سلام رفقا. چه خبرا؟ درس 12 هم رسید. کمه ولی به از هیچ چیه. خلاصه مهم اینه که مام هستیم و میریم جلو. شوخی کردم، چون حجم درس کم بود این جلسه یه نمه کمتره. در این جلسه یه نمه روی شیوۀ سؤالسازی در زبان انگلیسی کار کردیم، و دو گونه سؤالات رو بررسی کردیم. ضمنا از این درس به بعد یه چیزیم به دروسمون اضافه شده که اسمش هست Reading حتما تو دبیرستان داشتین و اسمشو شنیدین. خب اینم درس 12 امیدوارم لذت ببرین. سؤالی چیزی بود تو کامنتا بگین، کیه که جواب بده! بای.
Tag: خواندنی
دستهها
پای آشی من
کوریست و هزار درد سر! مثلا امروز بعد از کلی فیس پوک گردی گفتم برای خودم گامی در کوچه بنهم و کیفی بکنم و از حال خودم حالی بپرسم و به حال خودم حالی بدهم. گام نهادن من در کوچه همان و غرق شدن در فکر و خیال هم همان. در افکاری نزدیک به آینده ای نزدیک قوته ور بودم و از کاه کوه میساختم. در فکر یک عدد کاغذ سرنوشت ساز بودم, یک هزار تومانی که از من باشد و بتواند با خلاقیت و ابتکار و دانش و مقداری هم شانس جهشی ژنتیکی پیدا کند و به مانند سلول های سرطانی از این به بعد خصلت تکثیر شدن
خداوند از انسان چه می خواهد؟! شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت او را، نظاره می کند! استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟ شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند! استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟ شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد. استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟ شاگرد گفت: خوب معلوم است
دستهها
مدیر و منشی
دستهها
خاطرات یک زن زرنگ
دستهها