یک طعم تلخ آشنا. بچه که بودم، تقلب زیاد میکردم. واقعیت مثبتی نیست ولی من هرگز معصومیت یک بچه رو در خودم ندیدم. اعترافش رو دوست ندارم ولی این واقعیته و تجربه یادم داده که واقعیت همیشه واقعیته. اگر ازش در بری تعقیبت میکنه و عاقبت یک جایی میکوبدت زمین. تنها یک راه داری. فقط باهاش رو در رو شو و تکلیفت رو باهاش مشخص کن. کجا بودیم؟ آهان تقلب. بزرگتر هم که شدم، باز هم تقلب راه میانبری بود واسم، که در مواقع لزوم به کمکم میومد و خوب هم جواب میداد. پیش اومد که تا مدتی و گاهی تا مدتها کنار گذاشتمش اما، … نوجوان