خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

کجا رفتن روزای آخر تابستون بچه گی هام؟؟؟؟

بازم شبِ یه شب تقریبا پاییزی. تابستون وسایلشو جمع کرده داره میره. و من باز رفتم به گذشته. چرا همش میگیم یادش بخیر دیروزا؟؟؟ یادمه کوچیک که بودم و بیجار درس می خوندم هفته ی آخر پدربزرگ بهمون پول می داد تا بریم برای مدرسه خرید کنیم. اون معتقد بود پول رو باید بسپاره دست خودمون چون خودمون اون سال هم مراقب بره ها بودیم. وای که وقتی اون همه پول بهمون می داد چه ذوقی داشتیم! اون پولا چه بوی خوبی داشتن! من زانیار بابایی چندتا پول بهت داده؟ زانیار ده تا. ابراهیم به تو چندتا داده؟ ده تا. اگه پولامون مساوی بود که هم رو بغل می