با تقدیم گرمترین سلامها و صمیمانه ترین درودها به ساحت شما هم محله ای های عزیز و فهیم. در این پست قصد دارم تا گزارش متنی جلسه ای که با حضور نمایندگان معلولین با مدیر کل صدا و سیما ی کردستان و با همآهنگی سازمان بهزیستی و با هدف رصد مسائل معلولین برگزار گردید، به حضور شما تقدیم نمایم. چند نکته: من خودم جلسه را ضبط نموده و سپس در یک زمان طولانی آن را به متن تبدیل کردم، اگر در نحوه ی تدوین و نگارش گزارش ایراد یا مشکلی وجود داشت به بی تجربگی بنده بر می گردد لذا این قصور را به بزرگواری خودبخشیده و پیشاپیش عذرخواهی
Day: آذر ۹, ۱۳۹۵
دنیاست امید! در نگاهت. دریاست نوید! در کلامت. دل تنگ برای دیدنِ تو. حاضر کنی اش به وقتِ دعوت. بیتاب شَوَمزِ دوریِ تو. آرام کنی ز جوی بارَت. زین بحرِ محبتِ الهی. این بَسترِ خود کفای رحمت. غمگین شَوَمَز فِراقِ مستی. شادان کنی ام ز شوقِ رویت. تَرسان ز بَلایِ روزِگاران. جوشید ز برکه ات محبت! لرزید دلی ز بی پناهی! آرام کُنیش! در پناهت! تلخی به درون بیافت راهی. نا دان که به تو شود حلاوت! گمراه شَویم! سویِ غفلت. خواهیم ولی هوای راهت! دانی که اسیرِ جهل حیف است؟ بهتر ز پدر کنی هدایت! سرگشته دلیست همچو آهو. از بهرِ خدا کُنی ضمانت. بِشکَست پری برای پرواز.
دسته‌ها
طنز: مرا نقد کنید!
سلام بر دوستان همیشه با‌صفا، گل و خالص و بی‌ریا. سال گذشته موجی از پست های انتقاد کنید، در محله شروع به وزیدن کرد که بسیار مفید و آموزنده, مخصوصا برای نوجوانان و جوانانمان بود. علت گذاشتن این پستها چه بود؟ بعضی از آقایون و خانُما، در جهت تزکیه نفس امّاره از گناه، دست به دامان هم‌محله‌ای هایشان شدند و از دوستان خواستند با نقد منصفانه، به آنان برای پاک کردن روح آلوده و تیره از خباثت کمک کنند. آری عزیزانم، روز قیامت نزدیک است و بهترین کار، آن هم در زمانی که به فصل دوزخ‌وشِ تابستان نزدیک میشویم همان کار است. در این میان، افرادی همانند من فرصت‌طلب،
سلام دوستان. خوبید؟ خوشید؟ سلامتید؟ خب دوستان اومدم با یک آموزش تقریبا خوب. آموزش منوهای تاکبک. دوستان توی این آموزش ما: 1: نحوه ی درست کردن اشاره های تاکبک رو توضیح دادیم. 2: توضیحاتی در باره منوهای تاکبک دادیم. 3: باهم رفتیم و دیدیم که چطور میشه لینکی از اسکایپ رو با منوی بافت محلی دانلود کنیم. 4: به بخش اصلی آموزش یعنی ویرایش متن رسیدیم و اون رو مرور کردیم. و در آخر هم توضیحاتی در باره منوی بافت کلی دادیم. دوستان من چندین بار به جای منوی بافت محلی گفتم منوی بالا راستی. خلاصه ببخشید دیگه. حالا لینک رو بهتون تقدیم میکنم تا دانلود کنید و برید
*** زمستون سرد و سنگین روی تمام دنیا پهن شده بود. سرما، سرما و باز هم سرما. انگار هرگز انتها نداشت. زمین و زمان یخ بسته بود. از آسمون هم دیگه برف نمی بارید. فقط تگرگ های ریز و درشت بود که می اومد پایین. توفان دیوانه هر بار که خشم می گرفت انگار می خواست تمام جهان رو برای همیشه نابود کنه. هنوز یادش نرفته بود که آدم برفی بازیچه رنگیش رو ازش دزدیده بود و به هیچ قیمتی نتونسته بود پسش بگیره. ویرانی آدم برفی داشت واسهش۱هدف می شد و شاید بعد از مدتی تنها هدفش. آدم برفی اما خیالش نبود. تمام این ها رو می دید
