خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
رادیو فیلم

قسمت دوم از مجموعه فیلم‌های هری پاتر

سلام به همۀ هم‌محله‌ای‌های عزیز   امیدوارم حالتون خوب و عذاداری‌هاتون مورد قبول خدای متعال قرار گرفته باشه   بازم براتون یه فیلم توضیحدار انگلیسی آوردم.   همونطورکه احتمالا پست قبلیمو دیده باشید، چندوقت پیش قسمت اول مجموعه فیلم‌های هری پاتر را براتون آورده بودم. اینبار قسمت دوم از این مجموعه را میذارم و امیدوارم ازش لذت ببرید. برای اینکه ابهامی پیش نیاد، باید بگم این فیلم و توضیحاتش کاملا به زبان انگلیسی هستند و نسخۀ فارسیشو میتونید خودتون از اینترنت پیدا کنید که البته واضحه که توضیحدار نیست.   شما عزیزان میتونید فیلم هری پاتر و تالار اسرار را از   اینجا   دریافت کنید.   ضمناً اگه
دسته‌ها
اخبار و اطلاعیه

پست در تاریخ 8 آذر 95 به روز شد: نامه خطاب به معاونت توانبخشی سازمان بهزیستی

با عرض سلام خدمت تمام هم محله ای های عزیز امیدوارم همیشه روزگار بر وفق مرادتون باشه من یه نامه خطاب به معاون توانبخشی سازمان بهزیستی راجع به بحث توانمند سازی افراد نابینا و کمبینا با انگیزه درونی و بدون هیچ ادعایی تنظیم کردم که میذارم تو سایت لطفا هر کسی موافق هستش از این نامه پرینت بگیره امضا کنه و به اسم خودش پست کنه برای سازمان بهزیستی دفتر معاونت امور توانبخشی ممنون از همکاری همتون خوش باشید بسمه تعالی. جناب آقای دکتر حسین نحوینژاد معاون محترم امور توانبخشی   سازمان بهزیستی کشور. سلام علیکم.   این جانب رضا سعیدی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد روانشناسی شخصیت و نابینا هستم. هدف
دسته‌ها
کامپیوتر

آموزش 8 برنامه ی کوچولو و کاربردی

سلام دوستان امروز با آموزش هشتا برنامه ی کوچولو خدمتتون رسیدم خوب حالا میریم سراغ معرفی   AutoRun Disabler شما از طریق این برنامه میتونین AutoRun های درایو هاتونو غیر فعال کنین مثلا شما دوست دارین وقتی سیدی میزارین خودش نیاد بالا و خودتون برین بازش کنین دقیقا از طریق این برنامه به راحتی میتونین این کارو انجام بدین توضیحات بیشتر در آموزش! دانلود   Autorun Virus Remover نمیدونم تا حالا با ویروس Autorun رو به رو شدین یا نه ویروس Autorun اینطوری ی که میره تو فلش میشینه و تکسیر میشه و در نهایت کل درایو هارو میگیره شما از طریق این برنامه ی کوچولو میتونین این ویروسو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

من,و خاطرات کشور عراق,بله,آخرش رفتم,

سلاااااااام صد سلااااااام چطورین بچه ها آقا میگم بمبی چیزی اینجا ها نترکیده خخخخخ راستی برف بازی حال میده یا داده من خو خیلی حال کردم چایی برفی هم که زدما لامسب نمیدونید چقدر حال میده بیصحاب خخخ بله من آخرش رفتم کربلا یا به قول بچه ها کشور پولدارها ولی فقیران جنگ زده من یکشنبه 23 آبان راهی ترمینال یزد شدم و با عصایم راه افتادم به رفتن اول خو هرکس میدیدم بهم میگفت پهلوان کجا میخوای بری کدوم استان راهی هستی منم با خنده میگفتم رام خیلی دوره خیلی خب کجا دوره عه کجا دیگه میخوای بری بلیت بهت بدیم گفتم من میخوام برم مرز چزابه و
دسته‌ها
نمایش

سریال سفر: قسمت 3

سلام. خوشحالم که تا اینجای داستان با من همراه بودید. میریم قسمت بعد. حجم: 17.59 mb شما میتونید از این لینک دانلود کنید. موفق باشید.
دسته‌ها
کامپیوتر

آموزش صوتی آشنایی و کار با سرویس ایمیل موقت

سلاااام و دُر وووووود بر همه ی شما عزیزان حالتون خوبه؟ آخیش!؟ تا شنبه آینده از قیافه نحص مدرسه و از اون بدتر کلاس ما خبری نیست تعجب کردید؟ باور کنید مدرسه امسالم به قدری غیر قابل  تحمله که احساس میکنم هر عان ممکنه بزنم یا خودم رو بکشم یا مدرسه رو خراب کنم هرچند داره خودش به لطف خدا خراب میشه اینقدر قدیمیه منه خاک بر سر به سفارش معلم رابطم خودم رو تو این هچل انداختم وگرنه میخواستم برم نمونه دولتی خبر مرگم. باری گفتنی ها زیاده و جاش تو این پست نیست امروز, با یه آموزش خدمت رسیدم یه آموزش ناب آموزش کار کردن با ایمیل
دسته‌ها
شعر و دکلمه

چای عشق پهلو!

دلم یک استکان چای در یک عصر پاییزی و کمی با تو بودن میخواهد… رو به رویم بنشینی، به چشمهایم خیره شوی و واژه واژه عشق در جانم بریزی… و من عشق و چای تعارفت کنم که بنوشی… چای عشق پهلو! میدانی؟ دل است دیگر! فقط میخواهد! حالی اش که نمیشود تو دیگر نیستی گهگاه به خاطرات جا مانده ات بند میکند و به یک مهمانی چای عصرانه دعوتش میکند… چای عشق پهلو! دل است دیگر، نمیفهمد که تو دیگر برنمیگردی هر روز بهانه ات را میگیرد و برایت بارانی میشود… دوستت دارمهایش را در گوش نسیم زمزمه میکند تا شاید در گذر از کوچه پس کوچه های شهر
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سفرت به خیر باباجی جونم

خیلی کوچیک که بودم، یادمه یه تویوتا وانت داشتی که پشتش رو هم چادر زده بودی. نمیدونم چرا! ولی هممون یه جورایی اون ماشینو خیلی دوست داشتیم. همیشه هرجا که میخواستیم بریم، پشتش زیر انداز مینداختیم و میریختیم پشت وانت و میرفتیم و تمام طول راه رو خوش میگذروندیم. تابستونا پشت وانت تشک پهن میکردیم و میرفتیم توی جاده ی پیچ در پیچ چالوس و شمال و دریا. همیشه با هم توی دریا میرفتیم و تو سعی میکردی به من شنا یاد بدی. مدام توی دریا با هم کشتی میگرفتیم و چه قدر دنیای کودکیها کنارت قشنگ بود. خیلی وقتها که پیکنیک میرفتیم، دوتایی با هم میزدیم به دل