خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تسلیت به جناب خادمی به مناسبت درگذشت پدر گرامیشان

گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود / گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود / گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود. بسمه تعالی متأسفانه مطلع شدیم دقایقی پیش، پدر جناب خادمی دار فانی را وداع گفتند. از طرف تیم مدیریت محلۀ نابینایان به ایشان و خانواده محترمشان تسلیت عرض نموده، و از خدای متعال برایشان طلب صبر مینماییم. روحشان شاد، و یادشان گرامی.
دسته‌ها
شعر و دکلمه

خیلی سخته

خیلی سخته بخوام نگات کنم تو چشماتو ببندی. خیلی سخته تو خوشحال باشی و با من نخندی. خیلی سخته دستامو هیچوقت نگیری. خیلی سخته واسه اون یکی بمیری. خیلی سخته اشکامو هیچوقت نبینی. خیلی سخته پیشش ساعتها بشینی. خیلی سخته چشماتو رو من ببندی. خیلی سخته ببینم واسش می خندی. خیلی سخته هِدیَمو از من نگیری. خیلی سخته واسش هدیه بگیری. خیلی سخته بگی دوسم نداری. خیلی سخته واسش باز بی قراری. خیلی سخته که من تنها بشینم. خیلی سخته همش عکساتو ببینم. خیلی سخته خیلی سخته. #یلدا_نوشته های من