خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

هر کس دعا می خواد بیاد داخل دعا نویس اومده خخخ

درود بر شما دوستان عزیز و دوست داشتنی خودم حقیقتش چند وقتی میشه که پستی نگذاشتم دیدم جای من این وسط مسط ها خالی هست گفتم بگذار حکایت منم بشه حکایت اون سوار معروف که قبلا توی منطقه ما زندگی می کرده حتما می پرسید جریان سوار چیه نمی دونم شایدم نپرسید ولی من چون در این لحظه عقده گفتنش داره بد جور قلقلکم میده باید بگم جونم واسه شما بگه در زمان شاه یه بار که سوار های خان اومده بودن توی منطقه گشتی می زدن و به قول معروف واسه خودشون جولان میدادن یه آدم خل وچلی بود که یه الاغ پیر و بدبختی داشت این آدم