درود دوستان امید که توی این روزای زمستونی حال و احوالتون خوب خوب باشه. منم بد نیستم. هنوز زندهام. چیز جدید زیادی واسه گفتن ندارم. روزام مثل همیشه با کار، خوندن یا بهتر بگم، گوش کردن به کتاب، چرخیدن توی اینترنت و سعی برای یاد گرفتن یه زبان دیگه به جز انگلیسی، در حال حاضر اسپرانتو میگذره. این روزا پاتوقم بیشتر فیسبوک و توئیتره و توی تلگرام هم چندتایی کانال رو دنبال میکنم. حتی به فکر درست کردن یه کانال واسه خودم هم افتادم که چیزای جالبی که گاهی پیدا میکنم یا آهنگهای خارجی که متنشون رو ترجمه میکنم و برای اینجا بیش از حد عمومی هستن رو روش
Day: دی ۳۰, ۱۳۹۶
این دو روزه که اینترنت نیومدم حالم خعلی بهتره. انگاری که یه وبایی سرطانی باشه این اینترنت. یه جور هایی یه دوست نابابه که آدمو از راه به در میکنه. من دوست دارم حتی با رفیقهای راه دور هم ارتباط خوبی داشته باشم ولی نه از طریق اینترنت بلکه از طریق تلفن مثلا. یا حتی بشه گاهی هم دیگه رو توی شهرِ رفیقم یا شهرِ من ببینیم. چهارشنبه و پنجشنبه شب از شبهای استثنایی بودند که از اینترنت به دلیلِ اینکه بچه ها خیلی خودمونی جمع بودند توی تیمتاک و خاطره بازی کردیم کمی خوشم اومد وگرنه که از فضای مجازی زیاد خوشم نمیاد. هیچ وقت با اینترنت ازدواج