خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

پستوی خاطرات (۱): پنج‌شنبه شیرین، پنج‌شنبه تلخ

بسم الله الرحمن الرحیم و سلام!   یکی از بهترین دوستان دوران دانشجوییم در مقطع کارشناسی پارسال ازدواج کرد. اول ما می‌ خواستیم دعوتشون کنیم که به دلیل درگیری دوستم با کنکور دکتری که سرانجامم به قبولیش منجر نشد، و بعدشم تعطیلات نوروزی، این دعوت به تعویق افتاد تا اردیبهشت امسال که برای شام به خونه ما اومدند. شبی که خوش گذشت و مثل همه در کنار دوستان بودن خوب و به یادموندنی بود. بعدم که ماه رمضان و ایام تابستون، تا این‌که پنج‌شنبه هفته قبلم اونا ما رو دعوت کردند. یه مهمونی دوستانه به صرف ناهار، استراحت بعدازظهر  و دورهمی عصر.   شب قبلش مهمون داشتیم و شستن
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

رنگین غذا و یک شب به یاد ماندنی دلپذیر

سلام دوستان ساعت 1 بعد از ظهر روز یکشنبه بود که ساناز جون به من زنگ زد و گفت مژده مژده که خانم جوادیان اومدند اصفهان و عصر میخواند برند نمایشی را که تو یه پستی معرفی شده بود ببینند منم با خوشحالی بهشون زنگ زدم و از طرف هردو دعوتشون کردم که عصر ساعت 7 بیاند خونه ی ما وقتی ایشون اومدند کمی در کنار هم نشستیم. ما یه زمین شوی چرخشی خریده بودیم که طرز کارش را بلد نبودیم. خواهر خانم جوادیان با حوصله کار این دستگاه را به ما یاد دادند که باید ازشون تشکر کنیم. علیرغم اصرار ما خواهرشون پیش ما نموندند. خانم جوادیان زحمت