خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

یلدا

دوباره آذر رسید. دوباره خنده ی شیرین یلدا. دیدار نزدیک شد. چهره ی دلنشین یلدا. باز باران باریدن گرفت. چتر را می آورد یلدا. خورشید هم طلوع کرد. شنیدن نغمه های یلدا. ستاره نورانی شد. با محبت می آید یلدا. خانه پر از گل شد. گل سرخ می آورد یلدا. دریا پریشان شد. قدم که میزند یلدا. آسمان مه آلود شد. بغض که میکند یلدا. دفتر هم تمام شد. باز مینویسد یلدا. غمی عجیب پیدا شد. اشک میریزد یلدا. شمع خاموش شد. به خواب میرود یلدا. #یلدا_صفری @yalda_safari
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

بازم سلام

سلام حالتون احوالتون خوبید آیا؟ من عالی هستم البته تقریبا. از دوشنبه اینجا داره بارون میاد هم خوشحالم هم ناراحت. خوشحالم که بویِ باران و وجود باران شدید بهم آرامش میده و باعث یه آرامش نسبی تو من میشه. از یه طرف هم ناراحتم که با وجود باران مردم زلزله زده شرایط براشون سخت تر میشه. چند روزی تعدادی از خانواده های زلزله زده اومده بودن بوکان و از وضعیت اونجا گفتن و برای از دست رفته ها گریستن. خواهر یکی از دوستام هم که دانشجوی پزشکیِ از خاطراتش گفت و منم به شکل یه داستانک درش آوردم و در زیر شما می تونید اونو بخونید و ممنون میشم