خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

کمی از خودم بگویم برایتان

درود بر همه اهل محله مفتخرم از اینکه در این محله با حال مرا نیز مسکنی هست. چند وقتی بود که مترصد زمانی بودم تا بتوانم با همه اهالی کمی گپ بزنم و از خودم بگویم و بگویم که چه بسیار چیزها هست که می خواهم ازتان فرا بگیرم و اگر هم قادر و لایق بودم بتوانم چیزی یاد بدهم. خوب! اول خودم! علی عبدالرحمانی, 35 ساله, اصالتاً کرمانی و ساکن تهران هستم. هفت سال هست که با نسرین خانم ازدواج کرده ام و زندگی مشترک را کنار هم ساخته ایم. من چهار ماهه بودم که پدر و مادرم متوجه توجه بیش از حد من به نور و معذب
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چشمک خوش تیپ. چشمک بی ریخت.

وقتی در مدارس استثنایی بودم برایم هیچ اهمیتی نداشت که چه لباسی بپوشم یا چطوری راه بروم. با چه لحنی صحبت کنم. سر کلاس سرم را می گذاشتم روی میز و به حرفهای معلم گوش می دادم بعضی وقتها هم که می خوابیدم. اما وقتی وارد مدرسه عادی شدم تازه فهمیدم ای بابا چه وضعیتی بدی است. به تمام سر تا پایت نگاه می کردند. باید صبح به صبح موها را درست حسابی شانه می زدی. موهای صورت را کوتاه می کردی. کفشها واکس خورده سر بالا. کمر را صاف نگه دااشته و وقت صحبت با دیگران رو را به آنها بکنی. همچنین گاهی با تکان دادن سر یا