خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سورپرایز، گروهیش میچسبه! ملیسای مهربون؟ تولدت مبارک!

سلام بچه ها! خوبین همگی؟ اینجا قطعا همتون حساااابی شارژ شارژین و منتظرین با هم واسه دوست و هم محله ای خوبمون، ملیسای همیشه دوست داشتنیمون، یه جشن حسابی بگیریم و بترکونیم! بچه ها؟ امروز، یعنی امروز که نه، دیروزِ امروز تولد دوست، و هم محله ای خوبمون ملیسا بود، و ما اعضای یه گروه دور همی کوچولو توی واتساپ، تصمیم گرفتیم این مدلی دوست خوبمون رو سورپرایز کنیم. پس برو که بریم! ملیسای دوست داشتنی؟ هم محله ای و هم گروهی مهربون؟ من، به اتفاق هم گروهی ها، یعنی پریسا، سارا، نیایش، عادل اکبری، آریا، محمد میرقاسمی، وحید رضازاده و محمد ملکی تولدتو از صمیم قلب بهت تبریک
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سارا؟دوست عزیزم؟؟؟تولدت مبارک

سلام به همه. امیدوارم هرجا که هستید حال دلتون عالی باشه! من که خدا رو شکر عااااالیم. هنوز زندگی باهام خوبه و داره باهام راه میاد. امیدوارم این روز ها و حال خوشم وسطای راه تنهام نذارن. خب از این حرفا بگذریم. برای چیز خییییییییییلی مهمتری اینجام. دوستان امروز تولده. تولد یه دوست مهربون. یه دوست پر از خوبی. یه دوستی که به جرأت میگم مثل خواهر هام دوستش دارم. یه کسی که خوشحالم از اینکه دوباره تو زندگیم وارد شده. نه اینکه بین من و این عزیز اختلافی به وجود اومده بود. من وقتی خیلی بچه بودم باهاش هم خوابگاهی بودم و خب درسش تموم شد و رفت.
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تمام زندگی من! همیشه کنارم باش!

سلام بچه ها. خوبین؟ امیدوارم حالتون خوب باشه و اوضاع بر وفق مراد. راستش امروز به این فکر میکردم که چقدر زندگی ما جالبه. امروز و اینجا یکی متولد میشه و همین لحظه یکی دیگه توی یه جای دیگه از این کره ی خاکی، چشماش رو واسه همیشه روی زندگی میبنده. یکی چشماش پر از اشکه و یکی از ته دل میخنده. البته که همین تضادهاست که زندگی رو واست شیرین و خواستنی میکنه. همین که نمیدونی زندگی 1 ساعت بعد چی واست داره، همین بهت روحیه و امید واسه ادامه دادن میده. از دیروز که پست تسلیت توی محله ی همیشه خواستنیم زده شد، خوب حالم زیاد خوب
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تولدت مبارک دوستم, خواهرم.

سلام. امیدوارم که حالتون حسابی خوب باشه… بهتر هست یه راست برم سر اصل مطلب تا پست زیاد طولانی نشه و شما دوستان را هم خسته نکنم.. راستش امروز خیلی خیلی خوشحالم. امروز تولده یکی از عزیزترین دوستام هست. میشه گفت که یک سال و یک ماه کمتر یا بیشتر از دوستیمون می گذره اما بی نهایت از آشنایی با دوست عزیزی مثل این عزیز خوشحالم.. من بلد نیستم خیلی ادبی بنویسم یا خیلی جمله سازی کنم اما تنها کاری که برای این عزیز از دستم بر میاد که امیدوارم خوشحالش کنه همین هست. یادم نمیره هیچ وقت که دوستیمون از مبحث روشن فکری شروع شد. بهش ایمیل دادم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

حسین مهدوی تولدت مبارک

سلام خدمت دوستان عزیز یه خبر خوب دارم واستون!!!!! اونم اینکه………..!!!! امروز تولد دوست خیلی دوست داشتنی من حسین مهدوی هستش خواستم با این پستم سورپرایزش کنم دلم می خواد شما دوستان گلم، با کامنت های عالیتون واسه حسین عزیز سایت رو ببرین رو هوا دلم می خواد حسین جونمون سورپرایز شه و کلی کیف کنه به خاطر دوستای نازنینی که داره . پس دوستان همه با هم دست جیغ و هوراااااااااااااااااااااااااااااا حسین باد شه بره رو هوااااااااااااااا دوستان !!!!!! لطفا یواش………. همگی آروم هولم ندید تا کیک به همه برسه آهااااااا تازه یادم رفت بگم حسین ۱۷ سالگیش شروع میشه یعنی یه سال دیگه مونده بره تو لیست
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بازم تولد داریم بیایید تو/ امیر محمد رمضانی، تولدت مبارک

دروووود و هزاران و میلیون ها و میلیارد ها و تیلیارد ها و هرچی دیگه بعدشه درود خدمت تموم هم محلیها خوب من اومدم با آموزش برنامه ی شادی و دور همی… اوه چی گفتم، آقا آروم باشید با شماها نبودم دستم خورد تو خطش جا به جا شد یعنی چیزه همون خط رو خط افتاد امروز اومدم که تولد دوست عزیزم امیر محمد رمضانی رو جشن بگیریم آقا هی چه خبره اول بزنو برقص داریم بعدش کیک! اگه بلند نشی یه قری به اون کمر بدی از کیک خبری نیست، بیا آهنگم عوض کردم الان دیگه اگه واقعا حالشو داشته باشید میرقصید خخخ کیکو شمعو همه چیمون جوره
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

کاش امروز اتفاق قشنگی می افتاد! مثلا کمی نگرانم می شدی یا اصلا زنگ می زدی و می گفتی دوستت دارم … شکلک با اصلاحات و الحاقات در خدمتتونیم

امروز روزِ برف و آفتابه روزِ من! برف و آفتاب… دیشب برف اومده بود …. چقدر نوشتن سختمه … چقدر …. و بعد هم هوا آفتابی شد ….. از چند روز پیش منتظر امروز بودم منتظر که بنویسم… و الآن پُرم از هیچ… خالیِ خالیِ خالی…. بی واژه! بی حرف! ************** امروز را به باد سپردم امشب کنار پنجره بیدار مانده ام دانم که بامداد امروز دیگری را با خود می آورد تا من دوباره آن را بسپارمش به باد «فریدون مشیری» ************* سلااااام بر همه دوستان عزیز و گرااامی و مهربون هم محله ای خوبید یا چطورید آیا؟ من که فوق العاده خوبم خییییلییی زیاااادتا اولش رههههگذذذذر بیا
دسته‌ها
شعر و دکلمه

تقدیم به امیر، تبسم و بیشتر آرمان کوچولو!

بخند ای غنچه ی زیبا، که دنیا با تو شیرینه – دلم شادیش و از حالا، تو چشمای تو میبینه – بخواب آروم و آسوده، خیالت جمع بیدارم – واسه آرامشت تا صبح، چشامو هم نمیذارم – لطیفی مثل برگ گل، نگاهت غرق خورشیده – ستاره عکس چشماشو، توی چشمای تو دیده – چه خوشحالم که تو هستی، چه شیرینتر شده دنیا – کنارت گرمتر میشه، تب عشق من و بابا – همه هستی به پای تو، عزیز ناز و دردونه – تو لبخند خدایی که، شدی مهمون این خونه………. دانلود تقدیمی امیر به آرمان
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

ده شایدم یازده بهمن

دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه تولد یه صندلی داغ و یه فهیمه خانم تقوی شکلک بزن دست قشنگه رو به افتخااار من خخخخخ

سلاااام و هزاااران سلااام بر تک تک دوستان عزیز هم محله ای خوبید یا چطورید آیا؟ ما رو نمی بینید یعنی همون نمی خونید خوش میگذره آیا؟ و واااای بر “بله” گویااان واااای خخخخخخ بیبینید روان شناسان یه اصلی دارند به نام “نه” گفتن حالا جزئیاتش رو درست حسابی نمی دونم ولی برای این که تمرین نه گفتن رو به خوبی و درستی یاد بگیرید یه “نه” بلند آسمون گوش کر کن بگید جوری که قند در دل ما آب گردد خخخخخ حالا اینا رو ولش کنید امروز دست پر اومدم خدمت تون جونم براتون بگه که: یکی بود یکی نبود در روزگارانی دوووور خخخخخخ خیییلی سااال پیییش خییییلییی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

مهدی قادری، تولدت مبارک

سلاااااااااااااااااااام به تموم هم محلی های گل و گلاب. ما رو نمیبینید که خوشحالید هاااااا. من کلا پست نمیذارم و فقط بعضی موقع ها میام و کامنت میدم خخخخخ. حالا اینا رو ول کنید.. نیومدم نیومدم نیومدم. آخرش با تولد اومدم اونم چه تولدی. اول یکی بیاد این بادکنکا رو ازم بگیره بادشون کنه بزنه به دیوارای محله خیلی شیک و باحال. کیکشو دیگه بودجه نداشتم نخریدم. یه نفر بیاد بانی بشه یه کیکِ خوشگل بگیره که شمعو بذاریم روش.  میدونید، خیلی گرون شده آخه.. فشفشه هم آوردم. هل ندین به همه نفری یه دونه میرسه. فقط مواظب باشید نسوزینا خطرناکه حسن. اینم یه شمعه که روش عدد 17
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

از تولد و دور همی رسیدیم به اردوی نجف آباد و الکساندر دوما! بفرمایید در خدمت باشیم

سلااام بر همه دوستان عزیز و گرامی و بزرگوار مجازی و حقیقی و غیر مجازی و غیر حقیقی و غیره و ذلک خوبید که ان شا الله؟ ما یعنی من و نیر و دو تا راضیه ها که به عبارتی میشیم چهارتا همگی متولد نیمه دوم سالیم, یه دونه آبانی, دو دونه دی ماهی و یه دونه هم بهمنی گاه و بی گاه بی بهانه یا با بهانه یه دور همی ترتیب میدیم و میشینیم به از هر دری سخنی یا میزنیم به دل خیابون و بازار و پارک و اینا و باز میشینیم به از هر دری سخنی خخخخ خوردنی هم که با هم تعارف نداریم, اگه مهمونی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

رفیقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟!

بعضی روزا صبح که از خواب بیدار میشی، احساس میکنی دنیا به کامت نیست دنیا با تمام بزرگیش واست مثل یه قفسه و هر طرف که میری در و دیواره که جلوت سبز میشه رو زمین زیادی هستی و آسمون با اون بزرگیش سهم تو نیست که نیست. امروز واسه من از همون روزا بود. پنجره اتاقمو باز کردم تا هوای تازه بخورم، ولی بغض سنگینی که تو گلوم بود بدتر داشت خفم میکرد. ابری بودم و دنبال کوچیکترین بهانه واسه بارونی شدن رفتم سراغ لپتاپ و آهنگ خواننده مورد علاقم رو play کردم، اما… نه! اینم نتونست آرومم کنه. همینجور که مشغول چرخیدن تو آرشیوم بودم، یه دفعه
دسته‌ها
شعر و دکلمه

آبان, عاشقانه ترین ماه سال است

نم نمک بوی تو را این روزها از میان ثانیه هایی که میدوند تا به قرار عاشقانه ی من و تو برسند احساس میکنم. و امروز همان قرار عاشقانه مان است و تو… نیستی!!! گم شده ای زیر انبوه 365 بغض 365 روز هوای بارانی چشمهایم 365… تو گم شده ای پشت 365 روز سال. لبخندهایت را پشت کدام باران پاییزی و دوستت دارمهایت را پشت کدام هرم تابستانیپنهان کرده ای که اینقدر از من دور شده اند بگذار کمی به عقب برگردیم کمی به اندازه ی 365 روز…. میان کوچه ای که نامش را کوچه ی عاشقانه هایمان گذاشتیم من بودمو تو نم نم باران هم خودش را
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

فاطمه حسینی تولدت مبارک

سلام دوستان خوبید دیگه؟ امیدوارم همیشه خوب باشید من بازم اومدم با یه تولد دیگه حالا شاید با خودتون بگید که چرا دیر اومدی؟ ماجرا از کامنت من و یه سوء تفاهم شروع شد که منجر شد به رفتن فاطمه از گوش کن من خیلی وقت بود تصمیم داشتم بهش زنگ بزنم و از دلش در بیارم و برش گردونم اما نگه داشته بودم روز تولدش این کارو بکنم منتظر موندم از خواب بیدار شه و بهش زنگ بزنم زنگ زدم و دلشو به دست آوردم و ازش خواستم که برگرده و بعدش ازش اجازه گرفتم که پست تولدش رو بزنم بعد از کلی اصرار قبول کرد و حالا
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

پریسای گوش کن, تولدت مبارک

سلام دوستان. امیدوارم هر کجا هستید حالتون خوب باشه و سلامت و موفق باشید. بچه ها امروز یه روز خیلی قشنگ برای ما هست. امروز روز تولد یکی از هم محله ای‍های خوب و دوست داشتنیمونه. این هم محله ای خوب، کسی نیست جز پریسا. راستش وقتی داشتم این پست رو مینوشتم، کلی خاطرۀ خوب و شیرین که با پریسا داشتم توی ذهنم مرور شد. انگار همین دیروز بود که تو همین محلۀ خودمون توی قهوه خونه ها پریسا شیطنت میکرد و همه مون از شیطنتها و کامنتهاش انرژی میگرفتیم. انگار همین دیروز بود که توی همۀ پستهای این محله، پریسا صمیمانه حضور داشت و باعث میشد همه مثل
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تولد، تولد، تولدم مُبااااارَک!

سلاااااممم، سلااااااممم، هم مَحَلّیا! خوبین یا بهتر ترین؟ مَََََن، خیلی خوبم. آخههههه، دییرووووز، یعنی یِشکَنبههههه، تَفَلُّتَم بوووود. رفتیم با بر و بچ یه دُوری زدیم، یه کیکی زدیم، یه پانتومیم بازیِ مناسبسازی شده برای نابیناهایی زدیم، یه شامِ توپ زدیم، کلی گپ و گفتِ مَشتی زدیم، تو سر و کله ی هم بعضی وقتا زدیم، و خلاصه بزن بزنی بووود. جاتون خالی. هیچی دیگه. روابط عمومی تَفَلُّدَمُ تربیک نگفته! من دیدم این روابط عمومی محلمون یه کمی توی مسائل مربوط به پارسآواجون گرفتاره، اینه که ترجیییییح دادم اذیتشون نکنم و ریزشِ کاربر نشم که این عمو چشمه و پری سیما بیفتن دنبال برگردوندن کاربر غیرغعالی مِثِ من. ببین، یه
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

مهدی عابدی، تولدت مبارک!

سلااام بر دوستان محله. سلام بر شهریور. سلام بر روز دوم شهریور. و سلام بر مهدی عابدی، متولد دوم شهریور. دوستان امروز روز تولد مهدی خان عابدی، هم محله ای نیمه کوچولو موچولوی محله هستش خخخ. یه نوجوان باحال و دوست داشتنی و فعال در سایت گوشکن. مهدی جان تولدت مبارک. ای دوست تولدت مبارک. ای یار تولدت مبارک. ای جان تولدت مبارک. یه کمی دیر شد تا پست تولد مهدی رو بزنیم، اونم فقط به علت اینکه یه کمی دیر و کاملا تصادفی متوجه روز تولدش شدیم. خب اینم از برکات به دنیا اومدن کامیار خان ویسیپور در این روز بود دیگه. حالا ایرادی نداره، الآن بیایید توی
دسته‌ها
کتاب صوتی

کامیار کوچولو، هم ورودت به این دنیا رو گرامی میداریم، و هم از رمان زیبایی که بهمون هدیه دادی ممنونیم:

سلام و صد سلام بر هم محله ای های خوب و نازنین در سایت گوشکن و گروه واتساپی محله ی نابینایان. امروز دوم شهریور 1395 روز ارزشمند و به یاد موندنی برای همه ی ما هم محله ایهای گوشکنی شد. حالا چرا شد؟ خب میگم: به دو دلیل اساسی: یکی روز به دنیا اومدن فرزند دو دوست هم محله ای و عزیز ما یعنی آقا سعید ویسیپور و خانم رضوان ولیزاده هستش که از طرف خودم و تیم مدیریت محله ی نابینایان گرمترین و صمیمانه ترین تبریکاتم رو نثار این پدر و مادر محترم میکنم و امیدوارم که کامیار خان نورسیده و کوچولو موچولو در زیر سایه ی پدر
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تولدم مبارک!

باور کنید آدمی عقده ای نیستم! یعنی حد اقل سعی میکنم نباشم! ولی مثل خیلیا از جلب توجه احتمالا خوشم میاد خخخخخخ! امسال اینجا کسی حواسش به من نبود و دقیقا همونی شد که دوست داشتم بشه! یعنی از دیروز خدا خدا میکردم که پست تولد خودم رو نبینم تا بتونم نقشهم رو اجرا کنم! خب علاوه بر جلب توجه علاقه زیادی هم به چزوندن دیگران دارم و چی چزاننده تر از این که خودت برا خودت پست تولد بزنی، کامنتاشم ببندی که هیچ کس نتونه بهت تبریک بگه! خلاصه یک سال دیگه هم برای من و البته شما گذشت! این پیامی هست که هر روز، هر ساعت، هر