خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه شعر جدید از خودم به نام علی و زری

با سلام خدمت دوستان گلم. باز اومدم خدمتتون با یه شعر جدید بنام علی و زری. فارسی رایج مینویسم: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، یه ناقلا خودشو یه عاشق جا زده بود. هی چپ و راست، دور و ور دخترک چاره سیا، هی میپلکید و میگفت: تک پرتم من به خدا. با چرب زبونی هی میگفت: یه جفت چش ناقابلم، فدای اون چشات بشم، بی اونا من کجا برم. قسم میدم تورو به اون، خدایی که منت گذاشت، به جز فکر کردن به من، به فکر هیچ کسی نباش. داستانه ما ادامه داشت، علی زری رو دوست میداشت، زری طفلک بی نوا، از هیچی خبر نداشت. یه