یک سلام شهریوری به همه عزیزان عزیز محله نابینایان! امیدواریم در هر کجای زندگی که هستید حسابی بدرخشید! اولین سفر شهریوری امسالمون به جهان آزاد، گردشی کوتاه در یکی از بخشهای زندگی یک نابینای ورزشکاره که با وجود عشقی که به ورزش داشت، پیش از رسیدن به این مرحله مطمئن بود که هرگز ورزشکار نبوده و نخواهد بود. خانم «رَندی استرانْک» قراره راهنمای تور سفر ما به بخشی از جاده زندگی خودش باشه و قصهای واقعی از جنس تجربه و تلاش بهمون هدیه بده. راستی! هر کدوم از ما چه قدر با این دوست نادیده احساس شباهت و همانندی تجربه داریم؟ جواب این پرسشرو باید آخر داستان بدیم.
Tag: شنا
سلام به مشتاقان کشف افقهای برتر. امید که هر لحظه از عمرتون گشایندهی دری به سوی آگاهیهای تازه و لذتبخش براتون باشه! با چهلمین سفر از سری سفرهای محلهی نابینایان به جهان آزاد با شما هستیم. تحرک لازمهی زندگی و شرط سلامت و ضامن خیلی مواردی از این قبیل برای همهی ماست. فرقی هم نمیکنه که دارای معلولیت باشیم یا نباشیم. افراد معلول هم درست مثل افراد بدون معلولیت، نیازمند حرکت و پویایی و خواهان برخورداری از لذت ورزش و تحرک و فعالیت هستن. اگر از دوستان معلول، به خصوص از دوستان نابینای ما هستی، یا اگر در جایگاه معلم یا والدین کودک نابینا، با آموزش این عزیزان سر
عرض سلام دارم خدمت تمامی دوستان و عزیزان در محله ی نابینایان
امیدوارم که حالتون خوب باشه و ایام به کام
خوب دقیق یادمه. بیستم بود. بیست فروردین نود و پنج. این چند وقته جایی سفر نرفته بودم. تعطیلی هم که کار ما ماشالاش باشه اصلا نداره. دلم گرفته بود و گفتم توی این ی کم زمانی که عصر دارم، بزنم بیرون ی حالی به خودم بدم. “سر و ریش و پس و پیشو صاف کنم، اگه هم شانس بیاد، ی تیکه هم تور کنم”. هیچی دیگه. رفتم به سمت نظر و جلفا و انقلاب و خواجو و هرجا که فکرشو بکنید شولوغه. تابیدم و تابیدم، چندتا اخترو دیدم که البته به جای اختر، همون بهشون بگیم خطر بهتره چون با فک و فامیل بودند و کلا اصلا هیچی. بی