ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- سریال جیران، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت دوازدهم اضافه شد.
- سینما محله، شماره 18: فیلم سینمایی تراژدی مکبث، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان
- نظرخواهی برای برگزاری دورههای آموزشی به صورت حضوری یا مجازی
- بچه ها میدونید قابلیت Key sequence چیه؟ تا حالا باهاش کار کردید؟
- این پست به روز رسانی شد. ارائه برخی کتب انجمن موج نور اصفهان به صورت رایگان
بایگانی نویسنده: مهدی بهرامی راد
قسمت ششم (پایانی) اضافه شد. دانلود نمایش رادیویی رؤیای مرگبار
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت همه دوستداران نمایش های صوتی گروه نمایش نگاهان با مجموعه شش قسمتی رویای مرگبار تقدیم می کند دوشنبه هر هفته ساعت بیست و دو با پخش این مجموعه از رادیو گوش کن در خدمت … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, برنامه های رادیویی ویژه نابینایان, پادکست, داستان و حکایت, صوتی, کتاب صوتی
برچسبشده رؤیای مرگبار, رادیو, رادیو گوش کن, صوتی, گروه نمایش نگاهان, گوش کن, محله, محله نابینایان, نابینایان, نمایش, نمایش رادیویی, نمایش رادیویی رؤیای مرگبار, نمایش صوتی, نمایش صوتی رؤیای مرگبار
8 دیدگاه
اطلاعیه، آموزش کاربردی و عملی داستان و نمایش نامه نویسی از ایده تا متن نهایی
بسم الله الرحمن الرحيم سلام خدمت همه دوستان و همراهان عزيزم خيلي از دوستان علاقه به داستان نويسي و فعاليت در حوزه داستان پردازي را دارند. از خواندن و نوشتن لذت مي برند و دوست دارند با تمام محدوديتهايي که … ادامهی خواندن
منتشرشده در آموزش, آموزش های خریدنی, اخبار, اطلاع رسانی, گزارش
برچسبشده آطلاعیه آموزش داستان, آموزش داستان نویسی, اطلاعیه, اطلاعیه آموزش, اطلاعیه آموزش داستان نویسی, اطلاعیه داستان نویسی
10 دیدگاه
پادکست صوتی اربعین حسینی
بسم الله الرحمن الرحيم اشتراک گذاري حس هاي خوب، لحظات شيرين و تجربيات جذاب با دوستان خيلي لذت بخش است. بخصوص اگر تجربه اي ميليون نفري در کار باشد. تجربه اي که موقع به وقوع پيوستنش شايد سخت و طاقت … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, صوتی, گزارش, مذهبی
برچسبشده اربعین به سبک نابینایی, پادکست, پادکست اربعین, پادکست اربعین حسینی, پادکست خاطره, پادکست صوتی, پادکست صوتی اربعین, پیاده روی اربعین, سفرنامه اربعین, سفرنامه کربلا
14 دیدگاه
دخترِ خوش صدا
بسم الله الرحمن الرحیم دختر خوش صدا نوشته: مهدی بهرامی راد روي نيمکت, در حاليکه يک عينک آفتابي به چشم دارد و کنارش کيف دستي اش است, نشسته و به سمت هر رهگذري که به او نزديک مي شود لحظاتي … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, اخبار, اطلاع رسانی, داستان و حکایت, روانشناسی, صحبت های خودمونی
برچسبشده ازدواج, ازدواج نابینایان, ازدواج و مشکلات آن, استقلال نابینایان, داستان, داستان کوتاه, داستان کوتاه دختر, داستان کوتاه دختر خوش صدا, دختر خوش صدا
51 دیدگاه
یک مهمانیِ آسمانی
بسم الله الرحمن الرحیم روی تخت در هتل از این دنده به آن دنده میشوم. مرتب به خودم بد و بیراه می گویم. امشب حتما باید بروم. خودم تنها و بدون هیچکس باید بروم. فکر می کنند نمی توانم؟ کاری … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, اخبار, اطلاع رسانی, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, گزارش, مذهبی
برچسبشده امام رضا و زیارت, حرم, حرم امام رضا, خاطره, خاطره زیارت امام رضا, زیارت, زیارت امام رضا, زیارت امام رضا علیه السلام, سفرنامه, سفرنامه مشهد, سفرنامه مشهد و امام رضا علیه السلام, یک مهمانی, یک مهمانی آسمانی, یک مهمانی در حرم
52 دیدگاه
یک, دو, سه, چهار
اين فقط يک داستان است و شخصيت هاي آن فرضي يک, دو, سه, چهار باز در حال قدم زدن در پارک. آرام و با احتياط, جلو مي روم و منتظرم. منتظرم که دستم را بگيرد. دستم را بگيرد که با … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, داستان و حکایت, روانشناسی, صحبت های خودمونی
برچسبشده ایسپیک, پارک, پذیرش, پذیرش نابینایان توسط همسران, پذیرش نابینایی, چهار, داستان کوتاه, دو, سه, مشکلات نابینایان بعد از ازدواج, یک
36 دیدگاه
ای دل آرام بگیر!!!!!!!
منتظر بودم. مثل هر سال منتظر بودم که برگه های تمدید قراردادم را بیاورند و امضا کنم. همان طور که بقیه امضا کرده بودند. خدایا! چرا دیر شد!؟ در شرکت همه از تمدید قراردادشان صحبت می کردند. بی خیال. فکرش … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده از هر دری سخنی, دل مشغولی, دل نوشته, دل نوشته ای دل آرام بگیر
21 دیدگاه
تقدیم به دوست داشتنی هایم, از طرف یک دیر نابینا
بسم الله الرحمن الرحیم تقديم به پسرم آرش که در مدرسه با افتخار به معلم و دوستانش گفت: پدرم نويسنده است. من يک دير نابينا هستم. کسي که به مرور چشمش, نور و اصلي ترين راه ارتباطي اش را با … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, روانشناسی, صحبت های خودمونی
برچسبشده دل نوشته, دل نوشته مهدی, دل نوشته یک دیرنابینا, نقد, نقدی بر بعضی گفته ها, نقدی بر بعضی نوشته ها, نقدی دلنوشته
35 دیدگاه
پست به روز شد. گام سوم؛ بازنویسی دوم داستان گورکن و روح سرگردان ارسالی از طرف نیره
بسم الله الرحمن الرحیم آبان و زمان انتشار دومین داستان از طرح «گام سوم» فرا رسید. حدود ده روزی نبودم و انتشار این پست عقب افتاد, و هرچند استقبال شما کمی کمرنگ دلسردکننده بود، ولی ما همچنان به راه خود … ادامهی خواندن
تبریکی به بلندای رنگین کمان, تشکری از یک قلب مهربان
تبریکی به بلندای رنگین کمان, تشکری از یک قلب مهربان تا سالها, قبل از اینکه بینایی را از دست دهم نمی دانستم روز جهانی عصای سفید هم داریم. همانطوری که الآن هم خیلی ها نمی دانند چنین روزی وجود دارد. … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, روانشناسی, صحبت های خودمونی
برچسبشده تبریک غافلگیرانه, تبریک یک دختر, تشکر از بچه های دبیرستان فرهنگ ناحیه دو اصفهان, تشکر از همه خوش قلبها, داستانی واقعی از یک تبریک ساده, روز جهانی عصای سفید, روز عصای سفید, شاخه گلی برای تبریک روز عصای سفید, شادی حتی با یک شاخه گل, عصای سفید, قلبهای مهربان, یک اتفاق زیبا, یک شاخه گل
42 دیدگاه
پست به روز شد، بازنویسی دوم بجنگ تا بجنگیم! اولین داستان ارسالی برای طرح گام سوم
بسم الله الرحمن الرحیم در این دو روز با خوندن دو پست سر کیف اومدم و داستان نیمه کاره را بازنویسی کردم. یکی خاطره رهگذر و دیگری خاطره خانم جوادیان. با یکی خندیدم و با یکی دیگر حسهای متفاوت را … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, اخبار, اطلاع رسانی, تاریخ, خاطره, داستان و حکایت, روانشناسی, صحبت های خودمونی, کودکان و نونهالان, گزارش
برچسبشده اصفهان و جن, تحصیل در سال 65, تحصیل درسال 66, جنگ اقتصادی, جنگ تحمیلی, جنگ هوایی, خاطرات کودکی, داستان کوتاه جنگ, دبستان, دبستان و تحصیل, دوم دبستان, روستا, شرایط تحصیل دهه شصت
88 دیدگاه
از یک دورهمی ساده تا تبریک جشن عروسی یک هم محله ای البته با کمی تاخیر
سلام خدمت همه دوستان عزیز و بزرگوار. امیدوارم همگی در سایه ایزد منان خوب و سلامت باشید. بی مقدمه بریم سر اصل مطلب. چهارشنبه ظهر بود که با تماس یکی از دوستان محترمه, بانو وکیل محله,به یک دورهمی دوستانه دعوت … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده بازی, بای, جشن عروسی, جشن عروسی دوستانه, دورهمی, دورهمی پارک, دورهمی دوستانه, محمد حاتمی و زیبا حسنی
37 دیدگاه
گام سوم؛ طرحی برای داستان نویسی به صورت کارگاهی و نقد در قالب مسابقه
سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان و بزرگواران طرح گام سوم به پیشنهاد و پی گیری علاء الدین عزیز منتشر می شود و من فقط منتشر کننده طرح هستم و ان شالله با همکاری و همیاری یکدیگر … ادامهی خواندن
منتشرشده در آموزش, آموزش های رایگان, اجتماعی, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, مسابقه
برچسبشده تشریف بیارید, جایزه و مسابقه, داستان, داستان نویسی, طرح گام سوم, کارگاه داستان, کارگاه نقد, گام سوم, مسابقه گام سوم, نقد داستان
17 دیدگاه
دستمال کاغذی
عرض کنم خدمتتون طوطیان شیرین سخن و راویان شکر دهن بیان کردند که سال گذشته وقتی به منزل تشریفمان را آوردیم عیال محترمه و مکرمه را در بستر و آماده برای سرما خوردن یافتیم. عطسه های پیاپی و آبریزش های … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, کودکان و نونهالان
برچسبشده خاطره, خاطره دستمال کاغذی, داستان, داستان خاطره, داستان کوتاه, داستان کوتاه دستمال کاغذی, شیطنت کود
36 دیدگاه
چهار دیواری
کلافه با خانم از املاکی اومدیم بیرون. گرمای هوا, تیزی آفتاب, تشنگی و از همه مهمتر بی پولی حسابی قرمزم کرده بود. می خواستم عصایم را در بیاورم و یک راست مسیری را طی کنم که خانم دستم را گرفت … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده چهاردیواری, داستان, داستان چهار دیواری, مسائل مربوط به منزل و خانه, مسائل معیشتی, مشکلات اسکان نابینایان, مشکلات نابینایان
25 دیدگاه
آه! کاش میدیدم
هشدار: تمامی اسامی، شخصیتها، و رخدادهایی که در این داستان آورده شدهاند، ساختهی ذهن نویسنده هستند و واقعیت ندارند. هرگونه تشابه اسامی این داستان با اسامی اشخاص موجود در دنیای واقعی، کاملاً ناخواسته بوده و از کنترل نویسنده خارج … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده آه کاش میدیدم, ازدواج عاقلانه, داستان, مشکلات ازدواج نابینایان, مشکلات نابینایان
50 دیدگاه
گفتگویی دوستانه یا درددلی مشترک
بسم الله الرحمن الرحیم سلام به همه دوستان بزرگوار. امیدوارم همگی خوب و هدفمند باشید. می خواهم کمی سرتان را با حرفهایم درد بیاورم. مدتهاست پراکنده گویی نکرده ام و حالا شروع می کنیم: اواسط بهمن ماه سال گذشته بود … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده آینده نگری, اخراج شدن, اشتغال نابینایان, حرف, حرفهای خودمونی, خاطره, خطر برای قراردادی ها, درددل, شغل, عسل, عسل طبیعی, کانال پیک شفا, کانال تلگرامی, کسب و کار, کسب و کار اینترنتی
40 دیدگاه
دیوانه گی
بسم الله الرحمن الرحیم سلام به همه دوستان عزیزم. سال 1397 هجری شمسی را به همه شما بزرگواران تبریک می گویم. امیدوارم در پناه خالق یکتا, سالی پر از امید و موفقیت را پیش رو داشته باشید. خلاصه دلم برای … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده ازدواج, ازدواج نابینایان, حس های متضاد, طلاق, طلاق نابینا, عشقی قدیمی, مشکلات نابینایان, یک ماجرا, یک ماجرای عشقی
45 دیدگاه
کمی حرف خودمونی و یک فراخوان از دوستان گل گلاب
بسم الله الرحمن الرحیم. بعد از سلام و ادب و چطورید و خوبید آیا و من بهترم و اوضاعتون چگونه است و اینا میرم سر اصل مطلب. دیروز یک فیلم کوتاه کمتر از پنج دقیقه ای دیدم و شنیدم. خلاصش … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, اخبار, اطلاع رسانی, خاطره, داستان و حکایت, روانشناسی, صحبت های خودمونی
برچسبشده تلاش دسته جمعی, حرف خودمونی, داستان کوتاه, فراخوان, فراخوان ایده, فراخوان خاطره, فرهنگ سازی, فیلم کوتاه
28 دیدگاه
شوخستان:از حواشی سفر غافلگیرانه رعد بارانی به منزل رهگذر
در کتب عهد عتیق و باستان آمده که رعد دانا و حکیم, بسیار دلتنگ سفر گشته و بعد از تفکری بسیار حکیمانه, از بین انبوه دوستانش یکی را برمی گزیند تا به سویش رهسپار گردد. اما مانعی سخت پیش روی … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, طنز
برچسبشده تاریخ باستان, رستوران, رستوران سنتی, سفر, سفر رعد, سفر رعد به منزل رهگذر, شوخی, طنز, غافلگیری رهگذر, مجتبی و
41 دیدگاه