خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دوباره ما، دوباره گوش کن!

بچه ها؟ خبر خوش! خیلی ها برای رخ دادن یه اتفاق منحصر به فرد توی این چند ماه پا پیش گذاشتند. واقعا از همگیشون ممنون. اما آخرین بار، خانم کاظمیان و ساناز امیدی بودند که برای رقم خوردن یه اتفاق منحصر به فرد، تمام تلاششون رو کردند. نهایتا چند روز پیش ما با دوستامون توی یه دور همی سه روزه نزدیکای تهران، اتفاقاتی رو رقم زدیم که حتی تصورش هم شما رو به وجد میاره. نمونه ای از پادکستش رو پایین همین پست میذارم تا شمام گوش بدید، شمام مثل ما، با ما، بخندید، تا همگی خوش باشیم و متحد! خوب یادمه مادرم خدا بیامرز همیشه می گفت: “برادران
دسته‌ها
اخبار و اطلاعیه

اردوی دوم گوش کنی ها در اصفهان به مدت یک روز

سلااااااام آخ که چقدر دلم تنگولیده واسه شما هم محلی هام. واسه پستای خودمونی زدن و خودمونی حرفیدن باهاتون. خب هی من میخوام پست بزنم، هی نمی زنم. هی باز میخوام پست بزنم، باز هی نمی زنم. آخه منتظرم کنفرانس صوتی محله اوکی بشه، انتقال فایل ها اوکی بشه، با خبر های خوش بیام ولی گویا اینا زمانبرتر از اونی هست که من می فکریدم. خب تا اینجای پست رو که خوندید، اردو میخوایم برگزار کنیم. خخخ فعلا بیایید ببینیم اگه بخواهیم یه اردوی یه روزه مثلا ششم مردادماه از صبح تا عصر توی اصفهان یا اطرافش داشته باشیم، به همراه اجاره ی یه باغ، صبحانه، ناهار، پذیرایی میان
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اولین قهوه خانه گوش کن . بفرمایید از جون آدم بگیر تا شیر مرغ موجود هست

ساعت یک و نیم شب رو گذشته بود طویی سالن که حدود چهار سد متری اندازه داشت فقط سکوت و سکوت بود دیوارهایی با سنگ مرمر سفید از پایین تا بالا با کف کاملا هم خانی داشت ولی نواری سیاه از سنگهایی سیاه در پایین دیوار کف را از دیوارها جدا و مشخص می کرد میز و صندلیهایی که به ردیف از این سر سالن تا آن سر سالن به ترتیب چیده شده بود و صندلیهایی که فقط پشتی آنها از کنار میزها مشخص بود و رو میزی هایی با رنگ آبی روشن که با نخهایی سیاه و قرمز گل دوزی شده بود رویی میزها جلوه نمایی می کرد