خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دلنوشته ای از ما به حضرت صاحب الزمان مهربانمان عجل الله تعالی فرجه شریف و تولده عید شما مباااارک

اون قدر حرف برای گفتن و نوشتن دارم که ندونم باید از کجا بنویسم و حتی چطوری بنویسم! تازه الآن هم که بیشتر فکر می کنم گفتن و نوشتنم هنگ کرده!!! سلاااام سلااام سلاااام بچه ها امشب یعنی همین الآنی که دارم می نویسم و البته نمی دونم دقیقا کی متنم پست میشه! شب نیمه شعبان هست و خب تولد امام زمانمون. حتما شما هم مثل من حرف های زیادی دارید برای اینکه بهش بگید, از تبریک تولدش تا … و … و … بچه تر که بودم اون قدر دوستش داشتم که واقعا اولین آرزوی قلبیم ظهورش بود, دوست داشتم مثل داستانهایی که توی کتاب ها می خوندم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تشریف بیارید که توی این اوضاع یه عروسی داریم

سلام دوستان. ساده بگم و اصلا حاشیه رفتن را بی خیالش بشم. آقا عروسی داریم! یکی از هم محلی هامون عروس شده! این خبر را همین دیروز شنیدم و با اجازه خود عروس خانم قرار شد با شما هم در میون بگذارم. حالا عروس کی هست؟ یه حدس بزنید. ول کن بابا! میگم. هم محلی خوب ما سرکار خانم روحیه رنجبر که شما ایشون رو به اسم مانیا می شناسید؛ عروسی کرد و برای این که بیشتر حس کنجکاوی شما ارضا بشه، باید بگم، با یه بینا ازدواج کرد. بنده از صمیم قلب این پیوند مبارک را به خانم رنجبر شادباش میگم؛ و آرزو می کنم، این ابتدای شادی
دسته‌ها
هات گوش کن

هات گوش کن: شماره 17: نوروز 1399

به نام خدای دل و عشق و بهار! همون خدایی که در لحظه  تحویل سال، بهترین حال رو برای دل‌هامون ازش خواستاریم!   باز هم قصه‌ای از قصه‌های زرین محله! قصه‌ای به رنگ سبز بهار و به درخشش خورشید اردیبهشت.     چه روزی از چه ماهی بود که حرف برنامه‌ی عید پیش اومد؟ خاطرم نیست. فقط می‌دونم همون زمان هم یکی از صحبت‌ها این بود که هر کاری می‌خواییم کنیم بجنبیم دیر شده. دیر شده بود! اگر درست خاطرم باشه خیلی هم زیاد!. هر کسی از زیر آوار فشارهایی که امسال شونه ها و روحش رو له می‌کرد، سرش رو آورد بیرون و. -برنامه؟ عید؟ مگه امروز چندمه؟
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بیاااید بیاااید اومدم با ی پست شااد شاااد از نوع بخور بخور و عرووووووسی

سلاااااام به همه هم محله ای های عزیز. امیدوارم حااااااال تک تکتون عااااالی باااشه من که خیلی عااااالیم. اصلا مگه میشه خبر عروسی باشه کسی خوب نباااشه. مگه میشه یکی از بهترین دوستامون امشب بهترین لحظات زندگیشو داره میگذرونه و ما خوب نباشیم، شادی نکنیم؛ همه بیااید دعوتیم عروسی. من کلا عاشق این مدل خبر دادن هستم. انقده حس خوبیههههههه. انقده عروسی دلم میخواست توی این مدت. خب الان میگم! مدیر چرا انقده بد نگاه میکنی آدمو! الان میگم! بهترین دوست دوران بچگیهای من کسی که از وقتی یادمه عین برادر بزرگترم هوامو داااشته و ی جورایی با هم بزرگ شدیم، امشب  عروسیشه. کسی که همه‌تون میشنااااااسیدش. پس بیااید
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

مراسم عروسی توی محله ما هیچ وقت پایان نداره, بلکه از زوجی به زوجی دیگه منتقل میشه. بفرمایید عروسی!

سلام بچه ها! اومدم که بگم عروسی داریم عروسیییی! اونم عروسی و به هم رسیدن زوجی که از دیدن خوشبختیشون وجودم سرشار از شادی میشه. هانیه صالحی و مهدی سعادت. تبریییییک ویییییژه عشقتون پایدار, زندگیتون آروم, خوشبختیتون با دوام و حالتون کنار هم هر لحظه خوش! به شدت و یه طور وصف ناپذیر از با هم بودنتون شادم و براتون از خدا می خوام که عاشقانه کنار هم بمونید و بشید الگوی همه, چه شیرینه که بعد از سالها به هم رسیدید و زندگیتون پر از نور روشنایی شده و ستاره خوشبختی داره بهتون چشمک می زنه. مجددا بهتون تبریک میگم و شما رو دعوت می کنم به کامنتهای
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

امین مسافرتی یه سال بزرگ شدنتو تبریک میگم

سلاااام و درود به همه گی. راستش اصلا یادم نبود که امروز بیستم هستش و تا الآنم یادم نبود و این شد که حالا شروع کردم به پهن کردن بساط یه جشن تولد کف محله. بازم بیستم آذر شده و تولد امین مسافرتی عزیز هستش. البته این مدت امین خودش غیب شده و کمتر این طرفا آفتابی میشه ولی اشکال نداره بعد از تولد نمیبخشاییمش و اعدامش میکنیم. پریساااااا برو چوب و اینا رو آماده کن که کار خودته خخخخخ شکلک جلاد. این جشن رو میبریم تو یه روستا و تو یه خونه روستایی با وسایلی کاملا روستایی برگزار میکنیم. رععععد بزرگ بفرما زیر کرسی بالای مجلس بشین و
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اثبات حضور, تبریک و قدرشناسی.

به نامِ خداوندِ بخشنده ی مهربان. سبحان الله. هرچه که میشناختم آن نبود و هر چه که بود من نشناختم. سلام و درود به یکایک شما هممحله ای های با صفای گرامی. حال و احوالتون چطوره؟ امیدوارم که سلامتی نسبی جسمی و روحی بر همگی برقرار و مستدام باشه. اگر جویای احوال من هم باشید, ضمن سپاس از لطف و احوال‌پرسیتون, الحمدُ‌لِ‌الله, تلاش دارم که معیشتی مرتفع داشته باشم. ناتوانترین مردم : کسی است ، که در دوستیابی ناتوان است و ناتوانتر از او آن که دوستانش را از دست بدهد. حکمتی از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام. متفاوت از پستهای منتشر شده قبلیم, اینبار فایل
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بادا بادا مبارک بادا پست عروسی داریم …. لطفا با کادو وارد شوید …..

عرض سلاااام ادب و احترااااام خدمت همه هم محلی های گل گلاب گلابتون ما رو نمی بینید چطوری هایید آیا!؟ خوبید آیا!؟ خوش می گذره آیا!؟ چرخ گردونتون کدوم سمتی می چرخه و می گرده آیااا؟   و اما بعد: ما خدمت رسیدیم یه خبر شاااد باش عروسی شیرینی نارنجکی دار خخخخحححححججججچچچچخخخخخی بهتون بدیم*   خب قبل از اینکه این زوج خوشبخت رو بهتون معرفی کنم اولش یه رازی رو که آری بسیااار زمانی در زوایای ذهن و قلب خویش نگاه داشته و افشایش ننموده بودیم و فقط بعد از شنیدن خبر ازدواج عروس خانم و آقای داماد به جهت بالا بردن هیجان و شادمانی اطلاع رسانی خودمون به
دسته‌ها
اخبار و اطلاعیه

هممحلی‌ها، بیایید به مدیر جدید محله نابینایان به مناسبت مدیریتش تبریک بگیم!

درود دیر شدن این پست، به دلیل مشغله‌های من بود که بابت تأخیر، از همه پوزش میخوام. با توجه به اینکه انتخاب مدیر آینده‌ی محله رو به عهده نگرفتید، و با توجه به اینکه این انتخاب رو به من سپردید، و با توجه به اینکه تعهد دادید انتخابم هرچی باشه، درست یا غلط از نظر شما، مدیر آینده‌ای که من انتخاب کنم رو می‌پذیرید، اجبار نیست ولی اخلاقا انتظار میره با مدیری که من انتخاب کردم، برای پیشبرد اهداف سایت همکاری کنید، و با توجه به اینکه ما همگی یک شخص نیستیم و یک تیم هستیم، انتظار میره نه به عنوان یک شخصی که تک میپره، بلکه به عنوان
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بمب انرژی خوش اومدی

سلام به تو… آره خودتو میگم ، تویی که داری این پستو میخونی سلام ، سلام به برگهای رنگارنگ پاییزی هیییییییی ماه آخره فصل پاییز شد و روزای آخره این ماهه که پدر بزرگ محله مون که من بهش میگم بمب انرژی پا در عرصه ی پر پیچ و خم این جهان گذاشته و اومده که هی به من و تو و شما غُر بزنه خخخخ ای واییییییی نه اون نصیحت پدرانه میکنه امروزیا بهش میگند غُر ما دهه شصتیا بچه های خوبی هستیم برای همینه که سخنانه حکیمانه ی پدربزرگ را نصیحت میدونیم خخخخ داشتم میگفتم بعد برای تک تکمون اسم بذاره خخخخ اسم منو گذاشته اس اسی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بچه ها وارد بشین که تولد داریم. مهدیِ احمدی, تولدت مبارک

سلااااام خدمته همه ی هم محله ای های عزیییییز. خوبید آیا؟ سلامتید آیا؟ خوش می گذره بهتون تو این فصله قشنگ؟ خب دیگه چه خبرا دوستان؟ بچه ها, اگه گفتید امروز چه روزیه؟ حالا همه با هم بگید چه روزیه. بچه ها, 16 سال پیش قبل در هفته آبانه ساله 1380, یکی از بهترین دوستای من به دنیا اومد و امروز سالروزه زمینی شدنش هست. مهدیِ احمدیه عزیزم. داداشه گلم. تولدت مبارک. منم مثل خودت نمیگم انشا الله که 120 ساله بشی. به جاش میگم تا هروقتی که زنده هستی از لحظه لحظه ی زندگیت بتونی با شادی زندگی کنی. آرزو می کنم که توی تمامه مراحله زندگیت موفق
دسته‌ها
کامپیوتر

از هر دری سخنی سری جدید بخش 3. این داستان: ساخت دی وی دی از انواع فایلهای تصویری

سلام رفقا آقایون خانما، اول از همه عید‌تون مبارک. چه عیدی؟ عید عصای سفید دیگه نمی دونی مگه؟ واقعا روز 15 اکتبر یا 23 مهر واسه ما نابیناها عیده، هیچ حرفیم توش نیست. خب، حالا تو عیدی چی آوردی واسه‌مون؟ ای! یه چیزکی آوردم که الساعه تقدیم می‌کنم. بدو وقت نداریم، بدو بعدشم بزن به چاک. چشم! نزن، نزن الآن ردیف می کنم. بعدشم می‌رم پی کارم. خب بچه ها، تا حالا پیش اومده که بخواین یه سری فایلای تصویریو بزنین رو یه DVD خام؟ اگه فرمت فایلای تصویری در هم و متفاوت باشه چی کار می‌کنین؟ خب، همش راه داره. آموزشو گوش کنین واسه‌تون گفتم. فقط مواد لازمو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سارا؟دوست عزیزم؟؟؟تولدت مبارک

سلام به همه. امیدوارم هرجا که هستید حال دلتون عالی باشه! من که خدا رو شکر عااااالیم. هنوز زندگی باهام خوبه و داره باهام راه میاد. امیدوارم این روز ها و حال خوشم وسطای راه تنهام نذارن. خب از این حرفا بگذریم. برای چیز خییییییییییلی مهمتری اینجام. دوستان امروز تولده. تولد یه دوست مهربون. یه دوست پر از خوبی. یه دوستی که به جرأت میگم مثل خواهر هام دوستش دارم. یه کسی که خوشحالم از اینکه دوباره تو زندگیم وارد شده. نه اینکه بین من و این عزیز اختلافی به وجود اومده بود. من وقتی خیلی بچه بودم باهاش هم خوابگاهی بودم و خب درسش تموم شد و رفت.
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تولدت مبارک دوستم, خواهرم.

سلام. امیدوارم که حالتون حسابی خوب باشه… بهتر هست یه راست برم سر اصل مطلب تا پست زیاد طولانی نشه و شما دوستان را هم خسته نکنم.. راستش امروز خیلی خیلی خوشحالم. امروز تولده یکی از عزیزترین دوستام هست. میشه گفت که یک سال و یک ماه کمتر یا بیشتر از دوستیمون می گذره اما بی نهایت از آشنایی با دوست عزیزی مثل این عزیز خوشحالم.. من بلد نیستم خیلی ادبی بنویسم یا خیلی جمله سازی کنم اما تنها کاری که برای این عزیز از دستم بر میاد که امیدوارم خوشحالش کنه همین هست. یادم نمیره هیچ وقت که دوستیمون از مبحث روشن فکری شروع شد. بهش ایمیل دادم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه تولد یه صندلی داغ و یه فهیمه خانم تقوی شکلک بزن دست قشنگه رو به افتخااار من خخخخخ

سلاااام و هزاااران سلااام بر تک تک دوستان عزیز هم محله ای خوبید یا چطورید آیا؟ ما رو نمی بینید یعنی همون نمی خونید خوش میگذره آیا؟ و واااای بر “بله” گویااان واااای خخخخخخ بیبینید روان شناسان یه اصلی دارند به نام “نه” گفتن حالا جزئیاتش رو درست حسابی نمی دونم ولی برای این که تمرین نه گفتن رو به خوبی و درستی یاد بگیرید یه “نه” بلند آسمون گوش کر کن بگید جوری که قند در دل ما آب گردد خخخخخ حالا اینا رو ولش کنید امروز دست پر اومدم خدمت تون جونم براتون بگه که: یکی بود یکی نبود در روزگارانی دوووور خخخخخخ خیییلی سااال پیییش خییییلییی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه سورپرایز دارم. لطفا بفرمایید داخل.

سلااام،سلااااام. یه سلام گرم به وجود شما دوستان و گرامیان این محله ی با صفا، حالتون چطوره؟ خوبین؟ چه خبرا؟ بعد از مدتها اومدم با یه پست خدمت شما عزیزان. لطفا بیاین پایینتر تا خودتون متوجه بشید قضیه از چه قراره. … … … … امروز یه تولد داریم. … … … … امروز 4شنبه یعنی 17 آذرماه تولد دوست خوبم (امید علیوردیلو) هست. امید جان داداش گلم از صمین قلبم بهت ویژه تبریک عرض میکنم. امیدوارم در تمامی مراحل زندگی موفق باشی و به تمام اهدافی که مد نظرت هست برسی و شاهد موفقیتهای روز افزون و بیشتر از این باشیم. ببخشید که این پست خیلی ساده هست.
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تقدیمی از طرف من به آقای خودم.وسلامی گرم خدمت هم محله ای های گلم.. .

سلام… سلامی از صمیم قلب به علی آقا و هم محلی های عزیزم…امیدوارم حال و احوال تک تک تون خوب باشه و روز و روزگارانتون به کام… هم محله ای های عزیز پست من مناسبتش نبودن کنار آقامون به مناسبت روز بودنش کنار من که بتونم این روز رو باهاش خوش بگذرونم.. یعنی بگذرونیم.. خخخ. و دلیل بعدیش گرامی داشت روز نابینایان شما هم محله ای های گلم… بچه ها دوست داشتم حرف دلم رو بگم شاید به دل کسی نشینه ولی من میگم فردا برای من روز قشنگیه.. چون علی رو دارم علی های زیادی تو زندگی همه هستن همینطور خود من ولی علی رو من به مناسبت
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

پدرم شرمنده ام

و خدایی که در این نزدیکیست بار ها و بار ها نوشته ام, از همه کس و همه چیز, از کوه و جنگل و دریا, از درخت توت و زاینده رود, از عابرانی که چه بسیار از عرض خیابان ردم کرده اند, از خاطرات کودکیم, از خرید یک بستنی, از خرابی لپتاپم, از صدای جیک جیک گنجشکان, از بی رنگ ترین غم هایم تا پر رنگ ترین شادی هایم و …. و …. و …. ولی چه کم برای تو نوشته ام پدرم! واقعیت جز آن شکایت نامه پر سوز و گداز خود خواهانه ای که یکی دو سال قبل برایت نوشته ام در نوشته هایم گم شده ای!
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بفرمایید تولد داریم با طعم دوستی با یه نازنین نُه روزه

نمی دونم از کجا شروع کنم حتی نمی دونم سلام اول پست رو چه طوری بنویسم… البته مطمئن هستم شماهایی که احتمالا این متن رو می خونید منتظر یه جشن تولد شاد پر جنب و جوش با یه عالمه میوه و شیرینی و یه کیک تولد بزرگ پر خامه و البته ناهار و شام و هان موسیقی و شمع و کاغذ های رنگی و بادکنک هستید. امروز که دارم می نویسم بیست و پنجم دی هست بیست و پنج منهای شونزده میشه “نُه” خب یه خورده که نه خیییلی بیشتر از یه خورده از وقت مقرر گذشته و باز مدرسه م دیر شد … توضیح این که قرار شد
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

مهدی

سلام دوستان. امیدوارم حال همگی شماها خوب خوب باشه. چند وقتی فرصت نکردم یک سری به محله بزنم.. در ابتدا پیوند ازدواج دوست بسیار صمیمی و قدیمی و بسیار خوبم آقای سرمدی و خانم چلویی را خدمتشان تبریک میگم. امیدوارم همیشه در کنار یک دیگر خوب و خوش باشند.. هم چنین از همه ی دوستان عذر میخوام که خیلی با فاصله به محله سر میزنم. ولی میخوام سعی کنم بیشتر از اینها در این محله فعالیت داشته باشم.. خیلی خیلی دوستتون دارم زیاااااااد.