Tag: رمان

سلام دوستان محله ی نابینایان. امروز با یک رمان متنی زیبای دیگه خدمت رسیدم که امیدوارم از خوندنش لذت کافی و وافی رو ببرید.   جاناتان مرغ دریایی: نویسنده: ریچارد باخ. مترجم: حسن نامداری. ریچارد باخ جاناتان را در سال 1970 نوشت، داستان مرغ دریایی ای که نمی خواهد مثل بقیه مرغان دریایی زندگی کند، می خواهد تندتر و بالاتر پرواز کند. اما همنوعانش تغییر را دوست ندارند و او را از جمع خود می رانند. اما به راستی، جاناتان تنها مانده است یا مرغانی که او را راندند؟ سرگذشت این مرغ دریایی بلند پرواز، نزدیک چهل سال است که میلیون ها نفر را محصور خود کرده است. جاناتان،

سلام دوستان گوشکنی خودم، چه در سایت و چه در گروههای واتساپی محله ی نابینایان.   امروز براتون رمان پریچهر، اثر معروف نویسنده ی توانمند رمانهای عاشقانه مرتضی مودب پور رو که دوست خوب جناب سعیدی برای انتشار در اختیار من قرار دادن انتخاب کردم، که امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.   شما میتونید این رمان رو از:   اینجا   دانلود کنید و حسابی حالشو ببرید.   تا رمانی دیگر بدرود.    

در ابتدا یادآور میشم که این رمان رو برای انتشار در محله جناب فرید سعیدی عزیز به دست من رسوندن که ازشون کمال تشکر رو دارم. نام کتاب: آبی تر از گناه(یا بر مدار هلال آن حکایت سنگین بار) نویسنده: محمد حسینی ناشر: نشر ققنوس   درباره رمان آبیتر از گناه: «آبی تر از گناه» روایت پسرکی شهرستانی است که ظاهرا دست و پا چلفتی است و از پس زندگی خودش برنمی آید و برای کار به تهران آمده. ما تک گویی های همین پسرک گیج و گول را می خوانیم که انگار دارد در محضر بازجوهایی ـ که ما هیچ اثری از آن ها نمی بینیم مشغول اعتراف

سلام بر دوستان فرهیخته و کتابخون محله ی نابینایان. یکی از دوستان بسیار نازنین و مهربون یعنی جناب استاد فرید سعیدی تعداد زیادی رمان متنی در اختیار این حقیر قرار دادن، و اجازه فرمودن که این رمانها رو به تدریج در محله منتشر کنم که خیلی خیلی  از این عزیز تشکر میکنم و با اجازه ی ایشون اولین رمان از این سری رمانها، یعنی رمان زیبای سفر به مرکز زمین اثر معروف و به یاد موندنی نویسنده ی پیشرو و برجسته ی فرانسوی ژول ورن رو براتون میذارم که امیدوارم مورد توجه شما دوستان خوبم قرار بگیره. در ابتدا به شرح کاملی  از زندگینامه و آثار این نمایشنامه نویس

سلااااااااااام,امیدوارم که حالتون خوب باشه. من باز اومدم با چندتا کتاب که امیدوارم دوستان بخونن و لذت ببرن. میرم سر اصل مطلب. رمان در آغوش مهربانی رزا و روژان دو تا خواهرن, بعد از مرگ پدر و مادرشون وکیل خانوادگیشون به دیدن روژان که دختر کوچیک خانواده هست میاد و در این ملاقات بهش میگه که رزا خواهر اون نیست, در اصل رزا دختر اون خانواده نیست, میگه که پدر و مادرش سالها قبل که برای یک سفر به شمال میرن با یک خانواده آشنا میشن که داشتند صاحب فرزند میشدند و پدر خانواده این فرزند را نمیخواسته و پدر و مادر روژان چون بچه دار نمیشدند رزا را

سلام به دوستان عزیز. امروز اومدم با 5 کتاب ,امیدوارم که دوستان از خوندنشون لذت ببرن. چون تعداد کتابها زیاده وقت با ارزشتون را نمیگیرم و میرم سر اصل مطلب.     نام کتاب:خانه شیاطین     نام نویسنده:آرزو مهبودی آقای حکمتی به دلیل بیماری همسرش میخواد یه خونِ خارج از شهر,و توی یه مکان خلوت بخره,غافل از اینکه پیر زن صاحبخونه که یه شیطانپرست بوده زمان مرگش چی وصیت کرده. شما میتونید برای خوندن کامل این کتاب,این کتاب را از   اینجا   دانلود کنید.   نام کتاب:الاهه شرقی     نام نویسنده:رویا خسرو نجدی کیمیا که تثمیم داره بعد از طلاغش برای اِدامِ تحصیل به فرانثِ بره,توی

سلااااااام به دوستان. امیدوارم که حالتون خوب باشه. آقای کنت دو شاهین توی پست پریسیما کتاب کنیز ملکه مصر را خواستن,من متنی این کتاب را داشتم,تثمیم گرفتم متنیش را بذارم تا دوستانی که مایل هستند استفاده کنن. اما کتاب.   نویسنده: میکل پیرامو     مترجم: ذبیح الله منصوری پدر و مادر شرمین از خدمتکارهای قصره سلطنتی هستند,از این رو شرمین هم از همان روز تولد یک کنیز بوده,چون شرمین فقط چند روز قبل از به دنیا اومدن کلئوپاترا دختر پادشاه مصر به دنیا میاد هم بازیه دوران کودکی کلئوپاترا میشه,و این نزدیکی تا جایی پیش میره که شرمین در بزرگ سالی هم کنیز مخصوص ملکه مصر میشه,شرمین در

سلام و درود خدمت هم محله ای های عزیز امروز آمدم با کتاب باورم کن نویسنده : آرام رضایی فرمت کتاب : docx   خلاصه داستان: آنید کیان دانشجوی مهندسی کشاورزی یه دختر شمالی که کرج درس میخونه . به خاطر توصیه ی یکی از استاد ها که پیشنهاد داده بود که برای بهتر یادگیری درس بهتره کار عملی انجام بدن و به طور مستقیم روی گل و گیاه کار کنن. بنا به عللی آنید تصمیم میگیره که به عنوان یه پرستار برای یه خانم سالمند توی یه خونه ی بزرگ که وسط یه باغه کار کنه که بتونه از باغش برای یادگیری رشته اش استفاده کنه.آنید مخصوصا” دنبال

سلااااٱااااٱاااآااااآااا،ااااٱ،اااا،ٱاااٱااام که خوبید آیااا، خب من اومدم،با رمان اگه گفتی من کیم که خخخخ،حالا اگه گفتی من کیم آیااااآاااااا بچهها این رمان خعععلی خنده داره که،توصیه میکنم از دستش ندید،یعنی کلا بمب خنده هست یعنی باحاااله که،یعنی خخخخی،یعنی هوراااااییییی، خلاصه اینکه بهار راد ۲۱ساله لیسانسه معماری بر حسب عمل انجام شده مجبور به ازدواج زوری(البته زوریه زوری هم نه) با نوه ی دوست پدر بزرگش می شه اما چون پسره پول داره تصمیم کبری می گیره که اول خوب پسره(پرهام) رو میگم دیگهههه بچاپه و بعد… بعد بعد بعد بعد بعدشو دیگه نمیگم کهههه تعداد صفحه:والا نمی دونم معلوم نیست موضوع:کمدی،عشقی،اکشن،کل کلی،یکمم تخیلی(بزن بزنم زیاد داره) بچه ها انقدر

هووووووووو،وووو،ووو،ووو،ووو،وووو،وووو،ووو،ووووٱوووٱوووٱوووٱووووٱوووو هورااااآااااااآاااایییی، شلا،لا،لا،لا،لا،لا،لاااااٱااااآااااآااااآااااٱاااا،ٱ،ااا،ٱاااااا،ٱاااااٱ،اااا،ٱااااا،ٱااااٱععععععآعععععٱااااا،م،که،به همه ی گوش کنی های بااااحااال،میگم خوبید آیاااا،بععععله میدونم که خوبید که،خب همه عیدی رفتن سفر سفر،ا دیگههه،بایدم هممون خوش خوشانمون باشه که خخخخ،من که کلی بهم خوش خوشیم شد که،یعنی کلا عااالی بود که،یعنی نانازی بود که،یعنی فوق العاده بود که،یعنی اما،اما،اما اون آخراش یکمی ضد حااال داشت که اونم زیاد مهم نیست ایشالاه که درست میشه که خخخخخ، خب اگه یادتون باشه من یه پست اون قبلا ترترترترترا گذاشتم که عنوانش دانلود رمان لالایی بیداری بود که،بعد بچهها اومدن گفتن که ما این رمان و اون رمان و خلاصه یکمی درخواست رمان دادن که حالا من این یکی رو که فکر کنم وحید خورشیدی

شلاٱلاٱلا،لا،لا،لا،لا،لا،لا،لا،ٱٱ،می،که،میدونم که همه خوبیییید،واییی من که خوب نیستم آخه من عاااااآاااالیم که،اینجا ما برففف برفففف برفففف دااااریم،خدایا شکرت بینهایت باااار،بچهها اونقدر خوشحالم که تو پست اینا رو نوشتم،خخخخ، خوب میریم سر اصل مطلب،دو هفته پیش که قهوه خونه با هادی بود تو یه قسمت از قهوه خونه بچهها اومدن پرسیدن که آخرین رمانی که خوندید اسمش چی بوده و از این حرفا که من اونجا نوشتم من رمان لالایی بیداری رو خوندم،که بعدش نخودی بانوی نانازی گفتش که این رو یه جوری بهش بدم،منم با خودم گفتم که چه بهتر که اینجا رو سایت قرارش بدم تا همه یعنی هرکی که دوش داله ازش اشتفاده کنه که خخخخخ… تازه