سلامی از جنس بهار در قلب سفید زمستان به شما رفیقان محله نابینایان.
امید که بهار شاه فصلهای دلتون باشه!
گاهی در زندگی پیش میاد که دستمونرو واسه چیدن یک سیب دراز میکنیم و در کمال حیرت میبینیم که یک درخت سیب بین بازوهامونه و فقط باید بکاریمش و بهش پر و بال بدیم تا به بار نشستن نتیجهای از جنس نامحققترین رویاهای خودمونرو شاهد باشیم. و این مدل غافلگیریها چقدر ناب و چقدر فراتر از توصیفن! انگار جریانی از جنسی ناشناس با تلنگری چیزیرو در زندگیمون عوض میکنه و تنها با گردش یک مهره کل نتیجه بهتر و بالاتر از انتظارات ماست. اسمهای مختلفی روی این مدل رویدادها میذاریم. هر کسی بر اساس تصور خودش معرفیش میکنه. شانس، معجزه، اتفاق، تصادف، جادو…
اما یک حقیقترو نمیشه نادیده گرفت. اینکه در اولین قدم، دستی که برای چیدن اون سیب بالا رفت دست ما و به خواست ما بوده. اگر ما خواهان نبودیم، اگر دستمون بالا نمیرفت، نه سیبی بود و نه درختی. نتیجه هر اندازه که بزرگ باشه، گام اول با خود ماست.
داستان سفر امروزمون به جهان آزاد و قصه رفتن و رسیدن میزبان امروز گواه همین مطلبه. بریم تا ببینیم جادوی موجود در این سفر از چه جنسیه!
مشخصات نشریه:
- نام مقاله: Blind Girl Magic
جادوی دختر نابینا - نویسنده: «جینِتا پرایس»
- مترجم: پریسا جهانشاهی
- منبع: Future Reflections
یادداشت سردبیر:
در کنوانسیون ملی «ان-اف-بی» سال 2022 در «نیو اورلئان»، از جینِتا پرایس با جایزه دکتر «جیکوب بولوتین« به مبلغ 15000 دلار تجلیل شد. جوایز بولوتین هر سال به افراد یا سازمانهایی اعطا میشود که کارهای پیشگامانهشان به تغییر مفهوم نابینایی کمک میکند. کارهای جینِتا متهورانه و بدیع میباشند. وی در این مقاله داستان خود را به اشتراک میگذارد.
من در «بومونت» «تگزاس» بزرگ شدم در حالی که خود را فردی سالم و بدون هیچ معلولیتی میدانستم. زمانی که در سن بیست و یک سالگی به آنوریسم مغزی مبتلا شدم زندگیام دچار تغییرات غیرمنتظرهای شد. این شرایط میتوانست مرا بکشد، اما به لطف خدا کاملا بهبود یافتم. آنچه مایل به گفتنش هستم، این است که من آن بیماری را گرفتم و به راهم ادامه دادم.
سپس، در بیست و پنج سالگی، به نوع بسیار پیشروندهای از گلوکوم مبتلا شدم. در طول چهار سال بعدی در تلاشی ناامیدکننده به منظور نجات بیناییام بیش از بیست عمل جراحی را متحمل شدم که هیچ یک برای مدت طولانی موثر نبودند. من در بیست و نه سالگی تنها با قدرت تشخیص نور در یکی از چشمانم نابینا شده بودم.
زمانی که به آنوریسم دچار شدم هرگز اعتمادبهنفسم را از دست ندادم. هرگز امیدم را از دست ندادم. اما با از دست دادن بیناییام واقعا نابود شدم. به طور خلاصه من شغلم را از دست دادم، نامزدم را از دست دادم، و اعتمادبهنفسم را باختم. حس میکردم که نابینایی زندگیام را دزدیده است، و در افسردگی عمیقی فرو رفتم.
در نهایت دانستم که باید کاری در جهت بازسازی زندگیام انجام دهم. برای کسب مدرک مددکاری اجتماعی در کالج ثبت نام کردم، و به منظور دریافت بورس تحصیلی از فدراسیون ملی نابینایان درخواست دادم. موفق به گرفتن بورس نشدم، اما توانستم با شعبه «ان-اف-بی» تگزاس مرتبط شوم. «کیم فلورس» نماینده ما بود که مرا با یک مربی فوقالعاده به نام «گِرِیسی جکسون» مرتبط ساخت. من نخستین عصای سفید بلندم را دریافت کردم، و با کسب مهارتهای مربوط به نابینایی شرم از ندیدن از میان رفت. همچنین روزنامهنگاری و نوشتن شعر درباره رسیدن به مرحله بهبود در دوران گذار از بیناییام تا رسیدن به نابینایی به وسیله بلندهمتی را آغاز کردم.
همزمان با بررسی احساساتم در مورد نابینا شدن، دریافتم که افراد بیشمار دیگری نیز در حال تجربه چالشهای مرتبط با از دست دادن بینایی میباشند. آرزو داشتم به دیگران کمک کنم تا متوجه شوند زندگی پس از نابینایی هنوز وجود دارد، و شما میتوانید بدون وجود بینایی به بهترین شکل زندگی کنید. خوانش و شرح شعرهایم در اجتماع خود و فراتر از آن را آغاز کردم. به شدت باور دارم که موهبتهای شما قادر به ایجاد موقعیتهایی برایتان هستند، و ذوق من در سرودن شعر مرا به جاهایی رسانده است که تنها قادر به تصورشان بودم.
در سال 2019 به همراه یک گروه تگزاسی به نام «بِلَک گرلظ راک» به یک مهمانی رقص اجتماعی رفتم. میخواستم اطلاعاتی در مورد جامعه نابینایان را با دیگران به اشتراک بگذارم تا نشان دهم که اعضای نابینای این گروه نیز در راک شرکت میکنند! من تعدادی از دوستان نابینایم را به مهمانی بلک گرلز راک دعوت کردم. به فکر پوشیدن تیشرتهای قرمزرنگی افتادم که بر رویشان عبارت «جادوی دختر نابینا» نوشته شده بود.
در این اندیشه بودم که من برای گسترش آگاهی درباره نابینایان در آن مهمانی حضور دارم. نمیدانستم که به منظور ایجاد یک شرکت در آنجا هستم! سپس یکی از برگزارکنندگان به من گفت که میخواهد یک تیشرت به همراه عینک آفتابی بخرد. وقتی گفتم چیزی برای فروش ندارم، به من گفت: «چی؟ شما در یک مهمانی «بِلَک گرلظ راک» هستی و هیچ محصولی نداری؟» وی بدین ترتیب شوق کارآفرینی را در من به وجود آورد!
پس از مهمانی با فروشنده محلی ارتباط برقرار کرده و بیش از صد عدد تیشرت سفارش دادم. تیشرتها را به کنوانسیون ملی «ان-اف-بی» 2019 در «لاس وگاس» بردم. تمام موجودیام تنها در مدت سه روز فروخته شد. ناگهان متوجه این امر شدم که دارای یک تجارت هستم! من یک کارآفرین بودم!
بعد از آن، «جادوی دختر نابینا» حقیقتا بلندآوازه شد، و من ناچار بودم به آن رسیدگی کنم.
من تیشرتها و سایر محصولات را در سراسر جهان به فروش میرسانم. تمام تجهیزاتم برای این کار عصای بلند سفید است. با ارائه بیانیههای چشمگیر اعتمادبهنفس زنان نابینا را بالا برده، و در دریافت این امر که ما زیبا هستیم به آنها کمک میکنم. زمانی که چوب جادوی (Blind Girl) را تکان دهید، جادویی که در درون همه ما زندگی میکند را فعال خواهید کرد. من خواستم که یک کارآفرین باشم و چنین شدم.
زمانی قادر نبودم کلمات «جینِتا» و «نابینا» را با هم در یک جمله قرار دهم. نمیتوانستم این امر را متصور شوم که زمانی بگویم من یک زن نابینای سیاهپوست قوی هستم، و به سبب داشتن این موهبت سهگانه به خود میبالم. جادوی دختر نابینا جنبشی مستقل است که زنان نابینا را به سوی آزادی سوق میدهد. ما باید برای یکدیگر در این راه باشیم و آنچه میدانیم را به اشتراک بگذاریم. ما سازمان پشتیبانی از یکدیگر هستیم.
هنگامی که فعالیتهای جهان در طول همهگیری کووید 19 تعطیل شد، شروع به میزبانی سمینارهای آنلاین نمودم. من دو نفر از نزدیکانم را به خاطر کووید از دست دادم، و آگاه بودم که افراد دیگر نیز در حال تجربه چالشهایی هستند. به این سبب، تمرکز بر روی سازمانهای مختلف را آغاز نموده و میزبان سمینارهای «نوشتن برای شفا» شدم.
سمینارها را با شرح بعضی از اشعارم آغاز میکردم. آزادی بیان، آسیبپذیری، جسارت و اعتمادبهنفسم مرا از دیگر هنرمندان و مدافعان متمایز میسازد. هنگام خواندن، شما را به سفری شاعرانه میبرم، پس کمربندهایتان را ببندید!
ممکن است تعدادی دستانداز را در این جاده تجربه کنیم، اما میدانیم که به مقصدمان در راه بهبودی خواهیم رسید. آتش نهان در استخانهایم به شدت در جو گسترش یافته و دیگران را بر آن میدارد تا بیباکانه در راه حقیقت ایستاده و صدای خود را برای تغییر و بهبود به کار برند.
زمانی که به وسیله یک تماس تلفنی دریافتم که یکی از برندگان جایزه «جاکوب بولوتین 2022» هستم، بسیار خوشحال بودم و آن را باور نداشتم. تمام آنچه توانستم بگویم این بود: «کی، من؟» سپس از خود پرسیدم، چرا من نه؟ من به عنوان یک مدافع نابینا در جریان سفرم در سطوح محلی و ملی خدمت کردهام. از آنجا که دیدگاههای من نیازمند تیمی از دوراندیشان است، خانواده و دوستانم با من کار کردهاند. گستره فعالیتهای من از میزبانی رویدادهای زنده تا گسترش آگاهی در مورد زندگی پس از نابینایی، برگزاری سمینارهایی در جهت اطلاعرسانی به افراد در مورد از دست دادن بینایی به عنوان یک شروع جدید، راهنمایی افراد تازهنابینا، و ارائه آموزشهای حسی به مشاغل محلی و گروههای حمایتی برای نابینایان را شامل بوده است. من به مدت بیش از پانزده سال به وسیله پرواز با هواپیما، با تاکسی و با اتوبوس به سراسر جهان سفر کردم تا بذر امید را با به اشتراک گذاشتن کلام، سخنرانی انگیزشی، و داوطلب شدن برای الهامبخشی، آموزش و توانمندسازی افراد به منظور زیستن به بهترین شکل بدون بینایی بکارم! من نه به منظور خودستایی، بلکه به جهت تشویق همه شما به پیش رفتن در راستای هدف، و این آگاهی که جهان اشتیاق شما را در خواهد یافت، اینها را با شما به اشتراک میگذارم.
دریافت جایزه بولوتین مایه افتخار بود! من برنده برتر در گروهی منحصربهفرد بودم. نه، ما برندگان برتر گروهی منحصربهفرد بودیم. ما برنده شدیم! هر فرد نابینا که فکر میکرد زندگیش به پایان رسیده است. ما برنده شدیم! هر زن نابینایی که فکر میکرد زیباییش با فقدان بیناییش از بین میرود. ما بردیم! هر زن و مرد سیاهپوست نابینایی که مورد تبعیض قرار گرفته است. ما پیروز شدیم! این پیروزی همه ماست! برای باز یافتن بینایی، بینایی را از دست دادم و خداوند اجازه داد که روزهای بهتری را ببینم.
نام من «جینِتا پرایس» است. من موسس و مدیر عامل «جادوی دختر نابینا» هستم. من پردازنده رویای مجموعه پرفروش نوشتن برای درمانم. من رئیس بخش «مثلث طلایی» در تگزاس، همچنین رئیس بخش خدمات اجتماعی «ان-اف-بی» هستم. من یک مبتکر سندهای مجاز و مشاوری حرفهای دارای مجوز میباشم. مهمتر از همه، من پرورده پروردگار هستم. بنابراین چرا من نه؟
«جادوی دختر نابینا» تنها برای نابینایان نیست. این برای همه است. ما حرکتها را نمیسازیم، ما جنبش ایجاد میکنیم. ما مفهوم نابینایی را به وسیله کالاهای انگیزشی، سمینارها و روزمرگیهای شگفتانگیزمان تغییر میدهیم. لطفا به جنبش ما بپیوندید!
میتوانید ما را در فیسبوک در
و
بیابید.
مشتاقانه در انتظاریم تا تابستان امسال برای کنوانسیون «ان-اف-بی» 2023 در هیوستون باشیم، بنابراین لطفاً از غرفه جادوی دختر نابینا دیدن کنید. ما در آنجا خواهیم بود، بیباک و زیبا، فریاد میزنیم: “نیروی دختر نابینا اینگونه است!”
یادداشتها:
Jeanetta Price:
NFB: National Federation of the Blind: سازمانی غیرانتفاعی و بینالمللی فعال در حوزه حقوق و توانمندیهای نابینایان و کمبینایان با اهدافی از قبیل ارتقاء حقوق و آزادیهای شهروندی برای افراد نابینا، ایجاد فرصتهای برابر برای آموزش، اشتغال و مشارکت اجتماعی آنها، و نیز ارتقاء آگاهی عمومی و فرهنگی در مورد مسائل مرتبط با آنها.
New Orleans:
Jacob Bolotin:
Beaumont:
Texas:
Kim Flores:
Gracie Jackson:
Black Girls Rock:
Blind Girl Magic:
Las Vegas:
Write to Heal Seminars:
2022 Jacob Bolotin Award:
Golden Triangle NFB:
Houston: