خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

یک داستان واقعی

دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

فقط معجزه می تواند: فرستنده بهار

وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود، شنید که پدر ومادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می کنند. فهمید برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد. سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت، قلک کوچکش را درآورد. قلک را شکست، سکه ها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد، فقط 5 دلار .. بعد آهسته از در عقبی خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

رقابت سکون ندارد

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را بطرف
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

داستان تعقیب سارقان موتورسوار

دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

تقصیر خودت است!

دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

خاطرات یک زن زرنگ

دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

به نظر شما هویج شدن خوبه!

 

دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

در باره قوانین مورفی چی می دونید؟!

ادوارد مورفی یک متخصص بود که برای ناسا کار میکرد. پس از اون که در انجام آزمایشی، یکی از تکنسین‌ها سیمها رو اشتباهی وصل کرد و نتایج آزمایش غیر قابل استفاده شد، مورفی در حین عصبانیت در مورد اون گفت:اگر یک راه برای خراب کردن چیزی وجود داشته باشه، اون همون یه راه رو پیدا میکنه! و قوانینی بنیان نهاده شد که به قوانین مورفی معروفند.