خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
کتاب صوتی

پنجمین پست از سری پستهای هری پاتر. دانلود کتاب هری پاتر و جام آتش با لینک مستقیم

سلااااااام برُ بچسِ گوشکنی حالُ احوالتون خوبه؟ منم فقط یه بله بلند میخوام اینطوری بَََََََََََََََََلِِِِِِِِِِِِِِ امروز, با پنجمین پست از سری پستهای هری پاتر در خدمتتون هستم چهارمین کتاب هری پاتر رو با عنوان: هری پاتر و عشق ولدمورت رو براتون آوردم خخخخخخخخخخخ شوخی پو خی کردم اسم کتاب هری پاتر و جام آتشه خب اینُ که همه میدونستند خب بابا. بریم سراغ کتاب نام کتاب: هری پاتر و جام آتش نویسنده: j k roling مترجم: ویدا اسلامیه گوینده: سعید شمس راستی بگم این کتاب خیلی خیلی مهیجه خیلی خیلی جذابِ واااااایییییی کتاب رو نیاوردم به خدا نیاوردم شرمنده به خدا ولی شما میتونید قسمت اولشو با 100 مِگ
دسته‌ها
مقاله

یادداشت پنجم: وضعیت آموزش افراد نابینا در استان کردستان

درود بر دوستان گرامی یادداشت پنجم از سلسله یادداشت های وضعیت نابینایی و نابینایان در استان کردستان که به قلم شیوای یکی از همین گوشکنی های عزیز آقای ادریس فتحی نوشته شده است، در ذیل جهت مطالعه شما گرامیان تقدیم حضور می گردد: وضعیت آموزش افراد نابینا در استان کردستان برای نابودی انسان ها نیازی به بمب هسته ای و موشک نیست بلکه کافی است سطح و کیفیت آموزش را پایین آورد. بیمار به دست پزشکی که آموزش کافی ندیده خواهد مرد، دیوار ها به دست مهندسی که تخصص لازم را کسب نکرده فرو خواهد ریخت، منابع مالی توسط حسابداری که صلاحیت ندارد به اختلاس مبدل می شود، عدالت
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

مذهبی: منم میرم,با یه عصا,دارم میرم,دیگه راهی ندارم,باید برم,

سلام خوبین چطورین چند وقت هست که دیگه نمیدونم چرا حس پست زدن تو گوشکن را ندارم دلیلش هم نمیدونم وگرنه خیلی خاطره های پسندی دارم خیلی اتفاق های خوبی دارم که میتونید شما ها هم ازش لذت ببرید خب بیخیالش میدونید داستان از چی قراره بذار خود مونی بنویسم ببینید یک انسان یک حدی صبر داره درست خب من کلا تو زندگیم خیلی صبورم خیلی ولی حالا نمیدونم دیگه چرا کلا رد دادم عین پیچ و مهره ای که رد داده بخاطر این رد دادنم خیلی حرف ها زدم خیلی کار هایی کردم خیلیا را از پیشم فراری دادم خیلی کسانی که اگر هم بودن اگر هم دوستم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چندتا خاطره ی خوشمزه و شاید آموزنده از چند روز اخیر من!!!!

سلام سلااام سلااام. امیدوارم هرجا هستین در سلامتی کامل به سر ببرین و دلهاتون خوش و روح و روانتون شاااادِ شاااد باشه. کلا مینویسم ببینم آخرش چی پیش میاد. این چند وقت مدام تو ذهنم میچرخید که یه پست بزنم ولی جور نمیشد. تا امروز که خییلییی خاطره ی عجیبی داخل پرانتز از نظر خودم!؛ واسم پیش اومد. از آموزش دانشگاه داشتم میومدم بیرون که یه خانمی در جواب آقایی که بهش میگفت ایشون رو راهنمایی کنید گفت: نمیتونه که از پله بره پایین که!!!!! واویلاااا واویلااا!!! خخخخخ! یعنی نمیدونستم بخندم یا گریه کنم! از اونجایی که همیشه در برخورد با چنین شخصیتهایی صبوری به خرج میدم: در حال
دسته‌ها
شعر و دکلمه

همیشه بهار من، تا همیشه دوستت دارم

به تو که می اندیشم زمستان از کوچه پس کوچه های شهر میگریزد و خورشید لبخند مهربانش را نثار آبی بی کران آسمان میکند… نام تو بهار است بر لبهایم که جاری میشود دهانم بوی گل میگیرد و شهر از عطر یاس لبریز میشود… حرف که میزنی قناریها روزه ی سکوت میگیرند… لبخندی بزن تا گلهای لاله و اطلسی شکوفا شوند تو که باشی بهار مهمان شهر میشود… همیشه بهار من! شراب نگاهت را جرعه جرعه به کامم بریز بگذار تا ابد مسحور این چشمهای شور انگیز بمانم شانه به شانه ام در خیابان قدم بزن تا جهان به من که همیشه بهاری چون تویی را کنار خود دارم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

از محبت…1خاطره، 1سؤال.

سلام به همگی. بچه ها احوال ایام چه طوره؟ به کامه آیا؟ جز1بله بلند هیچ جوابی شنیده نمیشه. ایام باید به کام باشه. باید! باید! میگم1چیزی! شعار از محبت خار ها گل می شود رو همه شنیدیم. چه قدر بهش معتقدید؟ من فعلا چیزی نمیگم شما هم نگید. اجازه بدید با هم تا انتهای این خط ها بریم بعدش اگر حوصله داشتید صحبت می کنیم باشه؟ بچه ها ما داخل مدرسه خودمون1امیر داریم که جدی تکِ. من نمیگم که نگید نق می زنی. خداییش تمام مدرسه میگن. از مدیر گرفته تا خدمه. این بچه بچه سختیه. ناسازگار، قلدر، پر حرف، اعصاب خورد کن، در درس حاضر کردن های خونه