خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یک شب رؤیایی

یک شب را با چشمک مرور کنید یک شب رؤیایی برای من. برای منی کی نمی توانم فقط به صفحات مجازی دل خوش کنم. منی که نمی خواهم دیگر پست بگذارم چون امتحان دارم. منی که خیلی خسته هستم و باید بخوابم. منی که حیفم می آید این شب را برای شما شرح ندهم. منی که خسته و کوفته از دانشگاه برگشتم. زیر بارون. باد و باران توی صورتم می زد. ولی من از باران نمی ترسم. بر خلاف خیلی ها که تا دوتا قطره باران می بینند فرار می کنند من نه نمی ترسم. می آمدم و این شعر را زمزمه می کردم البته خیلی آهسته که کسی