مادرم همیشه عادت داشت گاهی اوقات به همراه تغذیه من، برای همکلاسی های مدرسه مان هم خوراکی بفرستد تا هیچ وقت شرمنده ی آن ها نشود. بارها این کار تکرار شده بود. روز سه شنبه هم مثل همیشه مادرم به تعداد دانش آموزان کلاس و خانم معلم برای آن ها کیک یزدی آماده کرد و در یک ظرف یکبار مصرف گذاشت و به دستم داد تا آنرا به خانم معلمم بدهم و در زنگ تفریح از آنها استفاده کنیم چه قدر هم تأکید کرد که خیلی مراقب باشم و فقط به دست خانم معلم برسانم. راستی یادم رفت بگویم من درکلاس ششم ابتدایی درس می خوانم و هر روز
Day: شهریور ۲۴, ۱۳۹۶
دستهها
یک پست خالی
مثل همیشه سلام سلام سلام و صد سلام و درود سه رود چهار رود و هزار و یک رود. اما اینبار با همیشه کلی فرق داره. این بار خبری از صدای زندگی نیست, چون زندگی توی گوشای من هیچ صدایی نداره, پر از صدای خستگی, پر از سقوط, پر از دویدن و نرسیدن, شوخی نیست, تا حالا همه ی پست های صدای زندگی شوخی بود, از این به بعد لحن زندگی تغییر کرده, خیلی هم جدی و پر ماجرا حرف می زنه, خلاصه این که: دلم تنگ است, هوای چشم هایم ابری, تمام اشک هایم را نسیم سرد زندگی با خود برد, حالا دیگر هیچ ندارم, حتی اشک برای
سرماخوردگی و در مجموع بیماری، میتونه بیشترین تأثیر منفی رو روی مود من بذاره. الان سرماخوردهام. یک هفته میشه که این شکلیم و اصلا راضی نیستم. خواستم یه یادداشت باحال بنویسم ولی سرماخوردگی، مسیر یادداشتمو اینطوری تغییر داد: اگرچه توی دنیای فیزیکی خیلی آدم بگو بخند و شادی هستم، ولی برعکس، توی دنیای مجازی، کمتر این شلکیم. تلفنی هم فقط با کسایی میجوشم که حال کنم. کسایی که چند نفری بیشتر نیستند. مجرد بودن اگرچه که معایبی داره، ولی مزایای خیلی خوبی هم باهاشه که به مجرد موندنم میارزه. نمیخوام الان بحث راه بندازم. فقط میخوام از خودم بنویسم. همین. کاری ندارم کودوم فلسفه برای چه کسی جواب میده
درود بر همه دوستان گرامی. امیدوارم که همگی روز به روز در حال بهتر شدن و پیشرفت باشیم. امروز خدمت رسیدم با آموزش استفاده از اسنپ وب که همون اسنپ خودمونه ولی بدون نیاز به گوشی اندروید و با استفاده از مرورگرها امکانپذیر شده. دیگه اونایی که گوشی اندروید ندارن غمشون نباشه چون دیگه همه میتونن از اسنپ محبوب خودمون استفاده کنن و حالشو ببرن. سخن کوتاه میکنم و شما رو به شنیدن فایل صوتی این آموزش به مدت حدوداً ۲۰ دقیقه از این لینک دعوت میکنم. تا درودی دیگر بدرود.
بسم الله الرحمن الرحیم و سلام! این روزا کوچههای چراغون دیدن و هلهله و هورا شنیدن تو محله فراوونه. فراوونه ولی تکراری نشده و نمیشه. همه ما هر چند روز یه بار منتظریم دوباره از یه گوشه آتیشبازی راه بیفته و صدای کف و ولوله، گوش فلکو کر کنه و آسمون محله پر بشه از بادکنکهای رنگارنگ پیوندتون مبارک. بچهمحلهایی که دوتا دوتا دست به دست هم میدن و میرن که یه زندگی خوب و سرشار از نور و امید رو شروع کنن. این هفته که دیگه گل سرسبد امسال بود. پشت سر هم، مژده جشن و شادی بود که منتشر میشد. بعدشم یه تبریکبارون حسابی. و