خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اولین نوشته احسان

سلام به همه دوستان عزیزم. امیدوارم خوب باشید. قبل از هر چیز از آقای خادمی و سایر دوستان که موجب عضویت من در این سایت عزیز شدن خیلی ممنونم و متشکرم. من احسان هستم 27ساله .لیسانس علوم آزمایشگاهی دارم و طبیعتا بینا هستم در حال حاضر در تهران کار میکنم. پاینده و سبز باشید
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بالاخره منم ثبتنام کردم

سلام به تموم گوشکنی های گل و گلاب امید وارم حالتون خوب خوب باشه امروز اومدم تا خودمو براتون معرفی کنم که بیشتر با من آشنا بشید خب شروع میکنم من علی اصغر حسنپور 15ساله ساکن تهران هستم و دوران ابتدایی خود را تا سال دوم در مدرسه ی دکتر خزائلی گذراندم و از آن به بعد در مدرسه ی ابتدایی ی شهید هاشمی نژاد درس میخواندم و الآن در دبیرستان مهر پژوهان طاها درس میخوانم و علاقه مندی های من موسیغی و شطرنج و شنا و کامپیوتر است من آدم شوخی هستم و با افراد خیلی خیلی زود خودمونی میشم و خیلی زود رنج هستم و یکی از
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اولین پست سامان بهمنی

سلام عرض میکنم کوچه به کوچه. باهات دست نمیدم دستم چُنوچه.خخخخ. سلام خدمت همه ی هم محله ایهای عزیز. من تازه به ایم محله اسباب کشی کرده ام. و هیچ هم قصد کوچ کردن ندارم. چراکه آدمهای این محله, بسیار صمیمی, خوش قلب, مهربون و نوع دوست هستند. باری. تا پایان امتحانات دیگه فکر نکنم موفق به پست دادن و یا سر زدن به محله بشم. امتحانات نوبت دوم در راهه. البته تعریف از خودم نباشه, هیچوقت من بدون رتبه تابستان را شروع نکرده ام. اما خوب اصرار خانواده بر اینه که در این چند روز باقیمانده به درسم بچسبم. منتظر سیل پستهای من بعد از امتحانات در تابستان
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اولین پست من جابر جعفری در محله سلام

سلام خدمت مدیر گل و باحال محله و سلامی دیگر به همه هم محله ایهای خودم در اولین پست تصمیم گرفتم هم سلامی خدمت شما دوستان عرض کنم و هم بگم چطور با سایت گوش کن آشنا شدم و هم یه تشکر ویژه  داشته باشم از آقا مجتبی بابت زحمتی که برای عضویت من کشیدن.خوب بهتر پر حرفی نکنم برم سر اصل مطلب آقا اول بگم من کامپیوتر خیلی خوب بلد نیستم  اینکه گفتم بلد نیستم منظورم این که با محیط اینترنت بخوبی آشنایی ندارم اینم که بلدم مدیون زحمتیی هستم که  شما دوستان و آقا مجتبای گل برای ضبط فایلهای آموزشی کشیدید اما به محض ورود به محله
دسته‌ها
شعر و دکلمه

سلام. من با اولین پست و اولین شعرم اومدم.

سلام، من مهران اسلامی هستم، این اولین پست من و همینطور اولین شعری از خودمه که در اینجا منتشر میکنم.   با تو این لحظه های غریب را دوست دارم با تو این روزهای عجیب را دوست دارم. در گریز از شبان سیاه ثانیه هایم با تو این روزگار فریب را دوست دارم. نا رفیقان فراوانند و نا نجیبان چه بسیار با تو این مردم نا نجیب را دوست دارم. با تو این فکر های لطیف را میپسندم با تو این آینده ی بس قریب را دوست دارم. سرنوشتی که تلخ است و روزگاری که نیرنگ با تو این مردم نا شکیب را دوست دارم. با تو شب زنده داری
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اولین پست من

با سلام خدمت دوستان عزیزم این اولین پست من در گوشکن بعد از 2 سال حضور پنهانی و زیر آبی بنده در اینجاست! 🙂 دوستان من این 2 سال همیشه به اینجا سر میزدم و همه پستها رو میخوندم و تقریبا با روحیه همه دوستان آشنا هستم! میدونم کیا چه نوع پستهایی میذارند کیا شیطونن کیا شلوغن کیا خیلی جدی برخورد میکنند!… خلاصه این که بعد از 2 سال با خودم کلنجار رفتم که پست بذارم یا نه آخرش با خودم گفتم به هر حال من هم باید دین خودمو عدا کنم! حداقل یه پست بذارم که گفته باشم من هم حمایت میکنم از آقا مجتبی و یارانش و
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اولین پست من به همراه کمی طنز

درود بر هم محله ای های عزیز من آمدم با یکم شوخی با اشعار بخونید و لذت  ببرید. . کبوتر با کبوتر باز با باز . گرفت مادر زنم ناگه مرا گاز . بنی آدم اعضای یکدیگرند سرِ یک قران پول به هم می پرند . اگر داری تو عقل و دانش و هوش برو لیسانس  بگیر فالوده بفروش . سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که مشتش بزنی جم نخورد . یارب آن دلبر شیرین که سپردی به منش از بس که ننر بود سپردم به ننش ! . دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند سر هفت مرد کچل را فر شش ماهه زدند . دیراست
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

نذر بازگشت

سلام خدمت همه هم محله ای ها این اولین پست من هست . درسته که به جذابیت شما با سابقه ها نمینویسم ولیکن شما اگه روحیه بدید ما تازه کارها هم راه می افتیم امروز وقتی از دانشگاه اومدم نمیدونم چرا ولی گفتم یه پستی باید بذارم خلاصه کلی لپتابم رو ,بالا پایین کردم تا به یه دست نویسم رسیدم گفتم شاید مناسب باشه برای خونده شدن تو محله راستی اگه افتخار دادید و خوندید نظر بدید خوشحال میشم خب بریم واسه خوندن . . . یادت هست روزی که چشمانم را نذر بازگشتت به قربانگه ندیدن بردم ؟نمی دانم حال قلبم را میپرسی یا حال روزگارم را راستش
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

مسابقه ی شماره دو.

سلام بر همه ی اهالی خوب و نازنین محله اعم از مرد و زن, پیر و جوان, خرد و کلان. این اولین پستی است که من به محله ارسال میکنم. امیدوارم در آینده ارتباط و تعامل بیشتری با شما داشته باشم. باری, غرض از مزاحمت این بود که به اطلاع آنهایی که نمیدانند برسانم که این جانب در مسابقه ی بیست یا 40 یا حتی بیشتر سؤالی ترانه خانم برنده شدم. و طبق قرار که ایشان وضع فرموده و ما را جز اطاعت کاری نیست, نوبت من است که موردی را در نظر گرفته و دوستان گرامیم آن را حدس بزنند. امیدوارم شما برنده ی بعدی باشید. پس معطل