خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه شعر جدید از خودم به نام شارگ

با سلام خدمت دوستان عزیز خودم. باز من اومدم خدمتتون با یه شعر جدید به نام شارگ: شارگمو امشب زدم، دوباره عاشقت نشم، عاشق اون ناز و ادات، چشای نالایقت نشم. اینجور رو تخت افتادمو، دکتر ها هستن رو سرم، موقع مرگم رسیدو، عزرائیل هست بالای سرم. آخر دوست داشتن تو، به غیره بدبختی چیه، انداختیدم روز سیا، جان خودت ول کن دیگه. من دارم اینجا جان میدم، پیش خودت بهم میخندی، من دارم میمیرم و تو، فکر خیانت به منی. بهم خیانت کردیو، تاوان اون رو میبینی، فکر نکن بعد از مرگ من، یه دیقه راحت میشینی. اینجا دیگه آخر راست، آخر خط ما دوتاست، هرچی بوده تموم