خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تشنمه, تشنمه!

امروز طبق معمول روزای دیگه دیدم نمیشه همش مث کوکومه, چمباتمه بزنم گوشه اتاقم, کز کنم ی جا و بیکار بشینم. این شد که بعد از حدود های ساعت پنج و شش بعد از ظهر, زدم از خونه بیرون ولی زدنم بیرون همان و برگشتنم به خونه هم همان. آخه من با شلوار کردی و یک مشت ریش بد مسب رفته بودم بیرون اونم بی جوراب و با دمپایی! اومدم ی کمی با کامپیوتر ور رفتم, ی کمی با خواهرم فیلم دیدم و بعدشم رفتم تو دوش. خیلی خوف بود, جاتون حساااابی خالی. من که کلی کیف کردم خصوصا اون موقعه که ریشهای سگی را از روی صورتم میروندم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

آره داداش!

عاشق بازی نه یعنی عاشق بازیهای امروزی..! که زرتی یه تلفن میدن فرداشم تو کافی شاپ قرار..! عاشق بازی یعنی سه ماه آزگار دنبال دختره از مدرسه بری تاخونه..! یعنی اگه یه بار دختره نیگات کنه ذوق مرگ بشی..! یعنی شیش ماه این پا اون پا کنی تا یه نامه بهش بدی..! یعنی وقتی که جوابتو میده بپری هوا از خوشی..! عاشق بازی یعنی اگه کسی به دوس دخترت چپ نیگا کرد، پای چشمش بادمجون بکاری، بدون هراس از پنجه بکس و چاقو ضامندارش..! یعنی عشق داری خونت بریزه برا رفیقت.. ، برا دوستت.. ، برا عشقت..! آره داداش..! سینما نه یعنی پردیس سینمایی و موزه سینما و سینماتک