اگر از سکون و بیرمقیِ این روزها خستهاید، شما را به خواندن این شماره از نسل مانا فرا میخوانیم. آن بیرون شاید خبری نباشد اما اینجا و در این شماره، تحریریه نسل مانا کوشیده تا صدِ خودش را بگذارد و مطالبی مفید گرداوری کند و با شما به اشتراک بگذارد. همراهی و دلگرمی شما این امکان را به ما داده تا از خبر و تحلیل گرفته تا نقد و نظر و طنز، همگی مستقیماً مرتبط با تحولات حاکم بر جامعه نابینایان، این گونه پیش روی شما فراهم آید. این همراهی را از ما دریغ نکنید تا بتوانیم مطمئنتر و مصممتر از همیشه به مسیری که با اتکا به شما
Tag: مجله الکترونیک نابینایان ایران
شماره ۲۹ را به مناسبت آغاز خرداد پر حادثه و ماه پر تنش و اضطراب امتحانات، به دانشآموزان نابینا تقدیم میکنیم که با تغییراتی که در شیوه برگزاری آزمونهای نهایی رخ داده، در دوران انفجار و انقلاب فناوریها، وادارشان کردهاند پلی به گذشتههای دور بزنند و امتحاناتشان را با ابزارهای نفتی و ذغالی از سر بگذرانند. باشد که وجدان آگاهی در بین متولیان آموزشوپرورش این دیار پیدا شود و چارهای برای رفع محرومیت عظیمی که پیش آمده بیندیشد. معرفی ماهنامه نسل مانا (صوت) فهرست مطالب این شماره (صوت) نگاهی به مسائل مطرحشده در همایش همبینایی و زیستی نو (متن) نگاهی به مسائل مطرحشده در همایش همبینایی و
اولین شماره از نسل مانا در سال جدید خورشیدی را در شرایطی پیشکش مخاطبانمان میکنیم که اخبار بداقبالیهایی که از درون و بیرون مرزها بر سرمان آوار میشوند بر تارک خبرگزاریها جا خوش کردهاند و یافتن خبرهای امیدوار کننده، به آن میمانَد که بخواهی به دنبال سوزن در یک انبار پر از کاه بگردی. ما اما در واپسین روز از فروردین و در آستانه اول اردیبهشتماه جلالی، دل به اعتدال طبیعت خوش میداریم و امید آن داریم که به مناسبت این تقارن، رد پای تعادل را در روز و روزگار خود و اطرافیانمان باز یابیم. معرفی ماهنامه نسل مانا (صوت) فهرست مطالب این شماره (صوت) پشتیها
یک سال بر ما گذشت و در این سال، چون گذشته: * برای احقاق حقوقمان جنگیدیم بی آن که دستاوردی ملموس نصیبمان شود. * بار سنگین تورم و گرانی را به هزینههای ناشی از معلولیت اضافه کردیم و این مجموع را با نهایت توش و توان به دوش کشیدیم. * زخم ناشی از انواع بیعدالتیها را بر جان خسته هموار کردیم. سیاهه ناخوشایند بالا را میتوان به همین منوال تا چندین مورد دیگر ادامه داد اما در این مختصر، هدف نه برشمردن ناملایمات، که تأکید بر این نکته است که علیرغم همه این بیمهریها و ناخوشیها، ما همچنان زندهایم و نفس میکشیم. همچنان به تلاشمان برای ساختن دنیایی بهتر
همزمان با ساعتهای انتشار این شماره از ماهنامه نسل مانا، برخی از همکاران تحریریه، بساطشان را در یکی از سالنهای نمایشگاه مطبوعات و رسانهها پهن کردهاند تا به نمایندگی از نابینایان در میان رسانههای کشور حضوری بهم برسانند و از حسن همجواری استفاده کنند تا از مسائل نابینایان برای رسانههای همسایه بگویند و توجهشان را به دنیای نابینایان جلب کنند. دو روز از این نمایشگاه گذشته و دو روز دیگر هم باقی مانده که امیدواریم بتوانیم در روزهای پیش رو، ارتباط اثرگذاری را با سایر نشریات و رسانههای کشور برقرار کنیم. به آن دسته از همکارانمان که این روزها صبح تا شبشان را در هیاهوی نمایشگاه میگذرانند خسته نباشید
در خاطرهی درختها غم زیباست افتادن برگها دمادم زیباست موسیقی و چای و فال حافظ، انگار پاییز خداحافظیش هم زیباست با این رباعی خواندنی و شنیدنی که موسی عصمتی، شاعر توانای نابینا آن را سروده است، تقویم پاییز نه چندان خوش رنگ و زیبای امسال را میبندیم، گرد هم یلدای باستانی را به جشن مینشینیم و کمکَمَک در را به روی زمستان میگشاییم تا وارد شود. منتظر و امیدواریم تا شاید زمستان، کمکاریهای پاییز را جبران کند و از زیباییهای بیشمارش، چشمههایی را برایمان رو کند. دیماه را به خاطر دو روز به یاد ماندنی که در تقویمش ثبت و ضبط کرده گرامی میداریم. نخست، تولد رودکی بزرگ،
یک هفته از بیستوسوم مهر و رویدادهای پیش و پسِ آن میگذرد و حال که آردهای مراسم روز جهانی را بیخته و الکهایش را آویختهایم، دوباره سر در جِیب اندیشه فرو بردهایم که ما را چه میشود که سالیان سال است مشغول آزمودن آزمودهها هستیم و هر سال پاییز که سر میرسد، دوان دوان به دنبال تنظیم قرارهامان با این وزیر و آن وکیل و فلان مدیر و بهمان رئیس میرویم؛ تا روز جهانی را در کنارشان جشنی بگیریم و چای و میوهای و احتمالاً ناهاری، و با انبانی پر از حرفهای زیبا اما نه چندان اثربخش، محضر پرفیضشان را ترک کنیم. گفتن ندارد که دستاورد این همنشینیها با
باران پاییزی کاش بر شانههایمان ببارد تا غصههای انبار شده را بشوید و رهایمان کند از مرور خاطرات روزهای پر محنتی که در طول یک سال گذشته بر ما سپری شد. تحقق آرزوهایمان را به عهده کودکان و نوجوانانی میگذاریم که از فردا قرار است پشت میز و نیمکتهای مدرسه بنشینند و نه فقط ریاضی و انگلیسی و علوم و دیکته، که چگونه زیستن را فرا بگیرند. یاد بگیرند که نغمه زندگی بسرایند و به رؤیاهایشان و به لیلاهایشان بیندیشند که هیچ چیزی مهمتر از این برایشان نیست. برای نوجوانان سرزمینمان سالی پر بار آرزو میکنیم و این شماره از نسل مانا را به آنها تقدیم میکنیم. آنها که
تاریخ انتشار نوزدهمین شماره از ماهنامه نسل مانا، با هفته بهزیستی مقارن شده است. ما هم این فرصت را مغتنم دانستیم و تلاش کردیم در این شماره در کنار مطالب معمول نویسندگان نسل مانا، نگاهی ویژه داشته باشیم به چگونگی تعامل این سازمان با ما اعضای جامعه هدف و کیفیت خدماتی که سازمان در طول سالهای اخیر در اختیار عموم افراد دارای معلولیت گذاشته است. امید است توانسته باشیم با نقدهایمان، قدمی هرچند کوچک در جهت ایجاد تعامل با دستاندرکاران اداره این سازمان برداشته باشیم. همچنین لازم میدانیم هفته بهزیستی را به آن دسته از اهالی سازمان که از سر همدلی و وظیفهشناسی نسبت به اداره مسؤولیتهایشان دغدغه به
به تابستان داغ سلام میکنیم و مقدمش را گرامیمیداریم و حضورش را غنیمت میشماریم و آرزو میکنیم حال که ماه تیر آغاز شده و تیر آفتاب از غایت بلندی فرود آمدن گرفته، این تابستان، گاه شور و نشاط و سفر و تفریح و دلخوشی برایمان باشد و فرصتی باشد تا بر رخوت و عزلت غلبه کنیم و سرمای دلهایمان را به گرمای مهربانش گرمی بخشیم. هجدهمین شماره از نسل مانا تقدیم آن دسته از نابینایانی که بر نگرانیها و ترسهایشان چیره شدهاند و قصد دارند در طول تابستان، گامی در جهت استقلال فردی بردارند و مهارتهای جهتیابی و حرکت را فرا بگیرند. امیدواریم در این مسیر ارزنده، موفقیت همراهشان
دوازده سال است که کنشگران حوزه دسترسیپذیری، سومین پنجشنبه از ماه مه میلادی را «روز جهانی آگاهیبخشی در خصوص دسترسیپذیری» میخوانند و در این روز میکوشند تا برنامهنویسها و طراحان وبسایتها و نرمافزارها را نسبت به حقوق افراد دارای معلولیت در فضای دیجیتال آگاه کنند و متقاعدشان کنند تا در طراحیهایشان این گروه از کاربران را هم لحاظ کنند. این کار به شکل داوطلبانه انجام میشود و مشارکت کنندگان در رویدادهای برگزار شده در این روز، بیچشمداشت مالی اقدام به این کار میکنند. تقارن روزهای انتشار شماره حاضر، با روز جهانی آگاهیبخشی در خصوص دسترسیپذیری ما را بر آن داشت تا این شماره را به تمام کنشگران ایرانی تقدیم
ما نیلوفرانِ مردابیم که از اعماق تاریکیها، به جستوجوی نور آمدهایم. ما شاخههای تکیدۀ پاییزیم که به شوقِ رسیدنِ بهار، سرما را به جان خریدهایم. ما ایمان داریم به رسالتِ گلِ همیشه بهار، به طلوعِ پس از یلدا، به سپیدیِ پس از سیاهی. گرچه روزهای سختی را از سر میگذرانیم، گرچه لبخند از لبهامان رنگ باخته و برقِ شادی از چشمهامان پریده و گلوهامان مأوای بغضهاست؛ اما امید داریم و به حکمِ نورِ امیدی که در دلهامان سوسو میزند، نفس میکشیم. هرچند به سانِ گلهایی هستیم که دستِ خزان، ما را از شاخه برچیده و زمستان با سلاحِ سردش به جانِ پیکرهای خشکیدهمان افتاده؛ اما میدانیم که رسمِ گلها،
اسفند که میشود، لانههای زیر برف، بازگشت چلچلهها را انتظار میکشند. درست مثل ما که فارغ از هرچه عدد و ردیف بودجه، بیخیال هرچه خبر و تحلیل، به انتظار مینشینیم تا مگر این بهار، دیگر رویمان را زمین نیندازد و سازَش را با ما قدری کوکتر بنوازد. یادمان باشد که با تکاندن غبار از در و دیوار خانههامان، گرد ناامیدی را هم از دلها بزداییم تا با قلبی آکنده از امید و سرزندگی، به استقبال بهاری برویم که پیامآور پایان سرما و نوید دهنده روزهای روشن است. ما همان نسلی هستیم که میکوشد بهرغم هرچه بیمهری و دشواری، مانا باشد. چه خوش سرود شاعر نسل ما درباره همنسلانش:
از شما که با ما در طول این دو سال همراه بودید، سپاسگزاریم و در این روزها که نفس کشیدن هم به کاری پرمشقت میمانَد، آرزو میکنیم بتوانیم در سومین سال فعالیتمان هم از حمایت شما بهره ببریم. تلاش ما همواره بر این است که بهترینمان را برای تولید کلماتی بگذاریم که شما شایسته شنیدن و خواندنشان هستید. جایجای این شماره از نسل مانا را به نام زیبای بریل مزین کردیم تا در خاطرمان حک شود که این ابداع خجسته چطور توانست ما جامعۀ افراد با آسیب بینایی را به دنیای آگاهی و جاده دانایی رهنمون شود. این شماره را به پاس تولد «لویی جانِ بریل» و هدیهای که
چند دهه است که در ایران هفته آغازین شهریور را به نام هفته دولت سند زدهاند. خوش بود اگر دولتهای اسبق و سابق و لاحق دغدغهای برای ایفای مسؤولیتشان میداشتند تا ما هم میتوانستیم یک شماره از نسل مانا را پیشکش آنها کنیم اما حالا که گویی آنها علاقهای به پیشکشیِ ما ندارند، ما فراموش شدگان هم شماره این ماه را نه به ساکنان پاستور، که به منتقدانشان تقدیم میکنیم که از صبح تا شام از بلندگوی هر رسانهای که در اختیارشان قرار میگیرد، وظایف دولتیها را به یادشان میآورند اما حکایت همچنان همان حکایت همیشگیِ «آنچه البته به جایی نرسد» است و مدتها است که در برای ما
هفتمین شماره از ماهنامهٔ نسل مانا به مناسبت هفتهٔ بهزیستی، به آن دسته از کارشناسانی تقدیم میشود که کار در بهزیستی را نه یک موهبت الهی و فرصتی برای گردآوری توشهٔ اخروی، که یک فعالیت کاملاً تخصصی میانگارند و علیرغم طنابی که ساختارهای معیوب به دور دست و پایشان میپیچد، میکوشند با توسل به متدهای بهروز و علمی، سهمی در زیستِ بهتر افراد دارای معلولیت داشته باشند. امید که این اندک نفرات، الگویی باشند برای خیلِ دستاندرکاران سازمانی که وقتی پای آزمون به میان میآید، در اغلب مسئولیتهایش به سختی میتواند حتی نمرهای نزدیکِ نمرهٔ قابل قبول دریافت کند. معرفی ماهنامه نسل مانا (صوت) فهرست مطالب این
ششمین شماره نسل مانا را در شرایطی پیشکش میکنیم که زندگی هر روز دشوارتر میشود. از احوال هر کداممان اگر بپرسید، بی حرف و کلامی پاسخ روشن است؛ این روزها حال هیچ کس خوب نیست. از هر طرف که میرویم، جز وحشتمان نمیافزاید. چراغ را کشتهاند و به دوختن لبهای زندگی کمر بستهاند. اما همین که از پی هر شب، صبحی فرا میرسد، گواهی بر این حقیقت است که سرانجام پیروزی با زندگی است و هیچ دستی را یارای دزدیدن امید نیست. معرفی ماهنامه نسل مانا (صوت) فهرست مطالب این شماره (صوت) شمنا در مسیر چاووش/ شبکههایی که ملی نیستند (متن) شمنا در مسیر چاووش/ شبکههایی