درود دوستای گلم من یه چند وقته که کم و بیش خبرای مربوط به برجستهنگار ارزونقیمت Orbit Reader 20 رو دنبال میکنم. امروز این مقاله رو دیدم گفتم بد نیست واستون ترجمه کنم. کیفیت ترجمه پایینه. تازه حدود هفت شب اومدم خونه، زیاد حس حال تمیز کار کردن رو ندارم. مشکلاتش رو به بزرگی خودتون ببخشید. امیدوارم مطلب به دردتون بخوره. شاد باشید و مطلب رو از پایین بخونید: نگاهی کوتاه به برجستهنگار Orbit Reader 20 نوشته راشِل فایْنْبِرْگ (Rachel Feinberg) در تاریخ ۹ جولای ۲۰۱۷ مترجم: میثم امینی برجستهنگاری که نابینایان سالها رویای آن را میدیدند و حد اقل به همان مدت زمان در مورد آن حرف و
Day: تیر ۱۹, ۱۳۹۶
دستهها
سحر را ندیده ای؟
اِی بادِ بی قرار! سحر را ندیده ای؟ اِی جانِ سبزه زار! سحر را ندیده ای؟ از تندبادِ حادثه وقتی می آمدی، در پیچِ روزگار، سحر را ندیده ای؟ ما در حصارِ سردِ خزان حبس مانده ایم، اِی پیکِ نوبهار! سحر را ندیده ای؟ شمشاد و عطر و خنده فراموش گشته اند، اِی یادِ ماندگار! سحر را ندیده ای؟ یک دشت یاسِ پرپر و یک بوستان سکوت، اِی نغمه خوان هَزار! سحر را ندیده ای؟ خوابی خموش در برِ خاکی به رنگِ خون، اِی مرغِ داغدار! سحر را ندیده ای؟ اینجا خبر ز لادن و لبخند و لاله نیست، اِی رفته زین دیار!
سلام شما ها خوبید! خوب منم خوبم چه خبرا خوش می گذره! خوب خدا رو شکر اونجا گرمه! خوب این که پرسیدن نداره اینجا هم مثل اونجا گرمه! هدیه ی شیرین می خواید! این چه سؤالیِ خوب اگه هدیه ی شیرین نیاورده بودم اینجا چکار می کردم مثلا! خوب نمی خواد عصبانی بشی آهااااییییی پریسا دنبال چی می گردی تو اون طرفا سریع بیا سر جات بشین وگرنه داش وحید می بردت همون جایی که گاو هایی داره که طبق خوابی که غزل دیده گاواش با کمال تعجب شیر نمیدن! حالا انتخاب اصلی با خودت یا بیا بشین یا وحید داره بلند میشه ها! خوب محسن صالحی لطفا یه