خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

گاهی چه دل تنگ می شوم

سخته باور رفتنت و من چه زود فراموشت کردم دیشب خوابت رو دیدم, با چادر مشکی بودی و تو خواب یه کم تپل به نظرم رسیدی! صدات ولی تغییر کرده بود یا من صدات رو یادم رفته بود! نمی دونم … می دونی هیچ وقت به کسی نگفتم یا ننوشتم وقتی رفتی خیلی عذاب وجدان گرفتم, حس می کردم تقصیر منه, حس می کردم خدا منو با رفتن تو ادب کرده, و چرا تو؟ تویی که پاک بودی و ساده, مهربون بودی و … یادت هست مامان اینا که رفته بودند مکه اومدی خونه ما و خدایااا منو ببخش, اعظم منو ببخش … من واقعا شرمنده م … همیشه
دسته‌ها
کتاب متنی

دانلود فصل دوم کتاب متنی آنه شرلی

سلام بچه ها. چطورین؟ خوشین؟ همونطور که قول دادم، سعی میکنم هفته ای دو فصل اینجا بذارم. پس فصل دوم از جلد اول رو با این لینک دانلود کنید. دانلود
دسته‌ها
مقاله

چرا سقف حق طلبی ما کوچک می شود؟

خیلی وقتها در رویارویی مسؤولان مختلف، از جمله سازمان بهزیستی با معلولان، سطح درخواستهای حاضرین در جلسه تا حد پرسش از چرایی دیرکرد در توزیع سبد کالا یا فلان کمک مالی کوچک پایین میآید. کمی که به لایه های درونیتر این کمبود یا نقیصه در حقطلبی فرو میرویم، به بسیاری از این انسانها حق میدهیم. واقعاً برای کسی که از تأمین معیشت خود و خانواده اش ناتوان است، شغلی ندارد و به دنبال آن درآمدی و قطعاً در چنین شرایطی با کمکها و مساعدت خانواده خود و اطرافیان زندگی میکند و چشمش به دست کمکهای یارانه ای سازمانهای دولتی است، چگونه میتوان انتظار داشت سطح خواسته های اجتماعیش مثلاً
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

نابینای موفق لارستانی مدرس دانشگاه می شود

مینا عطایی روشندل موفق لارستانی، رتبه یک کارشناسی ارشد محیط زیست، با اراده و پشتکار فعل خواستن را درست و کامل صرف کرده است تا الگویی شود برای همه آنانی که در راه موفقیت قدم گذاشته اند. به نقل از تسنیم، وقتی در کودکی تومور مغزی بر عصب بینایی‌ مینا عطایی تاثیر گذاشت و برای همیشه نور دیدگانش را گرفت، می‌شد نگرانی را در چشمان مادرش دید. مادری که از آن پس باید چشمان فرزندش می‌شد. امروز هم که مادر مینا از موفقیت‌های دخترش می‌گوید همان نگرانی مادرانه را دارد با این تفاوت که برق خوشحالی با نگرانی مادرانه‌اش آمیخته شده است. مینا عطایی با اراده و پشتکار فعل
دسته‌ها
کتاب متنی

خلاصه ای از کتاب جسمیت و قدرت. مباحثی در باب معلولیت و تحول اجتماعی

از درون خود شروع کنیم با مرور تجربه‌های شخصی و آموخته‌هایمان از محیط اطراف، ضرب‌المثل‌ها، شعرها و داستان‌ها و شاید هم تفاسیر دینی، معلولیت را چگونه فهم کرده ایم؟ امری هراس‌آور؟ رخدادی تراژیک و قابل ترحم؟ یا واقعیتی معمول که مثل همه وجوه زندگی چالش‌های خود را به همراه دارد؟ ماجرا وقتی اهمیت می‌یابد که معلولیت را نه امری خیلی دور و موقعیتی خیالی فرض کنیم، بلکه در نظر داشته باشیم که ۱۵ درصد جمعیت جهان، چیزی حدود یک میلیارد نفر با انواع معلولیت‌ها، شدید و خفیف، درگیرند. سازمان ملل متحد از این جمع به عنوان بزرگ‌ترین اقلیت جهان نام می‌برد و سازمان بهداشت جهانی به یادمان می‌آورد که
دسته‌ها
مقاله

شما قضاوت کنید، آیا خواستن توانستن نیست؟

این صحیح است که برخی جملات قصار اسیر شعارزدگی شده و عملاً نسل امروز که سعی در دستیابی شتابان به تکامل دارد، از شنیدن این نوع جملات بیزار است، اما با یافتن مصادیق، شاید میزان این بیزاری کاهش یابد. در رسانه های دیداری و شنیداری این جمله را بسیار دیده یا شنیده اید یا در رسانه های نوشتاری بسیار خوانده اید که: «سعی کنید همیشه امیدوار باشید!» بحث درباره این جمله و جملات نظیر این، محتاج مجال مفصلیست، اما با مصداقی که میآوریم و تجربه هایش را مطرح میکنیم، قضاوت در باب جمله فوق را به خود شما وا میگذاریم. «روح ا… فیضبخش» جوان نابیناییست که عضو خانواده بزرگ
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اولویت با ایمنی است نه ریل عبور

یکی از مسائلی که به عنوان دغدغه مسؤولان طراح مناسبسازی محیط و شهرها در کشورمان محسوب میشود، چگونگی طراحی و ساخت مسیر عبور ویژه نابینایان و کمبینایان در پیاده روهاست. مسیری که با عرض استاندارد 40 سانتیمتر و از جنس موزائیکهای ویژه با شیارهای هدایتگر تردد نابینایان این افراد را در طول پیاده روها هدایت کرده و در محل تقاطعها با تبدیل این موزائیکها به موزائیکهای سکه ای یا پولکی به فرد نابینا هشدار میدهد به محل تغییر مسیر یا تقاطع رسیده است. مسیرهایی که با رنگ زرد به افراد کمبینا نیز کمک میکنند مسیر عبور خود را در میانه پیاده روها و حتی در تاریکی تشخیص دهند. مسأله
دسته‌ها
مقاله

از رؤیای المپیک تا قهرمانی در پارالمپیک

دنیای واقعی کمتر شاهد چنین اتفاقهایی است. مواردی از این دست را فقط میشود در فیلمهای والت دیزنی پیدا کرد.» اینها جملات قهرمان قصه ما است خطاب به کسانی که در مورد زیر و بم زندگیش میپرسند. قصه زندگی «Snyder» را باید از خیلی قبلتر از قهرمانیش در مسابقات شنای پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن نگاشت. در فلوریدا بزرگ شده و از همان سالهای کودکی، در استخرها پیشتاز هر رقابتی بوده است. «یادم نمیآید چطور شنا را یاد گرفتم! از وقتی خودم را شناختم، شنا کردن هم بلد بوده ام.» شنا و فعالیتهای نظامی، همزمان دو علاقه اصلی اشنایدر نوجوان به حساب میآمده است. همین میشود که تلاش میکند پیوندی میان
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه پست تگری، اونم از نوع گازدارش

سلام بچه ها. چه طورید؟ بچه ها اینجا هوا یه کم خنک شده ولی میشه هنوز رفت قدم زد. منم الآن دارم با عصا تقتق کنان واسه خودم تو پیاده رو میرم. اوخ. این دیگه چیه عَصام خورد بهش؟ یه چیزیه که افتاده رو زمین. بذار ببینم چیه؟ آخیییی! یه شیشه نوشابهههه. سلام شهروز. یا خدا. این کی بود؟ منم. همون شیشه ای که تو دستته. برو بابا. مگه شیشه نوشابه هم حرف میزنه؟ خب میبینی که دارم باهات حرف میزنم. ببین اگه یه نفر هستی که از نابینایی من سوء استفاده میکنی رفتی این پشت مشتا قایم شدی با من داری حرف میزنی خیلی شوخی بیمزه ای داری