درود بر همتون. امیدوارم خوبه خوب باشید. اینجا فقط خبر امتحان هست و امتحان. تازه قراره از فردا روزه هم بهش اضافه بشه. چه شود! خیلی دلم برای ماهه رمضان تنگ شده بود. برای سحری خوردناش که البته من به ندرت پیش میومد بیدارم کنند. این من بودم که همه رو بیدار میکردم. چون چند ساله اخیر تو تابستان بود, من اصلا شبا خواب نداشتم. به جاش روزا تا ساعت دوازده میخوابیدم. عجب برنامه خوابه بد و مزخرفی داشتم. این رو از من گوش بگیرید. حتی اگه شده از گرسنگی کلافه بشید به هوای کوتاه کردن روز تا دیروقت تو ماهه رمضان نخوابید. نه تنها برنامه خوابتون رو به
Tag: مجموعه داستان
اگر شما دانش آموز هستی و کاربر سایت گوشکن نیز هستی، می توانی شانست را برای کسب جایزه ی شارژ ده هزار تومانی تلفن همراه امتحان کنی! تا دوشنبه، چهارم بهمنماه، یعنی یک هفته ی دیگر فرصت داری کتابی که اینجا گذاشته شده را دانلود کنی، گوش کنی، و در کامنت های همین پست، بهترین خلاصه ای که می توانی را از داستان بنویسی. خلاصه ای که می نویسی، نباید از پانصد کلمه کمتر و از هزار کلمه بیشتر باشد. یعنی خلاصه را طوری بنویس که بین پانصد تا هزار کلمه بشود. برای اینکه متوجه بشوی تا این لحظه خلاصه ای که نوشتی چند کلمه شده است، پیشنهاد ما
ترجمه گلی امامی. نشر چشمه 1387. 387 صفحه. 230 مگابایت. درباره کتاب و نویسنده زندگی زیر سایه غربت «آدمیزاد هم مثل سیبزمینی است، اگر نسل اندر نسل در همان خاک بیقوت بکارندش خوب رشد نمیکند. بچههای من هر کدامشان جایی به دنیا آمدهاند و اگر سرنوشتشان دست من باشد، باید در خاک غریب ریشه بدوانند.» جملاتی از ناتالی هاثورن، اولین کلماتی است که به محض ورود به مجموعه داستان «خاک غریب» به چشم میخورد. این مجموعه داستانی سومین اثر جومپا لاهیری، نویسنده مجموعه داستان «مترجم دردها» و رمان «همنام» محسوب میشود. (هردو این کتاب ها قبلا گویا شده و در آرشیو ما موجود است). به نظر میرسد لاهیری در
درود. در این پست، کتاب صوتی لعنتی گوشی رو بردار، نوشته ی رسول یونان را برای دانلود آماده کرده ایم. ولی در ابتدا کمی با رسول یونان، نویسنده ی این کتاب آشنا خواهیم شد. رسول یونان، شاعر و نویسنده و مترجم، زاده ی سال 1348 در یکی از دهکده های اطراف دریاچه ی ارومیه میباشد و هم اکنون نیز ساکن تهران است. او تا کنون چند دفتر شعر به چاپ رسانده است. گزیده ای از دو دفتر شعر رسول یونان، با عنوان «رودی که از تابلوهای نقاشی می گذشت» توسط واهه آرمن به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیده است. آثاری از او نیز توسط