی دیگه باشه و ببینه و بگه ای بابا مواظب باش. وایی طرف اون لحظه خداگیر میشه. مثل سگ دره جهنم می پرم بهش. ولی خودم که باشم به هر جا خوردم خوردم. پا میشم بعد از آخ واخ کردن میرم رد کارم.
خب آسونه دیگه
ببین غذا پختن کلا راحته اما بعضی دسرها و چیزهایی که با فِر درست میشن خیلی سخته.
منم به دیگران میخندم به خودم هم میخندم,درد نمیتونه اشک من را در بیاره.
آفرین پریسیما خیلی خوبه,البته من توی خونه خیلی میخورم به در و دیوار بیشتر هم موچ یا آرنجم میخوره,اما بیرون از خونه نه.
شاید چون توی خونه بیخیال هستم.
آقای آگاهی رو جا گذاشتیم. آقای آگاهی اندیشه رو بیخیال بشید ببینید من چه راحت به موضوع امشب جواب دادم حل شد؟ خخخ! شکلک سوراخ موش می خریم.
من همیشه حتی از دوران کودکی به این که یک روزی از کی چی بخوام فکر کردم……
یا حضرت عباس خوردی به اوپن؟ خدای من!
پریسا حالا جدی میگم یه کم مراقبتر باش عزیزم
خطرناکه.
شکلک به این میگن امر خطیر سَمبَل کارییی.ییی.ییی
راستش منم اهل خواستن از کسی نیستم
راستش غرورم اجازه نمیده از کسی نه بشنوم
اگه نه بشنوم ناراحت میشم شاید به روی کسی نیارم اما میرنجم.
من گرفتم بعضی هاش را هم گوش کردم خیلی جالبه,همون دیشب گرفتم.
پری سیما امروزی رو خداییش تقصیر من نبود. از توی قوطیش در رفت افتاد زمین من هم که ندیدمش همونجا موند در کمین من بیچاره بعدش هم… آخ آخ الان هم۱وری دارم زندگی می کنم.
فهمیدم من از خدا با تمام جدیت توجه کنید در همین لحظه یک جفت چشم برای دیدن میخوام.
قصد ندارم حالتون رو خراب کنم ولی جدی این مورد رو الآن خیلی خیلی میخوام.
به خاطر همونه که اصلا اصلا از کسی درخواست نمیکنم.
خودمو به آب و آتیش میزنم تا خودم مشکل خودمو حل بکنم اما به کسی دهن باز نکنم.
روشنک بگو. شکلک فضولی
یه چیزیو فهمیدم وقتی تنهام ناخوداگاه دقتم بالا میره و کمتر برخورد پیش میاد ولی وقتی کسی باهام باشه انگار نقطه اتکا پیداکنم کلا دقتم میره پایین برای خودمم عجیبه چون هر دو حالتش نا خواستس
اگه قرار بود یه جفت چشم بهمون بده ازمون نمیگرفتش
نخوایین اینو نخواین که شدنی نیست.
بچه ها به نظرم پرواز محتویات کتاب پری سیما خورده الان جنازه شده. پری سیما عجب مخی داری بابا این طوری طرف رو کشتیش کسی نفهمه کار تو بود؟
از کسی به جز خدا چیزی بخواییین
این قبول نیست آقای آگاهی.
بیخیال بابا زندگی رو هرطور بگیری همون طور پیش میره بیخیال باشید بدون چشم هم میشه زندگی کرد.
به جان خودم من۱از توی کامنتم داشتم الان نیست. خوب یعنی چی پری سیما بنده خدا کتاب آشپزی گذاشت دیگه این از خوردن نداشت که! شکلک گریه
حتی یه زمانی یه مطلبی تو وبلاگم هم در باره اگه روزی ببینم چی میخوام ببینم نوشتم که خوندنش خالی از لطف نیست:
می خواهم از آرزو هایم بنویسم؛ صریح و ساده بگویم کسی حق ندارد به من بگوید نباید از اگر ها صحبت کنی که خودت هم می دانی بی نتیجه هستند؛ در جواب چنین کسانی پیشاپیش می گویم اولاً دیدن برای من محال نیست و از کجا معلوم روزی نتوانم از این حصار نابینایی رها شوم و بتوانم با دریچه ی نگاه به دنیا و مافیها بنگرم؛ از طرفی اگر هم محال باشد تصور محال که محال نیست و پرنده ی خیال که آزاد و رهاست می تواند تا هر جا که بخواهد به اهتزاز در آید و دنیاهایی را ببیند که اصلاً وجود خارجی ندارند؛ اصلاً اگر ما این قوه ی تخیل را نداشتیم چه باید می کردیم؟
روزی که ببینم اولین کاری که انجام می دهم این است که با هر چه پول که در اختیار دارم روانه ی بازار می شوم و کتاب های روز دنیا را می خرم و در اسرع وقت مطالعه می کنم. آن قدر می خوانم و می خوانم که دیگر هیچ وقت اضافه ای نداشته باشم که به بطالت بگذرانم.
صبح ادبیات می خوانم، ظهر فلسفه، عصر روان شناسی و شب تاریخ و جامعه شناسی و … …خلاصه کلی موضوعات دیگر را که با تک تک سلول هایم چشم انتظار آن روز هستم.
می خوانم می خوانم، یادداشت بر می دارم، سؤالاتی را که برایم پیش می آیند می نویسم و در اولین فرصت فرد متخصص در آن حوزه را پیدا می کنم و با او به بحث می نشینم.
مشترک کلی نشریه و مجله می شوم و سعی می کنم هیچ شماره ای از آن ها را که مورد علاقه ام هستند از دست ندهم.
می نویسم می نویسم، هر جا که بتوانم می نویسم، هر جمله ای که به نظرم زیبا برسد در دفتر یادداشتم ثبت می کنم تا فراموشم نشود.
روزی که ببینم در کلاس های خطاطی ثبت نام می کنم و سعی می کنم خط زیبای نستعلیق را یاد بگیرم و از آن وقت به بعد با آن خط متن هایم را بنویسم
من باید خودم در کلاس ها جزوه بنویسم، نباید وقتی استاد روی تخته چیزی می نویسد مثل مجسمه ابو الهول بنشینم و با نگاهی چون نگاه مردگان ثابت به سمتی خیره شوم.
من باید ببینم که وقتی برای سؤالی دستم را در کلاس بالا می برم موقعی که استاد می گوید: بفرمایید و من شروع به صحبت می کنم بعد متوجه نشوم با فرد دیگری بوده است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید در تمام کلاس هایی که در این دو سال دانشگاه شرکت کرده ام هیچ وقت وسط کلاس حتی اگر مجبور بودم بیرون نرفتم؛ علتش هم این است که درست است که در دانشگاه ها معمولاً برای خروج از کلاس ها اجازه نمی گیرند ولی من دوست ندارم سرم را همین طوری بیندازم پایین و بیرون بروم، اگر هم بخواهم اجازه بگیرم نمی توانم با اشاره به استاد منظورم را تفهیم کنم تازه بر فرض هم که چنین کردم استاد جز با حرف زدن نمی تواند نظر مثبت یا منفیش را به من بگوید؛ از آن جا که بسیاری از هم کلاسی هایم با اشاره از استاد اجازه می گیرند و او هم با همین روش به آنان اجازه خروج می دهد من نمی خواهم با صدا این کار را انجام دهم که همه متوجه شوند من از کلاس خارج شده ام.
تا یادم نرفته از نقاشی هم بگویم؛ نمی دانم چه قدر در مورد من می دانید منظورم بیناییم در حال حاضر است؛ من می توانم از خیلی نزدیک رنگ ها را تشخیص دهم و شاید یکی از عواملی که من را بیشتر به فکر دیدن می اندازد دیدن این همه طرح و رنگ در جهان خلقت باشد؛ بچه که بودم تا جایی که امکان داشت اول اشکال ساده ای مثل خانه و کوه ها و خورشید را البته در سطح افراد بسیار مبتدی با وسایل مخصوص نابینایی برجسته می کردم و بعد با مداد رنگی داخل خطوط را رنگ آمیزی می کردم. خانواده و دوستانم که خیلی تعریف می کردند؛ نمی دانم برای خوشی دل من می گفتند یا واقعاً کار هایم ارزش دیدن داشتند؛ خلاصه وقتی که ببینم سعی می کنم اشیا را آن طور که هستند نقاشی کنم و بدون محدودیت از رنگ های مختلف چه مداد رنگی، چه آبرنگ و چه مداد های شمعی برای رنگ کردن نقاشی هایم استفاده کنم.
وای که کلی مستند طبیعت و اطلس و نقشه ی جغرافی در انتظار من هستند که باید همه شان را ببینم و تمام زیر و بم کوه ها، رشته کوه ها، دریاها، جلگه ها و … را در خاطر بسپارم.
آره دیگه سیاست دارم دیگه قتل خاموش انجام دادم
حالا یکی بیاد بگه من کشتمش مگه من زیر بار میرم؟ نه اصلا به هیچ وجه.
به من میگن تو خیلی مغروری,ولی من فکر نمیکنم,از بچگی از کسی انتظار نداشتم نمیدونم چرا.
چشم! یعنی اگر داشتم الان۱وری نبودم آیا؟ به نظر خودم که بودم. من اگر می دیدم هم حواسم رو به راه نبود. نشون به اون نشونی که در زمان های دور که هنوز تاریک مطلق نبودم هم هرگز عاقل و حواس جمع کامل نبودم.
پری سیماااا من فهمیدم. شکلک خنده خبیس. الان میرم از پری سیما۱عمر باج سکوت می گیرم آخجان
آقای آگاهی میدونستید که خیلی خوب مینویسید؟
قلمتون عالیه.
این ها در دسترس نیستن من هم اینجا موندم ول معطل که اذیت کنم نمیشه. هیچ کدوم شما ها رو دلم نمیاد اذیت کنم.
متنفرم از این که از کسی چیزی بخوام، از بچگی آرزو داشتم یه روز تو خواب یا بیداری خدا بگه امروز یه آروزتو برآورده میکنم…
منم بگم خدا خداجون با شه فقط یکی یه آرزو دارم اونم اینه که تو کاری کنی که به همه آرزوهام برسم…
مال عالم بچگیه ولی هرچی بزرگتر شدم بیشتر حس کردم این عاقلانه ترین آرزویه که میشه از یزرگترین اجابت کننده خواست
فکر کنم دستم برای خدا رو شده که هیچ وقت چنین پیشنهادی بهم نداده خخخخخخخخ
نمیتونی ثابت کنی که
باج بهت نمیدم پریسا جان
آقای آگاهی من خونده بودم و جوابیه هم براش نوشتم اتفاقا همینجا توی گوش کن پستش رو زدم.
پری سیما به بهانه خونخواهی پرواز به کشتنت میدم این که کاری نداره
شاید پیشنهاد بده روشنک جان
دقیقا مثل خودمی
جالب اینجاست که حتی از خدا هم برا خودم چیزی نخواستم الآن سه چهار ساله که دعا برا خودم نکردم.
آقای آگاهی خیلی جالب بود.
منم مثل شمام اگر ببینم فقت کتاب میخرم و میخونم وای چه شود.
آی وبلاگ آقای آگاهی الان آقای آگاهی اینجاست شکلک پریدم لب آستینش رو بکشم خوردم زمین بیخیال دوباره پریدم پا شدم ول کن بذار اول بپرسم بعد باقی صحنه رو بسازم آقای آگاهی چرا بخش کامنت های وبلاگ شما واسه من اینهمه سخته؟ جدی نمی فهمم چه جوریه که هر بار۱بازی سرم در میاره. انگار هرچی می کنم مدلش توی مخم جا نمیشه
عالیییی بود آقای آگاهی
لایییک
۱مدتی که اصلا برام باز نمی شد تمام پست ها رو هم می گفت۰نظر. گفتم شاید شما کل کامنت های وبتون رو بستید. ولی چند وقت پیش برام باز شد و کامنت هم دادم خیال نمی کردم ثبت شده باشه اما دیدم که ثبت شد و الان باز هم مدلش برام نمی دونم چه مدلیه.
آخجون دوباره داریم می رسیم به لحظه پرواااااز نمی فهمم چرا من اینهمه دوست دارم این بخش ماجرا رو!
ولی برا من خیلی سخته پریسا اصلا تند تند پریدن رو دوست ندارم
میگم روشنک چه آرزویی داری ها.
بچه که بودم دوست داشتم قول چراغ جادو مال من میشد,یا یه فیلمی میداد که دوتا بچه یه دفتر داشتند هرچی توش آرزو مینوشتن برآورده میشد اون مال من بود خخخخخخخخخ.
پریسیما ! تو هم که مثل منیییی خدای من
جدی کامنت هاش سخت نیست پرشین بلاگ قاطی کرده میگه صفر نظر ولی هم نظر هست و هم ثبت میشه و هم جواب های من ثبت میشن اول باید اسم بنویسید در ادیت باکس دومی هم ایمیل و در بعدی آدرس وبلاگ یا سایت و در آخری هم نظرتون هیچ کدوم رو هم پر نکردید و فقط نظر بدون اسم و نشون هم بفرستید ثبت میشه.
بزرگ ترین مشکلش اینه که اعلام نمی کنه نظر شما ثبت شده.
سلام
این دفعه هم مال خودمه شکلک پریدم خیز برداشتم به مرز پرواز به صفحه بعدی برسم شکلک ندیدم خوردم به۱میز گنده شکلک این بلندگو بزرگه بود روی تریبون کار می ذاشتنش از اون بالا تاب خورد اومد پایین با نمی دونم چندتا باند هاش افتاد روی بساط قلیون سماور شهروز شکلک سر و صدای حاصل از این در هم ریختگی جرنگ جرینگ جورونگ ترق تاق توق شکلک میز کلا بر اثر برخورد نابهنگام و شدید من بهش اعلام انصراف از ادامه ایستادگیش داد و با هرچی روش بود ولووو شد زمین پایه هاش رفت هوا تماااام محتویات روش از آجیل گرفته تا وردست و میوه و چاقو و چنگال و شیرینی تر و خشک و پارچ نوشیدنی های مجاز و چندتا چیز ریز و درشت دیگه همه پخش زمین شدن و الان همه جای سالن داره صدای جینگ جونگ میاد و لیوان و استکانه که همچناااان در حال قل خوردن و گشت و گزار در۴گوشه طالار هستن و و و و و و و و و و آخ بسه دیگه باقیش بمونه واسه قسمت بعدی سریال حالا یکی بیاد از وسط این قیامت جمعم کنه به نظرم دیگه رسما مردم
سلام طاها خوبی؟
میدونی فاطمه آرزوهای آدم تمامی نداره به خصوص اگه بخواهی برای همه توش جایی بازکنی…
سلاااام طاها
خخخ جالبه که بی نتیجه موند خخخ
نگه دار برا دفعه ی بعد
پریساااااا برات متأسفم خخخ خخخ خخخ
آخجااان رفتیم و کامنت اولی این صفحه من شدم. شکلک الکی خوشم من هم واسه خودم!
آره روشنک
چون آدمیزاد حریص میشه
بعله بایدم اینو بگی پریسا جان خخخ خخخ خخخ
طاها جاتو گرفت
پری سیمااا به من می خندی طاها بیا بهت بگم این چه بلایی سر پرواز خدا آمرزیده آوردههه
این طاها رو بعدا حلش می کنم. احتمالا وقتی خوابه با۱چیزی بزنم بکشمش.
بچه ها بیایید پری سیما و طاها رو با هم دعوا بندازیم بزنن همدیگه رو
آخجان اگر بخت یاری کنه۳تا پشت هم خودم میشم
تازه حالا که فکر می کنم در اون متن موتور سواری و ماشین سواری و حتی دو چرخه سواری رو فراموش کرده بودم.
در مورد بخش نظرات وبلاگم هم چهارتا ادیت باکس هست اولی اسم دومی ایمیل سومی آدرس وبلاگ یا سایت و چهارمی هم نظر که میشه حتی بی نام و نشون فقط نظر نوشت.
تنها مشکلی که داره اینه که بعد از ارسال نظر باید حتماً صفحه رو دوباره باز و بسته کنید که نظرتون رو ببینید.
۴تا پشت هم خودم شدم که! میگم که الکی خوشم واسه خودم باز بگید نه!
سلام طاها به اسکایپت سر بزن.
به جای سه تا چهارتا شدن پریسا
من با طاها در نمی افتم اصلا
این پرشین بلاگ به نظرم از مدلم خوشش نمیاد. مگه من از رو میرم؟ باز میام.
سلام بر خانوم پریسیما
خخخخ خخخخ خخخخ پریسای پر شر و شیطون خخخخخ
پری سیما پرواز رو که فرستادی هوا من که میگم این طاها رو هم همین شکلی می فرستیش ور دست پرواز. شکلک شیر کردن پری سیما. حالا برم سراغ طاها شیرش کنم
سلام به شما خانوم پریسا
آقا طاها چتون شده شما؟
سلام حضور خانم پریسا .با من امری داشتید >؟؟
وایی! طاهااا! چی شدییی! بچه هااا! نکنه این روحشههه! پری سیمااا!
۴ تایی بودن چه حالی داره پریسا
سلاااام پرواااااز بیا این پری سیما رو بکشش الان نبودی داشت پشت سرت کری می خوند بیااا. پری سیما بگیر اومد این پرواااز رو داشت بهم می گفت اومده جنازت کنه برهههه
پذیسیما راستی مشکل شعر من حل نشد
سلام بر شما آقا حسین خوب هستید چشم
روشنک حالش به اینه که مطمئنم دفعه بعد۵تایی میشم. اصولا من توی همه چیز دنبال عشق و حالم. حتی کامنت بازی هام. عاقل که نیستم که!
شکلک کله پرواز و طاها رو۱دفعه به ضرب تمااام کوبیدم به هم و پاخی صدا داد و الان هم تا سر گیجه این۲تا برطرف نشده باید۱جایی فرااار کنم
مشکل چی حل نشد روشنک؟
کدوم شعر عزیزم؟
شعری که دیشب گفتی توی نوتپد ببرمش…. بردم ولی بازم فاصله هاش یه طوری شکل داره
من چرا باید خانم پرریسیما رو بکشم ..ایشون یکی از با شخصیتترین و قابل احترام ترین اشخاص این سایت هستن سرکار خانم پریسا …
گناه دارن که
ممنونم آقای پرواز نظر لطف شماست.
استاد پرواز خوب هستید از دوست عزیز مون آقا شهروز حسینی خبر ندارید؟ دل مون براشون تنگ شده
شکلک پرواز شیرجه زد بگیردم شکلک پری سیما رو بلندش کردم کوبیدمش توی سر پرواز ولی ای وای خوردش توی کله طاها طاها عقبکی پرتاب شد افتاد روی پرواز همه باهم خوردن به پایه تریبون وسط سالن همراه تریبون دسته جمعی اومدن پایین و عجب صدای موزیکالییییی وای خداااا می خوام بیام توی بغلت الان فقط در آغوش خودت از دست انتقام این۳تا در امانم
شما۳تا چی می دونید که من نمی دونم؟ یا میگید یا میگید. انتخاب سومی در کار نیست.
پریسا خانوم دلتون میاد آیا من به شما کاری داشتم
بچه ها شهروز همچنان در خارج از جهان مجازی به سر می بره. یعنی الان چه حالی داره آیا؟
لطف عالی مستدام خانم پریسیما ..
سلام جناب طاها .خیر .از این بزرگوار بیخبرم …خانم پریسیما فرمودن ک دسترسی به نت ندارن ظاهرا ..
چیزی نیست عزیزم
طاها لازم نیست تو بهم کار داشته باشی من کار دارم. اتفاقا با هر کسی از این مدل های امشب شما۳تا باشه بیشتر کار دارم. الان میرم۱بلای جدید سرتون در میارم. زود باشید بگید جریان چیه.
سلام به آقا تاها و دکتر پرواز.
من نمیدونم چرا بعضی وقتها کامنت که میزارم سایت یه باره میره و کامنت من را هم میپرونه؟؟از شانس بد هم کامنتهای تولانی میرن که من هم حسش را ندارم بنویسم.
پریسا خانم .منم که با شما کاری ندارم که .شما میتونین مشکلاتتونو با خانم پریسیما تنهایی حل کنین .
شهروز نت نداره آقا طاها
آخجون دوباره صفحه بعدی. جدی خیلی خوشم میاد شما ها چرا دوستش ندارید؟
سلام به همگی
شب خوش
چیزی نیست خانوم پریسا
فاطمه جان اول توی ورد بنویس بعدش اینجا کپی کن وردپرس ببینه کامنت هات نپریده نتونسته حالت رو بگیره از رو میره
سلام وحید تو هم نکنه مدل این۳تا شده باشی؟
دوستان اینترنت ما داره حسااااابی بازی در میاره اگر نتونستم دیگه کامنت بفرستم شب همه تون به خیر و شادی.
راستی با این باران هایی که این چند وقت در شهر های مختلف اومده این شعر رو هم بهتون که از جلیل صفربیگی هست تقدیمتون می کنم.
شبتون پر از ستاره.
کاش بارانی ببارد قلب ها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چترِ لحظه ها
رشته رشته مویرگ های هوا را تر کند
بشکند در هم طلسمِ کهنه ی این باغ را
شاخه های خشک و بی بارِ دعا را تر کند
مثلِ طوفانِ بزرگِ نوح در صبحی شگفت
سرزمینِ سینه ها تا ناکجا را تر کند
چتر هاتان را ببندید ای به ساحل مانده ها!
شاید این باران -که می بارد- شما را تر کند.
سلام آقا وحید خوب هستید؟
اینجا یه خبری هست پریسا راست میگه,ولی شما خیال ندارید بگید نههههههه؟؟؟؟؟
بچه ها بسیااار حس می کنم۱کامنت این وسط ها از دستم در رفته میرم پیداش کنم الان میام.
پریساااااااااااااااااااااااااا .دیگه داری خععععععععععععععععععععععععععععععععععلی پاتو از گلیمت درازتر میکنی ..اول پاتو قطع میکنم .بعد سرتو ؟ بعدم دستاتو ..
بعد ک خوب جنازه شدی اینجوری تیکه تیکت میکنم تا حسابی حالت جا بیاد ..له لهت میکنم .تا میندازمت تو چرخ گووشت یا آسیاب برقی تا پودر شیییییییییییییییییییییییییییییییییی .
بعد…عه عه عه ..عجب ..نمیذارن متین باشما
ممنون پریسیما خانوم که گفتید جای آقا شهروز خالی هست
شعر قشنگی بود آقای آگاهی
خیلی خوشحال شدم امشب بودید
موفق باشید.
پیدا کردم کامنت آقای آگاهی بود آقای آگاهی اگر هستید شعر قشنگی بود اگر نیستید یعنی که چی باید باشید.
سلام پریسیما خانم. احوالتون؟
پریسا من شبیه چی شدم؟ خخخ
سلام فاطمه ..پریسیما قربونت بره ..چه خبری آخه ..
والا تا من خواسم چن رو متین باشم ییهو طاهای جنازه هم تصمیم گرفته ک ظاهراا رسمی باشه ..خییییییییلی تصادفی ..همین ..به مرگ پریسا و پریسیما …شهروزو تو کفن ببینی .هیچ خبری نیس ..
خوبم ممنون.
سلام آقا وحید.
خیلی زیبا بود آقای آگاهی مرسی.
آخجان موفق شدم پرواز خودش شد حالا نوبت این۲تاست. ولی اول پرواااز. آآآییی پرواااز بیا اینجا می خوام جنازت کنم بگو از سرت شروع کنم یا از پا هات؟
استاد پرواز امکان داره اسم تون را لینک دار کنید؟
طاها و پری سیما زود توضیح بدید شما۲تا جعلی هستید زود بگید اصلی ها رو چیکارشون کردید
خدا رو شکر
سلام فاطمه خانم
سلااااااام
خداییش من حال ندارم برم بچرخم تمام پست های گذشته رو کامنت به کامنت وجب بزنم. زود خودتون بگید جریان چیه
جنازه های محترم ..ب شماها متانت نیومده ..
از این پس میدونم چیکا کنم …پریسیما ….زود سرورتو به یه نسکافه ی داغ مهمون کن ..
نمیبینی ؟؟البته ک نمیبینی ..نمیشنوی از سر کار اومدم خستم ؟؟؟
پریسا .تو هم برو از سر کوچه نون بگیر پریسیما میخواد شوم بپزهه …بدویین یالا ….
سلااام مهدی. تازه وارد شبنشینی ها هستی اگر اشتباه نکنم. بیا کاش شلوغ باشی!
دقیقا همین جوره این اولین باره که میام تو شب نشینیها.
زنده باد پریسا,اینجوری خیلی بهتره دکتر,جدی که مینویسی آدم فکر میکنه یکی دیگه داره جای تو مینویسه,جنازه که نوشتی خیالم راحت شد که خوبی و خدا را شکر مشکلی نیست.
استاد طاها .به مرگ همین پریسا ک انشا الله فردا باشه بلد نیسم …
پریسیما چش وزغی ..بیا یاد بده ..مگه نمیبینی استاد طاها میخوان اسم سرورشونو لینک دار ببینن ..بدو وزغ
پرواااز الان میارم برات آبگوشت. فعلا آب جوشش رو نوشجان کن تا باقی محتویاتش برسه. شکلک۱لیوان آب جوش رو همچین تمیییز پاشیدم روی دماغش و اطراف دماغش. شکلک فرااار با تمام وجود اگر دستش بهم برسه هیچی ازم باقی نیییست خدا نجاتم بده
راستی خدا نکنه اینجوری نگو.
من خیلی به این دو پری ارادت دارم.
منم ترجیح میدم از کسی چیزی نخوام مگه اینکه واقعا اخلاق و رفتارش را بشناسم و بدونم که واقعا آدم با اخلاصی است.
در این سایت هم آدمهای با اخلاص خوبی را می شناسم. واقعا از این افراد ممنونم.
شام مام خبری نیست چند بار بگم نسکافه لطفا
از من چایی میخواد این دیگه کیه؟؟
قاطمه من طولانیها را بعد از نوشتن با کنترل و a انتخاب میکنم و کپی میکنم اگه بپره داخل کادر دوباره پیست میکنم تا وورد پرس ضایع بشه خخخخ
بچا .ولی …ولی …ولی …ولی ..خدافظ .بهم اطلاع دادن که یه اتفاقی افتاده ک باس برم .
شبتون خوش .خدافظ .من دیگه رفتم
خوب این از پرواز که درمون شد. حالا میریم سراغ پری سیما. پری جانم عزیز دلم بیا۱دقیقه اینجا۱چیزی بگم بهت. شکلک کسی کاری نکنه. شکلک گرفتمش زیر قلقلک حالا نده کی بده. خوب پری یا خودت میشی یا ادامه میدم تا جسارتا زیر قلقلک بری به عدم. دیگه با خودت.
سلام آقا مهدی.
من هم از پریسیما پرسیدم لینک دار شد,اینهم یه جور جعل میشه دیگه نه؟؟؟
بچه ها پرواز رفت تیپ آب جوشیش که براش ساختم رو درست کنه. شکلک بسیار محتاط مواظب اطراف هستم که۱دفعه از۱طرفی ظاهر نشه بزنه پودرم کنه
ببین برو رو نوشته های خودت وقتی رسیدی به اسم خودت یعنی نوشته بود نوشته شده by پرواز روی پرواز که رسیدی enter بزن نوشته هاتو نشون میده همون لحظه f6 بزن آدرستو نشون میده اونو کپی کن ببر تو شناسنامه بذار تو قسمت وبلاگت بعد به روزش کن
اینطوری میتونی لینکدار بشی.
شیرفهم شد یا یه جور دیگه حالیت کنم؟ هااان؟
فاطمه جان ممنونم عزیز شکلک خجابلت کشیدن در حال قلقلک دادن پری سیما
راستی فکر کنم پریسیما از دست من یه روز فرار کنه بس که بهش برای هر کاری میزنگم.
جدی اگر بینا بودی اینقدر راحت بهت نمیزنگیدم ها پریسیما.
پرواز کاش اتفاق خوبی باشه
بعدا بگو چی بود نگرانت شدم
یکی الان بهم توضیح بده این ب از کجا سبز یعنی نه ببخشید سبز نه مشکی شد توی کامنت من؟ تقصیر شهروزه. ول کن نیستش که بذار بندازم تقصیرش کی به کیه؟
فاطمه اگه نزنگی ناراحت میشم
حتما بزنگ خوشحال میشم
خوب مثل اینکه قلقلکه داره کارساز میشه. پری جان۱کم دیگه تحمل کن بذار ادامه بدم یا میمیری یا کامل درمون میشی.
شب همگی بخیر شب خوبی در کنار شما دوستان داشتم
کاش که من بال و پری داشتم
جانب کویش گذری داشتم
آتش عشقش چو بجانم فتاد
سوخت اگر بال و پری داشتم
میزدم آتش به نهال حیات
گر نه امید ثمری داشتم
گلشن حسن تو ، که شاداب باد
منهم از آن چشم بری داشتم
رفتی از این شهر و نگفتی که من
شیفته ی در بدری داشتم
دل به رهش پر زد و میگفت باز
کاش که من بال و پری داشتم
عمووو یادگار رخصت…
سلااااااااااام دختر مخترا… پسر مسرااااا…خخخخخخخ… خوشید؟
بعدش هم نوبت طاهاست. وای خدا با این یکی چیکار کنم این۱تلنگر بهم بزنه من کلا از لحاظ جسم و روح با هم نیست میشم که!
منم کم کم برم دیگه
سلام رهگذر چرا دیر اومدی؟
سلااام رهگذر کجایی بابا بیا که خوشم آمد از آمدنت
طاها جدی داری میری؟ باش تا۱۱فقط۲۰دقیقه دیگه مونده. همه با هم میریم دیگه. روشنک تو هم همین طور. نشستیم حالا.
سلام رهگذر
پریسا پریسیما مشکلی نداره همیشه همینجوری هستش مگه نه؟؟؟
دکتر بود و آقا تاها,دکتر که خودش شد حالا تو موندی و آقا تاها.
من از ورد توی نوشتن استفاده نمیکنم این هم خوبه ها.
البته از یه نظر خوب بود که پرید شاید با خوندنش به حال دیروز من دچار میشدید خدا نخواست شما غصه دار بشید..
طاها خدا نگهدار
رهگذر…
آمدی جانم به قربانت و حالا چرا دیر کردی امشب
اصلاح می کنم. نشستید حالا. آخه من که ننشستم. به بیش فعالی اینترنتی مبتلا هستم درمون هم نداره
خب موضوع چی چیس؟…خخخخخخ
داشتم مطالعه میفرمودی ام… خخخخخخخ… مطالعاتم رو نمیشد ول بنمایی ام…خخخخخخخخخخ… خوش گذشته بهتون… ای آکله بیگیری پریسااااا… شیش ساعته دارم میخونم تا برسم بهتون… خخخخخخخخخخخ… ارادت آبجی پریسیما…
چرا غصه دار فاطمه؟
چراااا شماره ها این شکلی شدن؟ کی این وسط کامنت انداختههه؟ مگه گیرش نیارم
سلاااااام وحید آسفالتی… خخخخخخخ… وای من اسم هر کیا یاد بگیرم اسم تو را یاد نیمیگیرم…خخخخخخخخ
فاطمه جان چی شده عزیز؟
سلام رهایی کجایی دختر؟؟
پریسا من دوستان را خوب نمیشناسم اگر نه میومدم کمکت,میترسم حرفی بزنم یا کاری بکنم دلخور بشن.
خر خون شدی رهگذر خخخ خخخ . یه امضا بده بابا بچه درس خون
شب همگی خوش
یکیش رو پیدا کردم مونده دومیش
خدا نگهدار روشنک جان
پریسا جان پیدا کردی بگو کجاست منم ببینم
روشنک جان شبت پر از مهتاب
من خرخون بشو نیستم وحید رحمتی…خخخخخخ… همه چی میخونم الا درس…خخخخخخ… خرخون دکترتونه…خخخخخخخخ…
رهگذر موضوع موضوع انتخابی توئه
اگه بخوای از یکی چیزی بخوای و اون یه نفر هم رو حرفت حرف نزنه, از کی چی میخوای؟
فاطمه جان مشکلی نیست آشنا میشی اصلا نگران نباش. طاها که در رفت ولی این۲تا رو به نظرم درمونشون کردم.
متعسفانه متوجه نشدم چون با گوشی کامنت میدم
ننه رهگذر به خودت فشار نیار. هر چی دوس داری صدا بزن . یه شب از سر در خونتون میام خونتون و اون وقت دیگه واویلا واویلا واویلا رهگذر شهید شد واویلا واویلا واویلا
پری سیما یکیش روی۶۱۹هست
واااااااااااای چرا همه تون وایسادید لای در به خدافظی؟ صبر کنید خب… من جخ اومدم… باشه…
خدافظدون… شکلک لب و لوچه ی آویزووووون…
بابا اینجا همه۱پا خطرن واسه خودشون. اون یکی که جنازه می کنه، این یکی که نصف می کنه، این دومی که از سر در خونه میره داخل ناکار می کنه، من هم که دیگه گفتن ندارم.
هنوز ۱۲ دقیقه داریم
درود! خوب اون یکیشم منم، البته کامنتارو نخونده پریدم جلو پریسا!
رهگذر! نکنه تو هم قلقلک لازمی! شکلک بسیااار تهدید آمیز
مرسی پریسا جان
سلاااام عدسی. کو اون کامنتت گیرش نیاوردم
نوشته بودم پنجشنبه یه مرده نیمبینا که هم زن داشت و هم دوتا دختر خودکوشی کرد,چون دکتر بهش گفته که سرطان داری و اون هم چون کار و پول نداشته خودکشی کرده,میگن به دخترش گفته برام طناب پیدا کن اون طفلک از همجا بیخبر هم پیدا کرده,نیم شب رفتن دیدن خودکشی کرده.
شب خوش دوستان شاید نشه بعد بنویسم.
بچه ها ساعت سیستم من عادت کرده دروغ بگه میگه۷دقیقه بیشتر زمان نیست. به نظر شما بزنم ریزش کنم آیا؟
دوستان یواش یواش شبتون خوش. من دیگه مغزم بق بقی شده خخخ خخخ
با تو چه زندگی هایی
که توی رویاهام گذاشتم
با تو تنها بودم اما
تورو تنها نمی زاشتم
چه سفرها با تو کردم
چه سفرها تو را بردم
دم مرگ رسیدم اما
به هوای تو نمردم
به به… وحید قیری بودی حالا دزدم شدی…خخخخخخ… ما هیچی نداریم خونه مون وحید … اومدی یه فرش و تلویزیونم بیار با خودت… کف زیمی زندگی میکنیم… خخخخخخخخخ
من؟ از کی باید چیزی بخوام نصفه شبی؟ اونم دم در؟ خخخخخخخخخ… وااااااااااای صبر کنید از یکی یه چیزی بخوام خب..
از یه آمریکایی میخوام که منو به فرزندی قبول کنه…خخخخخخخخ… بعدم ورم داره ببرتم از این شهر و دیار…خخخخخخخ… خدافظ دیگه…
پریسا درست میگه خخخ
فاطمه جان اون بنده خدا روحش شاد. ولی… نمی دونم ما که جاش نبودیم بدونیم چه فشاری تحمل کرده. خواستم بگم کار درستی نکرد دیدم باید جای کسی باشم که بتونم سنگینی فشار دردش رو احساس کنم پس ترجیح دادم قضاوتش نکنم. فقط اینکه خدا رحمتش کنه و به خونوادش تحمل بده.
پریساااااااااااااا.. اسم قلقلک که میاد خندم میگیره…خخخخخخخخخخ… واااااااااای خدافز … این دفعه آخره…
بابا چه کم اشتها!
آمریکا بی من بری خودت میدونی
آقا من اینجا هیشکی رو نمیشناسم .یکی معرفی کنه
فاطمه اگر رفتی شبت پر ستاره.
کی معرفی بکنه
این همه ایم آخه خخخ
پس صاحب پست کجاست، نکنه کم آورده دررفته!
سلام عدسی.
اینجا چرا اینجوری شده میخواستم اون بار بنویسم یادم رفت من همینجوریش هم گیج میزنم بابا اینجوری نکنید
بچه ها منم میرم درو ببندم دیگه
همه تونو به خدا میسپارم
تا فردا بااای.
بچه ها تا بسته نشده شب همگی تون هم رنگ صبح. مهدی الان که شبنشینی تموم شد۱خورده توی محله بچرخی شب ها هم از۹بیایی شبنشینی قشنگ همه رو می شناسی خیلی هم بهت خوش می گذره. توی محله و توی شبنشینی. بچه ها ایام به کام همگی
عدسی شهروز اینترنت نداشت نرسید امشب
الان وقت برای معرفی نیست.
فردا بیاید.
سلام به دوستان.
سلام ببخشید دیشب وقت نشد خداحافظی کنم
کسی نیست گویا من برم.
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام… رهگذر هستم از اصفان پایتخت فرهنگی جهان اسلام…
سلام آقا مهدی.
مشکلی نیست من هم روزهای اول از دوستان جا میموندم,عادت میکنید.
سلام دوستان…..
سلام سلام دیر کردم ببخشید۱جایی توی اینترنت بودم تا برسم دیر شد.
آخجون سر پرواز رسیدم که!
برم بخونم ببینم کی ها هستید کی ها نیستید
سلام به رهگذر از اصفهان,خوبی دختر؟؟؟
شهروز موضوع امروز چیه؟
دیشب اصلا یادم نبود موضوع بگیرم.
بچه ها اگه موضوعی دارید پیشنهاد بدید.
سلام پریسا رهگذر فاطمه و آقا مهدی
الان باید کامنت بدم تا جدیدی ها رو نشونم بده آیا؟
بله کامنت دادی و نشونت داد
سلام به پریسا و پریسیما.
آره منم بعد از شب نشینی یادم افتاد که موضوع نداریم.
سلام پری سیما رهگذر فاطمه مهدی
من یادم بود ولی تجربه بهم گفته بود هیچی نگم. خخخ
بچه ها به نظر من موضوع این باشه:
غرور تا چه حد لازمه؟
آقایون بیشتر مغرورن یا خانما؟
غرور بده یا خوب؟
غرور لازمه یا نه؟
چطور کمتر مغرور باشیم؟
رهگذر بود نیست شد کجا رفت.
خوبی پریسا؟؟
چه میکنی پریسیما؟؟
اوخجان یادم رفت ذوق کنم مرز اول امشب شد مال خودم.
چرا تجربه گفته بود هیچی نگو پریسا؟
بعد از این یادت افتاد بگو بابا تجربه رو بیخیال.
رهگذر کوشی نکنه اونی که داشتم مثل فشنگ می اومدم زدم دروش کردم تو بودی
پری سیما آخه دیده بودم هر کسی توی شبنشینی ها می گفت بچه ها فردا شب موضوع چیه باید خودش موضوع می داد ترسیدم بگم این بلا سرم بیاد نگفتم.
وای پریسیما چه موضوعی پیشنهاد دادی.
من فکر میکنم دختر باید مغرور باشه,به نظر من غرور برای یه دختر خیلی خوبه.
ببخشید۱دونه د از اول دیده افتاده گم شده. از یابنده تقاضا می کنم، نه بابا دستور میدم تهدید می کنم زور میگم این د رو بیاره تحویل بده بذارم سر جاش.
به نظر من غرور تا یه حدی لازمه که به زندگی فرد لطمه نزنه ولی متأسفانه در مقابل آقایون من خیلی مغرور هستم.
شایدم این غرور نیست و خودم فکر میکنم که مغرورم.
بچه ها جدی رهگذر کوش؟ من نکشتمش. من ندیدم زدم بهش رد شدم. من لهش نکردم. من پودرش نکردم. من نیستش نکردم. من بی گنااااااهم
تو از این به بعد بگو ما از تو موضوع نمیخوایم عزیزم.
راستی منم نمیتونم موضوع خوب پیشنهاد بدم
گذاشتمش سر جاش.
چقدر زود فهمیدی برش داشته بودم!
من حس میکنم آقایون خیلی بیشتر از خانمها مغرور هستن.
بچه ها من نمیدونم چاره ی مغرور نبودن چیه؟
اگه کسی روشش رو میدونه بگه.
ببخشید رفته بودم این زیر ها گرد خاک به جا مونده از رهگذر رو جمع کنم.
وای کامنتم نمی اومد.
واقعا رهگذر کجاست؟
من با تو موافقم پریسیما.
من خودم هم در مقابل آقایون مغرورم,میخواستم این را بنویسم گفتم بد میشه,ولی به نظر من دختر باید در مقابل آقایون مغرور باشه,خوصوصا دختر مجرد.
منظورم اینه که اجازه نده کسی زیادی از حدش در رفتار و گفتار بگذره.
آخ بیچاره شدم باز دستم خورد به این چک باکسه الان هرکی کامنت میده ایمیل گوشیم سوت می کشه بچه ها باشید من برم درستش کنم الان میام. آآآآآآییی شکلک بسیار عصبانی
پریسا چه کار میکنی که هر وقت ایمیلی دریافت میکنی بهت پیام میاد؟
بعد یه سؤال دیگه: میشه چندتا ایمیل رو طوری تنظیم کرد که هردو ایمیلم به گوشیم فرستاده بشه؟
واااااااااااای… یعنی شماها براتون ایمیل میاد گوشیاتون سوت میکشه؟ جل الخالق… خخخخخخخ… پس چرا من سوت نمیکشم هیچ وق؟
هیییی… بچه ها من به طرز فاجعه باری مغرورم… خیلی ام بابتش ضربه خوردم… در مقابل آقایون که دیگه هییییچچییییییی…
بَه اینجارو گفتم الان تا بیام۴۰-۵۰تایی جا موندم خوابید که! نه این طوری نمیشه. شکلک چرخیدن کله به چپ و راست برای یافتن۱وسیله برای اذیت کردن خوابیده ها
خب الآن مغرور بودن خوبه یا نه؟
چه کار کنیم که ضربه نخوریم؟
منم نمیدونم چارش چیه ولی من میگم بعضی آدمها که خیلی زیاد مغرورن باید کنترولش کنن.
نه پریسیما آقای مغرور کم شده عزیزم.وای از این مردهای جلف که توی جمع رفتارهای جلف و زننده میکنن متنفرم,من به جای اونا از مرد بودنشون خجالت میکشم,من از اینجور آدمها حالم به هم میخوره.
دیدی زناشون چه افتخارم میکنن که آره شوهر من این کار را میکنه خخخخخخخخخ خوبه آقایون نیستند.
پری سیماجان باید ایمیلت رو بدی به گوشیت. اگر گوشیت اندرویده باید بری افزودن حساب رو بزنی ایمیلت رو وارد کنی حله.
آره عزیز تو هر چندتا ایمیل هم که داشته باشی می تونی از همین بخش افزودن حساب بدی به گوشیت و هر زمان برات ایمیل بیاد بدون کامپیوتر با همون گوشیت میشه بری چک کنی، حذف کنی و حتی جواب هم بدی.
افزودن حساب رو از کجا پیدا کنم؟
تو تنظیماته یا نه؟
رهگذر تو هم همین طور. برو به جیمیل گوشیت ایمیلت رو بده اون وقت سوت هم می کشی.
در ضمن مرسی پریسا
کجا بودی دختر نگران شدیم نیست میشی ها.
من بابته مغرور بودنم ضربه نخوردم.
جیمیل گوشیت رو باز کن توش۱چرخی بزن بعدش با گوشیت حسابی ایمیل بازی کن.
رهگذر اگه شهروز اومد نصفش کن.
دو شبه که نمیاد.
البته هی میگم جیمیل چون من جیمیل دارم. احتمالا اون هایی که مثلا یاهو میل یا همون ایمیل دارن باید برن ایمیل گوشیشون رو باز کنن.
مرسی از راهنماییت.
خواهش می کنم پری جان کاش همین امشب کارت راه بیفته!
بچه ها دقت کردید آقایون هنوز نیستن؟ رهگذر پری راست میگه شهروز رو پیداش کردی بزن لهش کن معلوم نیست کجا گیر کرده نمیادش
روشش رو بدونم انجامش میدم
امشب فعلا حوصله شو ندارم.
شهروز! یا بیا یا من با سرعت نور میرم
سلام.
من چون تازه اومدم یه دور اون بالاها میزنم برمیگردم.
شکلک۱دونه پر بلند گیر آوردم دارم آروم می چرخم بالای سر بقیه ببینم کی خوابه این پر رو فرو کنم توی دماغش
تو با سرعت نور برو پریسا.
این شهروز احتیاج به یه تنبیه درست و حسابی داره خخخ.
رهگذر جان دست به کار شو من میرم چرخ گوشت رو بیارم.
چرا اینجا اینقدر خلوته؟؟؟حسابی جمع زنانست.
بچه ها به جان خودم اگر می دونستم جواب میده زود تر می گفتم!
سلام دوستان
اگر مانده بودی تو را تا به عرش خدا میرساندم
اگر مانده بودی تو را تا دل قصه ها میکشاندم
اگر با تو بودم به شبهای غربت که تنها نبودم
اگر مانده بودی زتو می نوشتم تو را می سرودم
مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت با وجود تو رنگ سحر داشت
با تو این مرغک پر شکسته مانده بودی اگر بال و پر داشت
با تو بیمی نبودش ز طوفان مانده بودی اگر هم سفر داشت
هستی ام را به آتش کشیدی سوختم من ندیدی ندیدی
مرگ دل آرزویت اگر بود مانده بودی اگر میشنیدی
با تو دریا پر از دیدنی بود شب ستاره گلی چیدنی بود
خاک تن شسته در موج باران در کنار تو بوسیدنی بود
بعد تو خشم دریا و ساحل بعد تو پای من مانده در گل
مانده بودی اگر موج دریا تا ابد هم پر از دیدنی بود
با تو و عشق تو زنده بودم بعد تو من خودم هم نبودم
بهترین شعر هستی را با تو مانده بودی اگر می سرودم
شب بخیر دوستان
خب اومد.
رهگذر فعلا دست نگه دار.
بچه ها صاحبش اومد
یوهووو،ووو،ووو،ووو،وووف،ووو،وووف،ووو،وووف،ووو دلیلش رو هم دیگه از بس گفتم نخ نما شده دیگه نمیگم
سلام طاها
شعرت عالی بود.
شب به خیر یعنی داری میری؟
سلام طاها. بچه ها بگیریدش در نره
سلام به همگی
چه خبر؟
خوبید؟ امیدوارم خوب نباشید!!!.
.
.
.
.
.
.
.
عالی باشید!
سلام حسینی.
وای صاحبش اومد پریسا.
رهگذر باز گویا نیست شدی نه؟؟؟؟بیا بزن نصفش کن دیگه.
سلام شهروز. داره می خونه یکی هم یکیه جا بمونه کیف میده
سلام نازنین. من شکر خدا خوبم. بتونم شهروز رو اذیت کنم بهتر هم میشم.
سلام نازنین
خوبیم مرسی.
طاها! الان رفتی آیا؟
آخجون طاها حال نداره الان اینجا خوابش می بره من توی دماغش پر فرو می کنم!
سلام آقا طاها و نازنین.مریسی برای شعر.
بچه ها شهروز با نردبون رفته اون بالارو بخونه بکشم نردبون رو بیفته بخندیم آیا؟
شکلک آخرش رو یادم رفت. شکلک خنده بی صدا ولی بسیار خبیس
نه گناه داره می افته پاش میشکنه.
اون وقت دیگه اصلا شب نشینی نمیاد..
وایهمه خوابشون برد شهروز از اون بالا چی سرشون پاشیدی؟
آخجان من اومدم با این پر توی دستم. ببینم اول نوبت کیه؟ شانست گفت پری سیما که بیدار شدی وگرنه اولیش تو بودی.
خب پریسیما و پریسا بیایید این کنار ببینم.
حالا دیگه واسه من توطئه میکنید هاااان!
پریسیما تو باید از اول تا آخر کامنتهای این پست رو بخونی تمام غلطهای املاییش رو لیست کنی بهم تحویل بدی.
پریسا تو هم باید امشب توی همین پست موضوع فردا شب رو تعیین کنی.
تا شما باشید که دیگه واسه من نقشه نکشید.
خوب میریم سراغ فاطمه. فاطمه بیداری یا بیدارت کنم؟
ششششهروز بببه خخخدا مممن فففقط گگگفتم واواواسه چی نینینینیستی.
چی میییگیییی؟
من این کارو نمیکنم.
رهگذر بکشش.
زودتر بکشش.
این نباید زنده باشه.
به نظر من دخترا مغرورترن.
البته غرور خوبه ولی غرور کاذب نه.
غرور کاذب باعث خیلی اختلافها میشه.
مثلاً یکی از بارزترین اسناد مغرور بودن خانمها اینه که کافیه بفهمن یکی دوسشون داره.
دیگه چنان بلایی سر طرف میارن که نگو خخخ.
وای پریسا میخوای بکشیش ها.چی کارش داری؟؟
باز این رهگذر نیست شد.وای چی بنویسم آخه؟؟
رهگذر روحش شاد اینهمه موضوع اون شبی ردیف کرد یکیش رو بردار دیگه یادگاریش هم میشه دعا هم به روانش می فرستیم حتما باید من بیچاره رو اذیت کنی؟ ای بابا!
پریسیما اعلام ندامت کن زووود.
وگرنه اعمال مدیریت میشیییی.
پریسا موضوع رو روش فکر کن.
فاطمه همین اعلام بیداریت نجاتته. خخخ!
شهروز خداییش تو اینهمه موضوع داری از رهگذر من هیچی نمی دونم که!
فاطمه تو هم یه بار تو یه کامنتت با اینا همکاری کردیهااا!
یعنی درست دیدم آیا؟
آهآآآآآآآآآآآآآآآآی شهروز حسینی شب و شور زاده ی اصل تهرانی… دختران ازم خواستن نصفت کنم… از کدوم زاویه راحت تری؟ افقی یا عمودی؟ زانو بزن مدیر… تبرم رو بدید دختراااااااااااااااااااااا… شترققققققققققققققق….
اااااییییی دل… اااااایییییی دل… ااااااییییی دل…. جوووووووون بووووودی…. چرااااااااااا رفتییییییییییی؟…. بزن بر سینه و بر سرررررر…..خخخخخخخخخخخخ
بچه ها۱چیزی بدید من بزنم توی سر این!
بچه ها دقت کردید هر وقت من هستم روشنک نیست هر وقت روشنک هست من نیستم خخخ.
عمرا ندامتم کجا بود؟
شهروووز خودم دست به کار میشم نیستت میکنماااا.
از من بترس شهروووز…
خوب مثل اینکه رهگذر حلش کرد نمی خواد هیچی بدید بزنم توی سرش دیگه چیزی ازش باقی نموند. دستت درد نکنه رهگذر جان قربونت بشین۱لیوان آب خنک بدم دستت خسته شدی عزیزم
باید همون نردبون را از زیر پاش میکشیدی پریسا.
من بیدارم فقط نمید.نم چی بنویسم بابا.
اوخجان دعوا!
مرسی پریسا جون… من وقتی کسی رو نصف میکنم بشدت عطش میکنم…خخخخخخخخخ…
رهگذر وایستا وایستا.
ببین اگر منو بکشی دیگه کی میخواد برات فایل توی پستهات بذاره لینکهاتو درست کنه آیا؟
یه کم منطقی فکر کن.
نذار دوتا دختر از روی احساسات خودشون برات دردسر درست کنن.
مرسی رهگذر جان عزیزم ممنون.
بیا اینم چرخ گوشت.
بزن چرخش کن فردا ماکارونی با گوشت چرخ کرده ی فراووون داریم.
فاطمه جان اصلا نگران نباش دفعه دیگه ای هم در کاره باز هم این نردبونه هست و باز هم اهم اهم یعنی چیزه وای چه هوای خوبیه!
مُردی تموم شد لینک چیه شهروز؟
تو دیگه زنده نیستی.
یعنی خخخ! وای خدا خخخ! آییی من جدی می خواستم فردا ماکارونی درست کنم عمرا اگر طرفش برم
هی راس میگه این پسر… پریسیما چرخ گوشتتا وردار….خخخخخخخخخخ… یکی نخ و سوزن بده من این ور و اون ور این بچه رو بدوزم به هم… اینورش حسینیه… اون ورش شهروز… نخ مشکی بدید بابا… شهروز بیا بیشین بدوزمت به حسینیت…خخخخخخخخخ
ببین رهگذر، پریسیما امروز داشت به من میگفت که این رهگذر دیگه داره خیلی تو محله با همه شوخی میکنه.
تازه پریسا هم میگفت جدیداً از رهگذر و کارهاش خیلی خوشم نمیاد.
یعنی این الان روانشه که داره تهدید می کنه آیا؟
واااای خخخ درست نکن دیگه
ماکارونی شهروز به درد نمیخوره خخخ
پری سیما بدو به نظرم دیگه باید جفتشون رو بفرستیم به عدم
واااااااااااااای پریسیماااااااااا وایسا بکشمت، هوس تاسکباب کردم…
پریساااااااااااااااا … برو بخواب تو پیاز و آبلیمو فردا کبابت میکنم ترد باشه گوشتت…خخخخخخخخخخخخ…
میگم هیچ راهی نداره این ۲تا شماره اختلاف حل بشه الان آیا؟ پرواز ها کوفتم میشه آخه
رهگذر آدم فروشی نکن
بابا بذار کار تموم بشه دیگه
باشه بیا برو اون طرف خودم تمومش میکنم
شکلک به کار انداختن چرخ گوشت.
ببین حسینی من ویرایشگر نیستم نمیتونی من را به کاری مجبور کنی خیالم راحته.
زنده باد رهگذر.آفرین.
آخجااان الان بزن بزن میشه
بچه ها این که طوری رفتار کنید که دیگران حدشون رو بدونن مغرور بودن نیست.
مغرور بودن وقتی میشه که شما مثلاً اشتباهی میکنید ولی براتون سنگینه که قبولش کنید و عذرخواهی کنید.
یا مثلاً با این که میتونید به کسی ابراز احساس کنید ولی این کارو برای خودتون بد میدونید.
یا مثلاً با کسی که قهرید غرورتون اجازه نمیده که آشتی کنید.
نه دیگه حل نمیشه چون وسطا کامنت گذاشتن
ایول فاطمه خوب من هم ویرایشگر نیستم چم شده بود۱دفعه؟ به جان خودم من فقط۱کاربر معمولی هستم این دستش هیچ مدلی نمی رسه اذیتم کنه فاطمه مرسی یادم انداختی.
بچه ها بفرمایید نارنگی
من وقتی قهرم آشتی نمیکنم
اشتباهمو قبول میکنم و عذرخواهی هم میکنم
عشقمم به کسی بیان نمیکنم یعنی پیشقدم نمیشم.
خداییش خودم موندم چه مدلی هم می نویسم هم می خونم هم این رو پوست می کنم می خورم.
یادم باشه بعدا سر فرصت قربون خودم برم
پریسا موضوع بده زوووود.
راستی رهگذر فاطمه هم امروز پیام خصوصی بهم داد که این رهگذر رو بهش بگو سنگینتر باشه تو سایت خخخ.
حالا جناب شهروز خان من چقدر مغرورم به نظر تو؟
بچه ها کسی می دونه رهگذر چرا قطع و وصل میشه؟
مسأله ۲۶۹۴- خوردن گوشت مدیر که لینک میگذارد برای رهگذر حرام است و در صورت خوردن آن احتیاط واجب است که خود را به رهگذر بسپارید تا خونتان را ریخته و ازگناه مبرایتان نماید….
شهروووز این جوری نگو بابا رهگذر باورش میشه.
رهگذر جان باور کن کلا دروغه خخخ
شهروز به خدا من موضوع بلد نیستم. اصلا بیشین بینیم باباااا! این همه موضوع دارییی!
پریسیما نگفتم پیشقدم بشی.
ولی تو فکر نکنم حتی اگر طرف هم پیشقدم بشه به احساسش جواب بدی.
یا مثلاً بعد از این که یه نفر بهت ابراز احساس کرد بعدش تو هم این کارو در قبالش انجام بدی.
بابا خودم لینکاتو میذارم به جان خودم
باور کن خودم کاراتو انجام میدم
تو چرخش کن حله.
بدید بیاد ساطور پرواز رو! خدا بیامرز یادش ماندگار شده. نه نشده به جای یادش این ساطورش ماندگار شده من باهاش بزنم شهروز رو ریزش کنم.
نه اشتباه نکن
من ماجراهای عشقی زیادی داشتم
به کسایی که پیش قدم میشن بعد از تحقیق جواب میدم.
رهگذر باور نکن. این سه نفر پشت سرت یه چیز میگن جلوی روت یه جور دیگه هستن.
پریسا موضوع بده لطفاً.
پریسیما اتفاقاً تو پیشقدم برای آشتی نشدی ولی به هر حال یه بار با من آشتی کردی.
شهروز اگر از طرفت در خطر نبودم دلم می سوخت برات از بس الان اینجا دشمن داری.
فاااااااااااااطمه…من تو رو قیمه قورمه ت میکنم… خخخخخخخخخخ… من سبکم آیاااااااااااااااااااا؟ بزنم صد قسمتت کنم؟ بچه ها تا حالا کتلت فاطمه خوردید؟ خیییییییلی خوشمزه س… خصوصاً اگر بهش آویشن هم بزنید…خخخخخخخخ
شهروووز تو منو یه دیو بد اخلاق فرض کردی هااان؟
به جان خودم من مهربونم.
موضوع؟ خوب باشه الان میدم۱لحظه وایستا! پیش پیش! پیسپیس! پری سیما! بده بیاد اون لیست رهگذر رو! اونشبی دست تو بودش! زود باش۱دقیقه بده پس میدم بهت!
حسینی من؟؟؟؟یه چیزی بگو باور کردنش راحت باشه بابا.
ببین تو تنها کسی هستی که راحتم اینجا باهاش البته بینه آقایون.دیروز به پریسا هم گفتم من بچه ها را خوب نمیشناسم برای همین باهاشون شوخی نمیکنم حالا تو هم اگر ناراحت میشی میتونی بگی راحت.بعدش هم مم بلد نیستم پیغام خصوصی بدم خخخخخخخخخ
هرکس بخواد باهام آشتی کنه نه نمیگم.
رهگذر پریسیما به شناسنامه و این چیزها دسترسی نداره.
کارهای مدیریتی رو من باید انجام بدم فقط.
ببین حواست باشه گولت نزنن.
اینا خیلی چیزا پشت سرت گفتنااا!
الان وصلی رهگذر کانالت تنظیم باشه دیگه قطع نشو دیگه
بچه ها فاطمه جان شهروز داره شوخی میکنه
اینارو میگه که رهگذر از قتلش صرف نظر کنه
جدی نگیر عزیزم.
جدی پریسیما تو برام میذاری لینک؟ مرسی عزیزم…
شهروز حسینی خیانت پیشه ی انگلیس صفتِ تفرقه بنداز حکومت کن… خودت با دستای خودت خودتا چرخ میکنی سرخت میکنی …. آقامون گفته دس به نامحرم نزن…خخخخخخخخخخ
شهروز اگر رهگذر۱درصد از این ها که میگی رو باورش بشه خودمم۱دستی توی آب زرشک خفهت می کنم
فاطمه راحت باش.
پریسا به جان خودم لیست رهگذر الآن جلومه.
موضوعت از بین اونها باشه من میدونم و تو.
شب نشینی فردا شب رو به اسم تو میارم بالا.
میبینی که ازم یه کارایی بر میاد.
یه چی درباره موضوع بگم و خداحافظی کنم برم.
با توجه به نظر آقا شهروز منم تا حدودی مغرورم.
یه بار گفتم زیاد اهل قهر کردن نیستم و اتفاقا زود هم آشتی میکنم، ولی احساساتمو به راحتی بروز نمیدم.
اشتباهات خودمو میپذیرم.
به طور کلی با غرور کاذب مخالفم.
بچه ها دقت کردید من پارازیت موضوع های هر شب هستم؟
ای پریسیمای کذاب خالی بند… حسینی دس به ترکیب خودت نزن فعلاً…خخخخخخخخخ….
ببین رهگذر تو که میدونی من بلد نیستم پیغام خصوصی بفرستم.مگه نمیدونید ما نابیناها ناتوانیم بابا چرا این حرفها را میزنی حسینی بابا بهمون کارت نمیدن ها.
بچه ها من فردا شب قراره پناهنده بشم به بوووووووو،وووووووو،وووووووو،وووووووو،وووووووو،ووووووووق. شهروز حله آیا؟ بله که حله. خخخ!
ساده نباش رهگذر.
پریسیما خودش لینکها رو برای من میفرسته من درست میکنم.
منتها من نمیگم که غرورش نشکنه.
اگه راست میگی پریسیما الآن یه لینک درست کن ببینم.
سلام دوستان عزیز
امیدوارم سلامت و خورم باشید
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری ست !
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست !
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است !
*
هنوز پنجره باز است.
تو از بلندی ایوان به باغ می نگری.
درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها
به آن ترنم شیرین,به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب,می نگرند.
*
تمام گنجشکان
که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفته اند
تو را به نام صدا می کنند !
هنوز نقش تو را از فراز گنبد کاج
کنار باغچه
زیر درخت ها
لب حوض
درون آینه ی
پاک آب می نگرند
*
تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده ست
طنین شعر نگاه تو در ترانه ی من.
تو نیستی که ببینی چگونه می گردد
نسیم روح تو در باغ بی جوانه ی من.
*
چه نیمه شبها کز پاره های ابر سپید
به روی لوح سپهر
تورا چنان که دلم خواسته ست ساخته ام !
چه نیمه شبها- وقتی که ابر بازیگر
هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر
به چشم هم زدنی
میان آن همه صورت تو را شناخته ام !
*
به خواب می ماند
تنها به خواب می ماند
چراغ آینه دیوار بی تو غمگینند
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست از تو می گویم
تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار
جواب می شنوم.
*
تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو
به روی هرچه درین خانه است
غبار سربی اندوه بال گسترده ست
تو نیستی که ببینی دل رمیده ی من
به جز تو یاد همه چیز را رها کرده ست.
غروب های غریب
در این رواق نیاز
پرنده ساکت و غمگین
ستاره بیمارست
دو چشم خسته ی من
در این امید عبث
دو شمع سوخته جان همیشه بیدارست
تو نیستی که ببینی !
امشب قراره آرزوت برآورده شه… یه آرزو بکن…
-چه جور آدمی هستی؟
آخرین بار کی گریه کردی؟ واس چی؟ کی تو رو گریه میندازه؟ تا حالا کسیو گریه انداختی؟
فک کن گوشیت گم میشه و خاک بر سر میشی… نگران چی چیش هستی؟ عکساش؟ اسمساش؟ شماره هاش؟ یا اصلاً نگران نیستی…
چه وقتایی اعتماد بنفستون خیلی بالاس؟ کجا اعتماد بنفستون می افته؟
وقتی عصبانی میشید چطوری میشید؟
قوانین زندگیتون چی چیه؟
چی چی تو بچه گی خیلی خوب بود؟
فک کن یکی مزاحمت میشه… مثلاً تلفنی… چطوری کله ش میکنی؟
تو زندگی دلتون به چی خوشه؟ چی خوشحالتون میکنه؟
حاضری زندگیتو فرمت کنی؟ بعد دوباره از اول شروع کنی؟
از چه درسی خیلی خوشتون میومد… از چه درسی خیلی بدتون میومد و چرا؟
خاطرات شیطونیای مدرسه…
… تجربه ی سیگار و قلیون و مواد داشتید آیا؟ خخخخخخخخ
بابا زود باشید شروع کنید بزنید هم رو دیگه! حالا۱شب من اومدم فقط تماشا کنم چیزی پرتاب نکنم وسطشون یکی رو بلند نکنم بکوبم توی سر اون یکی به نام سومی تموم بشه تریبون نندازم میز چپه نکنم هیچ کار ی نکنم ها! مگه می ذارن؟
موضوع میخواید؟
۱- چه غذاهایی رو دوس دارید و چی بلدید بپزید
۲- بنظر خودتون موفق هستید؟ چه کارایی باید بکنید تا موفق شید و از این حرفا..
۳- از چی لذت میبرید تو زندگیتون؟ کتاب؟ خواب؟ خوردن؟ چی خییییلی بهتون میچسبه؟
الان خیلی فکرم کار نیمیکنه شرمنده…
تازه رهگذر هیچ کس به جز من و مجتبی و سعید به قفسه ی تو دسترسی ندارن.
یعنی پریسیما نمیتونه بره توی قفسه ی تو برات کاری انجام بده.
پریسا من کاری ندارم تو کجا میری.
مهم اینه که پست شب نشینی به اسم تو بیاد بالا.
فاطمه من خودم هم الآن نمینویسم که.
داداشم داره مینویسه.
تو هم لابد دادی به اون یکی فاطمه برات نوشته.
یعنی خودت گفتی که غلطگیر داره برات مینویسه خخخ.
سلام آقا آریا شعرت قشنگ بود مرسی.
آریاااااا پخ. سلااااام.
رهگذر و پری سیما! یعنی شما۲تا مااااهید. شکلک بغلشون کردم بوس بارونه.
سلام سلام صد تا سلام
بچه ها اگر به منه میگم از آخر هفتمی موضوع فردا شب باشه.
ممنونم دوستان مرسی
مگه من قفسه دارم؟ خخخخخخخخخخخ…. واااااااای شهروز حسینی… یه سؤال: رمز ورود و کاربری بچه ها دس کیه؟
جدی نمی دونم چیه همین طوری چشم بستم دستم رو گذاشتم روی یکیشون هنوز هم وقت نکردم برم بشمرم ببینم چی زدم.
آریاااااا.
خودت با پای خودت خودتو تسلیم کن.
چی کارت کنیم؟
جشن پتو، قلقلک، سیبیل آتشین، کلاغپر، آهان تو کلاغپر برات خوبه.
زوووود.
وحید علیک علیک۲۰۰تا علیک
ببین حسینی من هر دختری که دیدم در مقابل عشق پسرها زود کوتاه میان,و من همیشه به خاطره این موضوع باهاشون بحثم شده.
ولی خودم هیچ وقت توی شرایطش قرار نگرفتم,ولی من خوشم نمیاد تا به یه دختر میگن دوستت دارم اونم عاشق میشه یعنی حالم را به هم میزنه این عشقهای آبکی.
پریسا جان بالا هم بیاد من خودم درشو باز میکنم و میبندم
نگران نباش.
شهروووز یعنی لینکهای منو تو میذاری؟
یعنی واقعا؟ یعنی خخخ یعنی تو خیلی دیوونه ای.
شهروز موضوع دادم دیگه دستم رو ول کن بذار برم شیطونی
پری سیما یعنی تو عزیز دلمی.
شهروز تهدید نکن این پست خودته تا نره توی صفحه بعدی شبنشینی جدید رو نمیشه بزنی. خخخ!
سلام آقا وحید…..
آریا از بس نیستی اصلا نیستی الان باید دیوار کوبت کنیم دوباره غیب نشی.
وحید دیگه دسته کیف نپروندی؟
بچه ها من۱کوچولو برم پایین محله الان میام.
اومدم آخجون
من که هنوز نفهمیدم موضوع چیه؟
فکر کنم موضوع اینه که کی گیگیلی کیه؟ کی عسل کیه؟ کی ناز کیه؟ کی عشق کیه؟ کی ناناز کیه؟ کی عشق کیه؟ کی کی کی کی کی کی کی کی کی ؟
الفراااااااار
خوب، دوباره میریم که این پر رو وارد عمل کنیم.
سلام آقا آریا.ببین حسینی لینک گذاشتن را پریسیما به من یاد داد.دیگه این را نگو
بابا پایین برا چی بری آخه؟
شهروز پست رو هم بزنه خودش درشو برات میبنده نباشه من هستم نگران نباش.
اتفاقا خوبه که بچه ها هم پستهای شب نشینی رو بزنن.
نه پریسا این دفعه می خوام گردن بپرونم
شکلک به سبک شمشیر کشیدن پر رو از آستینم می کشم بیرون. خوابیدگان محترم دماغ ها بالا!
راستی سلام آقا وحید.
آقا وحید موضوع غروره
غرور خوبه یا بد؟
به چه کسایی میگن مغرور و چطور میشه مغرور نبود؟
آقایون بیشتر مغرورن یا خانمها؟
وحید بیا بیا این شهروز اولیش باشه خیلی دیگه خطری شده باید بفرستیمش ور دست پرواز بیا
وای پریسا شمشیر داری خدای من.
یعنی وحید اینهمه سریع بود آیا؟ شهروز الان نیست شد آیا؟ کارش ساخته شد آیا؟ روانت شاد آدم خوبی بودی حالا۱خورده اذیتم می کردی ولی خوب بخشیدمت دیگه چیکار کنم اینهمه مهربونم خودم می دونم ولی دیگه از دست این دل آخ از این دل که اینهمه حساااااسه
رهگذر رمزا همه دست منه.
پریسا گفتم خودت باید موضوع بدی.
زوووود.
در ضمن پست شب نشینی ته صفحه هست ولی تا فردا از صفحه خارج میشه.
پریسیما تو مگه بلدی پست باز و بسته کنی.
تو که همه ی کارها رو میگی من انجام میدم برات خخخ.
فاطمه شمشیر ندارم۱پَرِ بلند دارم مثل شمشیر کشیدمش بیرون برم فرو کنم توی دماغ هر کسی توی چرت رفته
سلام منم اومدم
آره آقا وحید راست میگه این حسینی فقط تحدید میکنه.ببینم چه میکنید ها.
سلام بر پریسیما خانم و فاطمه خانم.
به نظر من غرور بد نیست ولی نه بیش از اندازه. بیش از اندازه که بشه تقریبا شورش درمیاد و یه غرور کاذب میشه.
به نظر من هم زنها مغرورند و هم مردها. این بستگی به اخلاق طرف داره. البته کسی که به خودش اعتماد به نفس کاذب داشته باشه غرورش هم کاذبه.
منم با شما موافقم
شهروز جدی که همچین کاری نمی کنی! مگه نه؟!
نه بابا من اینجا نقشم منفعله.
کاری بلد نیستم که خخخ.
چی بگم بهت آخه خخخ
دیشب کی این کارو کرد به نظر تو؟ خخخ
شهرووووز مهدور الدم شدی.
مهدی اولش بودی بعدش نبودی بیا نرو
تلاشمو میکنم
آخه نت داغونه
سلام آقا مهدی.
همین پر هم خوبه,اصلا تو دکتر را با چی زدی نایست کردی بیاار با همون حسینی را هم نیست کنیم.
بازم سلام آقا مهدی
پریسا شهروز که پسر خوبیه.
منم قند عسلم خخخ خخخ
به اعصابت مسلط باش پریسا خخخ
بچه ها امشب روشنک نبود، رهگذر قطع و وصل می شد، پرواز نبود، نازنین کم بود، طاها کم بود، وحید۱کمی کم بود، مهدی کم بود، آریا خیلی دیر بود و درضمن کم بود، شهروز فعلا این ها رو جریمه کن تا باقی آمار یادم بیاد. شکلک آدم فروووشم در حد بی نهایت.
راست میگه خوب این پریسیما,دیشب که نبودی نت هم نداشتی اینم جای تشکره حسینی؟؟؟؟نه قتلت لاذم شد.
رهگذرررر تو نباید متکی به اینا باشی.
اینا خودشون کارهاشون گیر منه.
میگم دفعه بعدی که موضوع شبنشینی ها جدی بود بد نیست روی طرح ورود ممنوع من۱کمی کار کنید. خداییش الان نگاه کردم به نظرم رسید باید کتکم بزنن بقیه. کلا بحث های جدی توی شبنشینی ها با حضور من خاطی از دست رفتن.
شکلک آب زرشکهای پریسا را خوردم تا دیگه کسی رو جریمه نکنه خخخ
میخوام برم ولی دلم نمیاد. از بس کامنتا بانمکند. خخخ.
یعنی خیلی خوب شد من امشب با رهگذر پریسا پریسیما و فاطمه همدست نشدم.
وگرنه منم به اعمال شاقه محکوم میشدم. خخخ.
جدی برم دیگه دیروقته.
خوش بگذره خداحافظ همگی.
البته اگه دوباره برنگردم. خخخخخخخ.
الان به نظر شما باید خجالت بکشم آیا؟
پریسا جان اگه نباشی شب نشینیها خیلی آروم هستنااا
همیشه باش عزیزم.
نازنین جان خدا نگهدارت عزیزم.
خب من در همین لحظه متحول شدم.
پریسیمااا، تو واقعاً چه قدر خوبی. چه قدر کار راه بندازی، چه قدر چیزی بلدی، چه قدر همکار خوبی هستی، اصلاً نمیدونم چی بگم.
رهگذر اینو ولش کن. این تو تیم ماست.
پریسا ولی نه.
بزن نصفش کن خخخ.
سلام شهروزی خخخ
بااابااا گناه میدم
به قل ملیسا
الان له لهانم خخخ
دلم عجیب تنگیده بود
میگم خانساره رو بیااار که خرااابم خخخ
راست میگه همش ما را بیخودی جریمه میکنی برو این اصل کاری ها را جریمه کن,ما که کاری نکردیم فقط بر علیه مدیر شورش کردیم و میخواستیم بکشیمش.
وحید اون ها رنگ های غیر مجاز بودن چرا خوردیشون؟ خیال کردی من آب زرشک هام رو میارم اینجا؟ جاشون امنه کسی هم دستش بهشون نمی رسه. شکلک نگاه متأثر به وحید. برید دکتر بیارید براش طفلک تموم شد.
شکلک یه لیوان آب خنک دادم به پریسا تا بخوره و حالش جا بیاد .
شکلک یه خط کش محکم زدم رو دست پریسا تا به من کلک نزنه.
پریسا تو که نیستی خوش نمیگذره.خیلی هم خوبه من هم همش چرت و پرت مینویسم.بیخیال
فاطمه هم دروغ گفتم.
چیزی ننوشته بود.
میبینی چه صادقم من خخخ.
پری سیما لطف داری بهم عزیز. جدی نمی دونم چرا اینهمه بیش فعالم.
فاطمه جان شما هم همین طور.
پریسا تو باید توی شب نشینی ها باشی. وگرنه من باید به کیف کی لگد بزنم؟ هاااااااان؟
شکلک جیغ زدن در گوش پریساااآااآااآااآ
بچه ها من دیگه میرم
همه تون رو به خدا میسپارم.
پرواز کاش از فردا باشی
دو ساعت به دست لطمه نمیزنه
وحید به من چه؟ خودت رفتی اون ها رو خوردی مگه من گفتم بخوریشون؟ بیخیال همه رو خوردی الان میمیری دیگه چی بگم بهت گناه داری دم آخری
آریا من میرم درو میبندم بعدش با هم یه خانسار مشت میزنیم.
خب من برم.
بچه ها احتمال خیلی زیاد فردا شب پست شب نشینی عوض میشه.
نویسندش هم سورپرایزه.
موضوعشم نویسنده مشخص میکنه.
پس تا فردا شب، مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید، شبتون به خیر، بدرود.
وای۱۱شد که! اصلا نفهمیدم چرااا
من باید برم فعلا خدافظ
بچه ها شاید بعدا نشه پس الان میگم شب خوش.هستم ولی میگم تا نمونم
شهروز! آخه بنده خدا زمانی که پستی ازم دستت نیست چه مدلی می خوایی چیزی به نامم بزنی؟ ۱چیزی بگو که شدنی باشه!
پریسیما خانم جوابتون را دادم. به نظرم هم زنها غرور دارند و هم مردها. این بستگی به اخلاق طرف داره و اینکه غرور تا حدی خوبه که آدم دچار غرور کاذب نشه.
خخخ پریسا. این دفعه یه آب آلبالو و پر از مواد منفجره بهت میدم بخوری. خخخ هاهاهاهاهاهاهاها
بچه ها شبتون خوش
خوب بخوابید.
خععععععلی دوستتون دارم
پرواااز نبودی جات خالی بود
بچه ها الان لای در گیر می کنم پس تا بسته نشده شب همگی به خیر ایام همگی تا همیشه ایام به کام
میخواستی الان هم نگی این من را به صد تکهی مساوی تقسیم کرد,حالا چرا حسینی.
وحید یادم باشه از دستت چیزی نخورم تو زیادی خطرناکی با اون پرونده ای که از خودت اینجا توی خاطره ها رو کردی. خخخ!
پریسا جان این امکان هست عزیزم
اشکالی نداره پستت رو خودم مراقبش هستم
شب خوش دوستان
بخندیا
پرواااز خدا رحمتت کنه!
مرسی آقا وحید
شب به خیر همگی