درود روزنامه جونم. امیدوارم حالتون خوب باشه. عمهها و عموها و داییها و خالهها سلام میرسونن و جویای احوالتون هستن. و اما بعد: غلطهای تایپی بسیار فراوونتون من رو وادار کرده هر شب خدا خدا کنم با این وضعیت غلطهایی که از پیش داشتید و اخیرا شدیدتر هم شده، کاش نسخه بریلتون کلا جمع بشه روانه بشه توی دیوار؛ چون دسترسی به نسخهای که توی دیوار باشه، طبیعتا سخته و دشواریِ اینکه من دستمو فورو بکنم توی دیوار و بعد از زخم شدنِ دستم نسخهای از شما رو بیرون بکشم، مَنو مجبور میکنه بیخیالتون بشم. اونقدر غلط دارید، که بجای قویتر کردنِ املای مردم، باعث میشید طرف اگه قبلا
Tag: نقد
حدودا سه ماه پیش بود که با سوینا و فعالیت های گروه ایجاد کننده آن به منظور توضیح دار کردن فیلم های سینما آشنا شدم. در آغاز تصور نمی کردم که این حرکت چندان جان دار و پر قوت باشد اما خوشبختانه فعالیت های پیگیرانه خانم عباسی و حمایت بخش مهمی از نابینایان، موجب شد حساسیت اجتماعی مناسبی نسبت به این موضوع شکل گیرد. حضور بازیگران مطرح و سلبریتی ها فرصتی فراهم آورد تا بار دیگر حقوق مغفول مانده افراد دارای آسیب بینایی مورد توجه عموم جامعه قرار گیرد. اولین بار سرکار خانم گلاره عباسی را در تالار وحدت و در حاشیه اکران تئاتر اشک ها و لبخندها ملاقات
دستهها
گزارشی از یک حضور
پس از حضور سرکار خانم گلاره عباسی، بازیگر سرشناس کشورمان و از دست اندرکاران اصلی راهاندازی سوینا در برنامه تلویزیونی «عصر جدید» و معرفی این طرح به عامه مخاطبان سیما، مدیریت محله نابینایان اقدام به برگزاری میزگردی با موضوع بررسی جنبههای مثبت و منفی حضور ایشان به عنوان نماینده طرح مذکور در رسانه ملی کرد. نگارنده نیز علیرغم تجربه ناکافی در امر مجریگری و مدیریت جلسات بحث و گفتگو، افتخار آن را یافت تا به عنوان مجری این میزگرد انجام وظیفه نماید. آنچه ذیلا میخوانید، خلاصهای از مباحث مطرحشده در این میزگرد است. اما پیش از ارائه این مختصر، ذکر این نکته را ضروری میدانم که تمامی دوستان شرکتکننده
سلام دوستان. چند روز پیش کتابی در محله دیدم با عنوان در همین چند قدمی. سرکار خانم جوادیان لطف کرده فایل صوتی کتاب و همچنین مصاحبه ی رادیو فرهنگ با نویسنده ی اصلی این کتاب را توی محله گذاشته اند و آقای داوود نظری هم نقدی در این زمینه نوشته اند. من هر دو پست را خواندم و امروز فرصت کردم هر دو فایل را دانلود کردم و در حال حاضر دارم مصاحبه را گوش می دهم. خب، تا حالا این مصاحبه از نظر من با تمام حرف هایی که در کامنت های خانم جوادیان بود کلی فرق دارد. این چه ایرادی دارد که کسی برای به دست آوردن
حتما بخاطر دارید که چند ماه پیش سرکار خانم جوادیان در محله این پست را منتشر کردند تا در خصوص کتاب در همین چند قدمی مطالبی را با ما به اشتراک بگذارند. در همین پست قرار شد من نقدی هر چند کوتاه و ناشیانه از این کتاب بنویسم. نقد نوشته شد و در اختیار برخی از دوستان قرار گرفت تا چنانچه امکانات موجود اجازه داد در یکی از نشریات و یا در یکی از سایتهای شناخته شده منتشر شود، اما چنین نشد. قرار بود در روزنامه ی ایران سپید نشستی برگزار گردد تا در آن به نقد و بررسی کتاب پرداخته شود، آن نشست هم برگزار نگردید. نقدی که
بسم الله الرحمن الرحیم تقدیم به پسرم آرش که در مدرسه با افتخار به معلم و دوستانش گفت: پدرم نویسنده است. من یک دیر نابینا هستم. کسی که به مرور چشمش, نور و اصلی ترین راه ارتباطی اش را با محیط اطرافش از دست داد. کسی که هم اکنون با عصا همه جا می رود, مسافرت می کند, قسمت اعظم کارهای شخصی و خانوادگی اش را انجام می دهد و زندگی می کند. من یک دیر نابینا با تمام ضعف هایم هستم, به کمک دیگران نیاز دارم. اما ضعیف نیستم. برای رد شدن از خیابان, برای خواندن بعضی متون یا داروها, برای پیدا کردن یک آدرس و خیلی چیزهای
درود بر شما دوستان گرامی. امیدوارم حالتون خوب باشه. مقدمه: ممکنه این نوشته کمی طولانی باشه که بابت این موضوع از همگی پوزش میخوام. ولی فضای این روزهای محله باعث شد که این نوشته رو منتشر کنم. این مطلب با موضوعات مختلف پیش خواهد رفت که در صورت عدم تمایل به خوندن هر موضوع، میتونید با زدن حرف h به قسمت بعدی مطلب مراجعه کنید. پرده ی اول: من برای بهتر مشخص شدن دیدگاهم یه مثال میزنم. تقریباً هفت سال پیش، کارلوس کیروش به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران انتخاب شد. از همون ابتدا مشخص بود که قویترین مربی تاریخ فوتبال ایران روی نیمکت این تیم نشسته و
بسم الله الرحمن الرحیم و سلام! از آن روزی که مجتبی این محله را تأسیس کرد، هدفش خدمت به استقلال و ترقی نابینایان بود. شاید خودش هم فکر نمیکرد روزی اینجا فراتر از یک تارنما، محلی برای آموزش، خبر و اطلاعرسانی، خنده، سرگرمی، همدلی و هر چیزی باشد که بتواند دوستان نابینا را از سراسر کشور گرد هم آورد. حالا مجتبی چنین آیندهای را پیشبینی میکرده یا نه، بههرحال، امروز، اینجا محلهای آرام و صمیمی است. هرکس هرچه در چنته دارد از دیگران دریغ نمیکند. آنچه از دستش برمیآید سخاوتمندانه با دیگران به اشتراک میگذارد. نرمافزارهای تازه و بروز را معرفی میکند. از هر مقولهای که بتواند آموزشهایی
حتما شما هم شعر معروف «یه توپ دارم قل قلیه» رو بلد هستید. کمتر بچه ایه که این شعر لوس و بی مزه رو تو بچگی، چند بار توی بغل عمه و خاله و دایی و عمو نخونده باشه و با خواندن اون هنرمندی خودشو ثابت نکرده باشه. این شعر باشکوه که معلوم نیست شاعر اون کیه و مربوط به کدوم قرن هجریِ قمری یا شمسی یا میلادیه،واقعا اوج هنر شاعریه و از اون شعرهای ناب و لطیفه که هرچی خونده شه کهنه نمی شه و از مُد نمی افته. بعضیا معتقدن که این شعر مربوط به دوران بچگیِ خواجه حافظ شیرازی بوده و بعضی دیگه اونو به بچگی
سلام به همگی. تا دوباره نوبتم نپریده گفتم بزنم. ببخشید لازم بود چند روز صبر کنم تا پست های نقد با فاصله باشن ولی گفتم نکنه یکی دیگه بزنه و من جا بمونم. خلاصه اینکه باز من اومدم. خوب که چی یعنی چی؟ اومدم دیگه! بیارید پایین جارو ها رو بابا الان درستش می کنم. اینجا که نمیشه جارو بازی کنیم بیایید بریم1کوچولو پایین تر توی کامنت ها جارو هاتون رو هم بیارید من هم1سری بالشت اونجا آماده کردم در مقابل جارو ها باهاش خدمتتون برسم. بیایید خوش می گذره. ترجمه تمام این ها: بچه ها من چه مدلی هستم؟ بیایید توصیفم کنید. یعنی خداییش نیایید بگید وای تو
درود بر شما دوستان عزیز. امیدوارم که حالتون خوب باشه. خب چند روز پیش بحثی در مورد نقد مطرح کردم که مباحث خیلی خوبی توی اون پست مطرح شد. در ادامه سعید درفشیان پیشنهاد کرد که این کار رو عملی انجام بدیم و از خودمون شروع کنیم. اونجا قرار شد سعید اول پست نقد خودش رو بزنه و بعد از اون هم من این کار رو انجام بدم. سعید خیلی زود به قولش عمل کرد و الآن وقتشه که منم به وعده ای که دادم عمل کنم. من برای نقد شدن آماده ام. مطمئناً نقدی که در چارچوب اصولی خودش مطرح بشه، جواب منطقی هم از من دریافت خواهد
درود بر شما دوستان گرامی. بهترین لحظات رو برای شما آرزومندم. دوستان، همواره یکی از مهمترین عوامل ایجاد تنش و سوء تفاهم بین افراد، نقدهایی هست که افراد مختلف نسبت به عملکرد، آثار، خصوصیات اخلاقی و شخصیت همدیگه وارد میکنن. مهمترین دلیل این مسأله، شاید عدم شناخت افراد از اصول درست نقد، یا از طرف دیگه نداشتن شخصیت نقدپذیری طرف مقابلشون هست. توی این پست، به اتفاق هم، قراره تا حدی که در توانمون هست، نقد رو نقد کنیم. برای این کار هم چندتا سؤال مطرح میکنیم: 1: اصلاً اگر بخواید نقد رو تعریف کنید، اون رو چه طور تعریف میکنید؟ 2: آیا نقد برای خودش اصول و قواعد
سلام به همه ی اعضای باحال گوشکن, انشاالله که حالتون خوبه آره? امروز که داشتم از دانشگاه برمیگشتم خونه تو مترو صحبتی با یکی از بیناها داشتم سر نحوه ی نوشتن بچهها تو نظرات و تو متن پستها که براتون مینویسم تا به بحث و بررسی گذاشته بشه اینجا. ابتدا که صحبت از این بود که نابینایان بر خلاف محدودیتی که دارن آدمای توانمند و موفقی هستن و او به چند نمونه مثل دکتر محمدحسین شهبازی و علی صابری و … اشاره کرد. بعدش گفت که آره یکی از بین شما سایتی داره به اسم گوشکن که تعداد بازدیدهاش به مراتب از سایتهای مشابه بالاتره و خلاصه تعریف سایت
مقدمه: خواننده ی گرامی، نیت من از مطالبی که در ذیل می آورم، فقط و فقط ارتقای سطح کیفی روزنامه ایست که متعلق به خود ماست و ما با تمام معایب و مزایایش، دوستش داریم و گاه، اخبار واقعا مفیدی از این روزنامه به دست می آوریم. همیشه اشتباه های املایی، دستوری و علامتگذاری زیادی در روزنامه ی ایران سپید دیده ام و برای اینکه خدایی ناکرده سوء ظنی در میان نباشد، نسخه های پراشتباهتر را بررسی نکردم و از همین امروز تا چهار روز پیش را بررسی کردم تا بیطرف و منصفانه عمل کرده باشم. لحن طنزگونه ی مرا بگذارید به پای نمک نقد و نه ریگ کفش.