خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

در حال و هوای نوشتن

دوستان خوبم! سلام. حالتون چطوره؟ عالی، این خیلی خوبه. حیفَم اومد این سال تموم بشه بی اون که من حرفی زده باشم. میدونید، روزهای زیادی گذشته و من چیزی در موردشون ننوشتم. گرچه نبودم؛ اما بودم. غیر از شب نشینیها و برخی کامنتها، بیشتر پستها رو میخونم. روزی زیتون منو صدا زد. باهمان آهنگی که میدونم کار مهمی داره. البته این ماجرا مربوط میشه به یکی از روزهای بهار. رفتم جلوی قفس. آب و دونه رو به راه بود. دست بردم توی قفس و به آرامی کف  قفس رو لمس کردم. خدای من! زنبق، اون پرنده ای که به هیچ عنوان قادر به گرفتنش نبودم، کف قفس افتاده بود