خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

شما نابینای خوشبختی هستی یا نه؟ چرا؟

سلام بچه‌ها خب راستیاتش من هرچی خواستم و سعی کردم زندگی کنم، گیج‌تر شدم. شما بیایید از زندگی‌تون بگید ببینم کودوماتون به عنوان یه نابینا یا کم‌بینا احساس خوشبختی یا بدبختی می‌کنید. میدونم. میدونم. تعریف هر کسی در هر شرایطی از خوشبختی و بدبختی ممکنه متفاوت باشه و این حرف‌ها. خوشبختی مقطعیه. ماندگار نیست. مثل نسیم می‌مونه. یه لحظه هست و لحظه بعدی نیست. شاید آدم یه لحظه احساس بدبختی داشته باشه و نیم ساعت بعدش خودشو خوشبخت‌ترین بدونه. اصلاً ساده‌تر بگم. کیا الان از زندگیاتون راضی هستید و کودوما نیستید. البته اگه دلیل راضی یا ناراضی بودنتون هم بنویسید خیلی خوب میشه. با اون‌هایی که حس می‌کنند یک
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تعریف و تمجید الکی یا انگیزه‌دهی؟ مسئله این است!

زدم بیرون از خونه و رفتم به اون کترینگ که مثلا یه غذا با قیمت ارزون واسه خودم خریده باشم و بتونم وقتمو بجای آشپزی به پول‌پزی بگذرونم. بچه‌های شهرک به شدت شاد و شولوغ به گرگم به هوا و فوتبال مشغول بودند و واسشون مهم نبود که ساعت از ده شب گذشته. پسربچه‌ی شش هفت ساله‌ی صاحب کترینگ دستمو گرفت که تا مغازه پدرش راهنماییم کنه. از شانس بدم، غذا‌ها محدود می‌شد به چلو با کوبیده‌ی مرغ، چلو ماهی تیلاپیلا، و چلو خورش قیمه بادمجان. ارزونترین و در عین حال خوشمزهترینشون همون آخری بود. به قیمت فقط پنج هزار تومان صاحب یکیش شدم. تا که بر‌می‌گشتم خونه، یه
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

من… خوشبختترین آدم دنیام!

صبح که از خواب بیدار شدم، طبق معمول هر روز اول از همه دنبال مامانم گشتم و توی آشپزخونه پیداش کردم: -سلام مامانم! -سلام وروجک! گوشیم زنگ خورد، دوستم بود. میدونستم کیه و چیکار داره، جوابشو ندادم تا بعد از صبحانه خودم بهش زنگ بزنم. وقتی رفتم تا واسه خودم چای بریزم، دیدم مامانم چای و بساط صبحانه رو واسم آماده کرده، همونجور که من دوست دارم، چای شیرین با 3 تا پیمونه شکر! حتی یه چای تلخم واسم ریخته تا طبق عادت همیشگیم بعد از چای شیرینم بخورم! چای شیرینی که مامان ریخته به همراه نون شیرمال مامانپز! چه لذتی! انگار شیرینی دنیا زیر دندونامه! خدایا! ممنونتم!… بعد
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

نظر من در مورد پست بی ادعا: تفاوت موفقیت و خوشبختی

درود بر شما دوستان عزیز. امیدوارم هرجا هستید خوب باشید. من خواستم توی پست خود علی کامنت بذارم. منتها چون خیلی مطلبم طولانی شد، تصمیم گرفتم یه پست در این رابطه بزنم. اونهایی که نمیدونن قضیه چیه، برن این پست بی ادعا رو با کامنتهاش بخونن و بعد بیان مطلب من رو بخونن.راستش یه کم از برخورد تند بچه ها جا خوردم. ما قبلاً هم تیترها و جملات اینچنینی داشتیم و این همه جنجال به پا نشد. البته من خودم سالها پیش فیلم ایستگاه بهشت رو دیده بودم و اگر نظرم رو بخواید باید بگم که بدون هیچ تردیدی ضعیفترین فیلم شهاب حسینی همین فیلم بوده. موضوع روح شدن
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

خوشبختی

سلام بر شما. تازگی ها وقتی به خودم نگاه می کنم می بینم به راستی آدم عجیبی هستم. منی که یک روز آن چنان از زندگی و زنده ها دلزده می شوم که دوست دارم تمام آدم های اطرافم به علاوه خودم را نابود کنم و روز دیگر از داشتن کوچک ترین چیز ها چنان احساس شادی و خوشبختی می کنم که به نظرم می آید خوشبختی من بی حد و مرز است و اصلاً آیا کسی در جهان پیدا می شود که به اندازه من خوشبخت باشد؟ باور کنید بعضی روز ها وقتی می بینم صبح زود از خواب بیدار شده ام و صبحانه خوبی هم خورده ام