خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

هدیه ی شیرین فصل هفتم

سلااااااام خوبید خوشید!!! مرغاتون خروسی میخونن!!! قبل از هرچی تو پست قبل یادم رفت از کاک شاهو برادر و استاد عزیزم بخاطر گذاشتن شمشال اینجا شدیدا تشکر کنم!!! دوما از کسایی که تو دو قسمت گذشته کامنت گذاشتن و من بخاطر نداشتن اینترنت نتونستم جواب بدم شدیدا عذر میخوام!!! سوما از پریسا مرسی هستم که با تهدید به جاش الآن اینترنتم رام شده و هرطور که بخوام بهم سواری میده!!! ای بابا چهارما نداریم بریم ادامه ی داستان!!! با تکون های شدید از خواب بیدار میشم!!! رضا رضا رضااااااااا!!! من چته صادق یادم نمیاد وقت اسم گذاری هم اینقده صدام کرده باشن بنال ببینم چی میگی!!! صادق از اونجایی
دسته‌ها
شعر و دکلمه

در امتدادِ درد

شب است و نور در مأوای ما نیست، سکوتِ شام گه را انتها نیست.   فراغِ سردِ مهر و ماه و مهتاب، دگر نوری در این ظلمت سرا نیست.   سکوت است و شب و دردی تب اندود، دگر فریادهایم را صدا نیست.   سرودِ ساکتِ هجرانِ آواز، سرشک از دیده ام یک دم جدا نیست.   نگاهی خیس و جایِ خالیِ مهر، دگر ویرانه ی ما را صفا نیست.   سیاهِ شام و تشهیعِ سحر گاه، نوای نالمان را هم نوا نیست.   شب و شب گریه بر دامانِ دیوار، کران گویی بر این شب گریه ها نیست.   دلِ خاک و تبِ خاکسترِ من، لهیبِ سینه ی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

آن روز بهاری!

کنار پنجره ایستاده ام و غرق در افکار خویش، به نقطه ای نامعلوم در ظلمت بیپایان شب خیره مانده ام. ماه از پشت شیشه، گونه هایم را میبوسد و من اما بی تفاوت، به آن روز بهاری می اندیشم که خوب خاطرت و خاطرم مانده! یک روز بهاری برای همه، و برای من اما… انگار یک تکه از زمستانم در قلب بهار جا مانده بود! سرد… سوزان… و بارانی! انتظار!!! دردی که اگر دچارش شوی، همه چیز کش می آید، مسافرت دیر میکند، دنیا از حرکت می ایستد، ساعتها میخوابند….. و من دچارش شده بودم! من… عقربه های بی حرکت ساعت… و نگاهی نگران! آخ! لعنت بر این درد
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

جشنواره ی کندوکاو، مرحله ی سی و هشتم

درود بر شما همراهان گرامی. امیدوارم حالتون خوب باشه. قبل از هر چیز میخوام یه نکته رو خدمتتون عرض کنم. بر اساس پیامی که مدیر محترم سایت به من ابلاغ کردن، شما دوستان فقط و فقط مجاز هستید در قسمت کامنتهای جشنواره ی کندوکاو رأی خودتون رو بنویسید و از گذاشتن کامنت متفرقه خودداری نمایید. چرا که من به احترام سیاستهای مدیر محترم این سایت، موظف هستم که کامنتهایی که حاوی رأی شما دوستان گرامی نباشه رو حذف کنم. پس از شما خواهش میکنم که به تصمیم مدیریت احترام بذارید و فقط رأی خودتون رو ثبت بفرمایید. چرا که به هیچ وجه حس خوبی نسبت به حذف کامنت کسی