در شماره پیشین چگونگی سازگار شدن با اجتماع و میزان اهمیت این امر برای معلولین از جمله نابینایان رو بررسی کردیم. در مورد اینکه در هر مرحله از زندگی، کودکستان، مدرسه، و محیط کار و زندگی چطور باید در جهت پذیرش هرچه بیشتر گام برداریم صحبت کردیم و گفتیم که این تلاش تنها مخصوص معلولین نیست و افراد بینای اجتماع هم باید در دستیابی به این امر تلاش کنن. امروز در ادامه این مطلب کمی بیشتر گفتگو میکنیم و ابعاد متعدد این مهم رو بیش از پیش مورد بررسی قرار میدیم. مشخصات نشریه: نام مقاله: FITTING IN SOCIALLY تناسب و سازگاری اجتماعی: بخش دوم نویسنده: دوریس ام.
Tag: مدرسه
سلام و هزاران سلام از جنس بوی ماه مهر خدمت تمامی شما دوستاران محله نابینایان به ویژه همراهان کتابخانه دانشآموزی. امیدوارم در سال جدید تحصیلی که حال و هوای مدارس بعد از گذشت سه سال از پشت تلفنهای همراه و کامپیوترها به کلاس و نیمکتهای مدارس و حالت اصلی خودش برگشته، همه دانشآموزان و معلمان بهترین لحظات زندگی رو در کنار هم داشته باشید و همواره از کسب دانش و تجربههای جدید و ناب لذت ببرید. و اما بخش کتابخانه دانشآموزی محله نابینایان مثل سالهای گذشته در دو بخش بهروز شده: بخش دانلود کتابهای درسی سال 1401-1402 نسخه PDF ویژه والدین، معلمان و دانشآموزان. و همچنین بخش کتابهای گویای
سلام و هزاران سلام خدمت شما هممحلهایهای گرامی. امیدوارم بازگشایی مدارس بعد از دو سال برای شما دانشآموزان و معلمان بزرگوار خوشایند باشه و با رعایت نکات بهداشتی به شدت مراقب سلامتی خودتون باشید. این بار هم در این پست لیستی از کتابهای افزوده شده به صفحه کتابخانه دانشآموزی پیشکش شما میشود. چندین کتاب کمک درسی به خصوص برای کنکور 1401 و چندین کتاب درسی که در ادامه میتونید تکتکشون رو دانلود کنید. کتابهای کمک درسی دین و زندگی جامع کنکور علوم انسانی، از سری کتابهای میکروطلایی گاج، شامل پرسشهای4گزینهای به همراه پاسخ تشریحی پایه دوازدهم ویژه کنکور1401، ضبط شده به سفارش پایگاه اینترنتی محله نابینایان،
دوستان دانایی و آشنایان محله سلام. سلامت دل ها و آرامش وجودتون رو همیشه از خدای هستیبخش خواهانیم. تعریف شما از سواد چیه دوست من! آیا از نظر شما، کسی که اطلاعاتش در یک رشته خاص خیلی بالاست رو میشه با سواد به حساب آورد، یا کسی که بتونه بخونه و بنویسه؟ آیا این نظر و نگرش که خوندن و نوشتن به خط بریل، با وجود امکانات متعدد از قبیل فایلهای صوتی و انواع صفحه خوانها و نرم افزارهای مختلف برای کسب اطلاعات مورد نیاز یک نابینا دیگه چندان هم ضروری نیست میتونه درست باشه؟ آیا این درسته که بنا بر نگرش بعضی گروهها، شاید زمانش رسیده که خواندن
سلام و صد سلام خدمت شما هممحلهایهای گرامی. امیدوارم تک تکتون همواره هر جا که هستید، سلامت و شادِ شادِ شاد باشید. قابل توجه دوستان دانشآموز و معلمان هم محلهای، کتابهای زیر به بخش کتابخانه دانشآموزی محله نابینایان اضافه شده است. در دسته کتابهای کمکدرسی دو کتاب دین و زندگی جامع کنکور و کتاب تناسب مفهومی و قرابت معنایی و در بخش کتابهای درسی سه کتاب عربی پایههای هفتم، هشتم و نهم که به همراه تدریس آقای سید ناصر موسوی هستند و همچنین کتابهای جدید سال1400 ضبط آموزش پرورش، برای سه پایه نهم، یازدهم و دوازدهم به طور کامل و برای سایر پایهها بخشی از آنها در دسترس شما
سلام و صد سلام خدمت شما بازدیدکنندگان وبسایت بزرگ محله نابینایان. امیدوارم هر جا که هستید همواره شاد و موفق و مهمتر از همه سلامت باشید. باز هم محله نابینایان و یک خبر خوش دیگه برای شما. با توجه به نیازسنجی صورت گرفته و درخواست معلمان نابینا و همچنین والدین دانشآموزان، مدیریت محله نابینایان تصمیم گرفتن تا کتب دوره ابتدایی رو به مرور زمان ضبط کرده و برای استفاده بزرگواران نابینا در بخش کتابخانه دانشآموزی محله نابینایان قرار دهند. و اما در این پست قراره هریک از کتابها که ضبطش به اتمام رسید، به مرور اطلاعرسانی بشه و در اختیارتون قرار بگیره. میتوانید کتابهای پایه سوم ابتدایی هدیههای آسمانی،
سلام و صد سلام خدمت شما هم محلهایها و دانشآموزان گرامی. کتابهای زیر به کتابخانه دانشآموزی محله نابینایان اضافه شده است و شما همواره میتوانید با مراجعه به صفحه کتابخانه دانشآموزی محله نابینایان کتابهای مورد نیاز خود را از این کتابخانه دانلود کرده و از آنها استفاده نمایید. قرابت معنایی جامع نظام جدید، نویسنده علیرضا عبدالمحمدی، نشر الگو، ضبط شده در کتابخانه عمومی گویای اصفهان اسفند1399. دستور زبان فارسی ویراست جدید، نویسنده علیرضا عبدالمحمدی، نشر الگو، ضبط شده در کتابخانه عمومی گویای اصفهان مهر1399. آرایه های ادبی ویراست جدید، نویسنده علیرضا عبدالمحمدی، نشر الگو، ضبط شده در کتابخانه عمومی گویای اصفهان سال1399. پرسشهای 4گزینه ای دین و زندگی 2
به نام پروردگار دانای بینا با درود بر دوستان گرامی نابینا و کمبینا، مسئله بازسازی و در پی آن تغییر نام آموزشگاه دکتر محمد خزائلی، که این روزها توسط افراد و گروه های با آسیب بینایی با واکنشهای منطقی و دلسوزانه مواجه است و ما همگی به یک صدا و با استفاده از شیوه ها و ابزارهای مختلف در صدد ترغیب مسئولان ذیربط به اتخاذ تصمیم مناسب در این خصوص هستیم، به دست نهاد آموزش و پرورش اتفاق افتاده است که جای بسی تعجب دارد. چرا که یکی از مأموریتهای این نهاد حفظ هویتهای فرهنگی جامعه است، به آسانی و بدون توجه به ابعاد قضیه، با تغییر نام آموزشگاهی
دستهها
در مدرسه؛ بخش دوم
اولین و مهمترین مشکلی که من در آغاز دوران معلولیتم با آن مواجه شدم، مدرسه و تحصیل بود. نه معلمان، نه دانشآموزان و نه هیچیک از کادر مدرسه نمیدانستند که با یک کمبینا یا نابینا چگونه برخورد کنند. هیچ کدام نمیدانستند یک دانشآموز معلول چه نیازهایی دارد و چه امکاناتی باید برای او فراهم شود. راستش را بخواهید، بیشتر شبیه یک موجود ناشناخته فضائی با من برخورد میشد تا یک دانشآموز دارای معلولیت! این موضوع، تحصیل را برای من که تا پیش از این دانشآموزی کوشا بودم تبدیل به کابوس کرد.بگذارید داستان را از اولش شروع کنم: چهارده ساله بودم که متوجه شدم دیگر نمیتوانم نوشتههای کتاب را بخوانم.
یک سلام گرم در این روزهای سرد به شما مخاطبین و خصوصا شما دانشآموزان و معلمان گرامی. امیدوارم که روز و روزگارتون خوش و خرم باشه و خودتون رو برای امتحانات نیم سال اول تحصیلی آماده کرده باشید. این بار هم با ارائه چندین کتاب خدمت شما بزرگواران رسیدم. کتابهای زیر به بخش کتابخانه محله نابینایان اضافه شدهاند: کتاب عربی پایه نهم که به سفارش وبسایت محله نابینایان ضبط شده است. آموزش مفاهیم قرآن پایه های هفتم و هشتم، که به همت آقای سید ناصر موسوی برای نیم سال اول ضبط شدهاند و شامل دروس 1 تا 6 هر پایه به همراه پاسخ فعالیتهای کلاسی و انس با قرآن
سلام هممحلیها و دوستای گلم! امیدوارم که مثل من و مثل همیشه حالتون خوب باشه، سرحال و سلامت باشید! امروز تصمیم گرفتم خاطره روز اول رفتنم به مدرسه را براتون تعریف کنم. آهان راستی منظورم از روز اول مدرسه، روز اول رفتن من به کلاس پنجم است! حالا به قول دختر کفشدوزکی باید بریم سر اصل مطلب، پس دیگه از خط بعدی پستم مربوط میشه به روز اول رفتن من به کلاس پنجم اونم در دوران کُرونا! بهتره بگم امروز روز جالبی بود. من هم امروز باید مثل بعضی از بچههای دیگه در دوران کُرونا میرفتم مدرسه دوست داشتم امروز یک صبحانه عالی بخورم و اتفاقا صبحانم هم یک
بسم الله الرحمن الرحیم و سلام! چند هفته پیش شنیدن صدای هیاهوی دانشآموزا حسابی دلمو هوایی کرد. یه مدرسه نزدیک خونه ماست که اگه پنجره یا در بالکن باز باشه، صدای دانشآموزا بهویژه موقع اجرای مراسم صف صبحگاهی به گوش میرسه. اون روز هم روی دشک دراز کشیده بودم و غرق افکار خودم که صدای پرشور و نشاط بچهها توجهمو جلب کرد. هرچند سالهاست با فضای مدرسه فاصله گرفتم، اما ناگهان دلم برای مدرسه تنگ شد. برای درس جواب دادنا و تشویق شدنا. برای درس بلد نبودنا و تنبیه شدنا و منفی گرفتنا و گهگاهی هم تنبیه بدنی شدنا. به یاد روزای درس و مدرسه. به یاد تشویقها
4شنبه، 26 مهر 1396. از دیروز هوا یکم سرد شده. این سرما رو دوست دارم. این سرما نه سوز داره، نه دل رو میلرزونه. این سرما، نفسهای پاییز عاشقه که نوید روزها و شبهای عاشقی رو میده! ساعت 6، چشم باز میکنم به صبح سپیدی که بهم لبخند میزنه. باید ساعت 7 حاضر باشم با خواهرم برم مدرسه شون. خواهرم 10 سال ازم کوچیکتره و توی همون مدرسه ای درس میخونه که من دوران دبیرستانمو گذروندم. از تابستون که خواهرم اونجا ثبت نام کرد، دلم لک زده بود واسه دیدن مدرسه و معلمای قدیمم. جایی که بهترین دوستام رو پیدا کردم و هنوز هم ارتباطمون با هم محکمه. 2شنبه
سلااااااااااااااام به همه شما گوشکنیای عزیز و باحال خوبید؟ خوشید؟ چه خبرااا خوب خوب امتحانای من تمووووووووووووم شد خیلی خوشحالم خیلی البته از بیستم تموم شد الآن پست می زنم خخخخ ولی به هر حال تموم شد رفت پی کارش به امید خدا معدلم خوب بشه یا عالی بشه خخ حالا وضعیتم رو در هر امتحان به صورت خلاصه میگم بریم اول پیام بود که بسیاااار راحت بود دومش قرآن بود که خیلی راحت تر از پیام بود سومیش ریاضی بود که یک کوچولو سخت بود ولی خوب ریاضیه دیگه بعدش اجتماعی که خوب بود ولی یک چیز جالب سؤال این بود پسر تیمور لنگ کی بود من یادم
سلامی گرم, در این شب سرد زمستانی خدمت شما دوستان هم محله ای … با قسمت سوم خاطراتم در خدمت شما هستم: دوران راهنمایی هم بالاخره تمام شد و وارد دبیرستان شدم. بعد از یک عالمه فکر کردن و کلنجار رفتن با خودم و همچنین مشورت با دبیر رابطم, بالاخره یک مدرسه مناسب پیدا کردم که در آن ثبت نام کنم. از خوشحالی دلم میخواست پر در بیاورم چون میدانستم که با شروع مدارس, باز سفر ها و اجرای برنامه ها با گروه شیدا از سر گرفته میشود و یک دنیا لذت نصیبم میگردد … پس از گذشت تقریبا یک هفته از شروع مدرسه, کم کم حقایق تلخ جدیدی
با عرض سلام و شادباش حضور هم محله ای های فرهیخته، انشااله که ایام به کام و قایق دلهایتان بر اقیانوس آرامش غوته ور است. راستش چند روز پیش یکی از دوستان ارتباط بین تعلیم و تربیت را برای یک کار تحقیقی از من پرسید من هم در حد بضاعت خود مطلبی را برایش نوشتم گفتم شاید این مطلب به درد سایر دوستان هم بخورد و اگر فضایی را در محله اشغال ننماید، قطره ای به دریای دانش دوستان اضافه کند این شد که تصمیم گرفتم آن را منتشر نمایم. ارتباط بین تعلیم و تربیت و سایر نهاد های اجتماعی شاید به جرات بتوان گفت که مقوله ی تعلیم
ضمن درود فراوان و عرض ادب! خدمت دوستانی که هنوز در آلاچیق نشسته اند و منتظر شنیدن یکی دیگر از خاطرات شیطانی هستند: یاد آن روزها به خیر کلاس سوم راهنمایی بودیم از خوابگاه تا مدرسه راهنمایی شبانه حضرت قائم پیاده حدود نیم ساعت راه بود هر روز عصر سرویس ما را به مدرسه میبرد و ساعت هشت و نیم شب بعد از تعطیلی > مدرسه با سرویس به خوابگاه باز می گشتیم… سال 1371 بود من و آقای ن و آقای م کلاس سوم راهنمایی بودیم یک شب ما سرویس برگشت به خوابگاه نداشتیم درضمن ما در مدرسه بینایی درس میخواندیم آن شب آقای ط معاون مدرسه زنگ
با سلاااام و به درود خخخ حالتون چه طوره من که خوبم شمارو نمیدونم لازمم نیست که بدونم خخخخخخخخخخخ هیچ چیز اون اول پست یاد یکی از مجریای فارسی که تو خارج از کشور برنامه اجرا میکنه افتادم که تعریف میکرد که ما بچگی اومدیم اینجا انشا الله خدا برا همه قسمت بکن اونجا رو خخخ مخصوصً آقا مدیر بله میگفت ما در اوایل جوانی اومدیم برنامه اجرا کنیم هر روز در اول برنامه میگفتیم که با سلام و به دود و نمیدونستیم که این اشتباه تا بیست سال دیگه که یه آقای مسنی رو دیدم اون گفت این کار شما اشتباه خخخخخخخخخخخخخ حالا از گوشه کنار و غیبتهای
کتاب «۳۵ کیلو امیدواری» نوشته آنا گاوالدا( -۱۹۷۰)، رماننویس فرانسوی است. او یکی از نویسندگانی است که طی چند سال اخیر توانسته به یکی از پرمخاطبترین نویسندگان در ایران و جهان تبدیل شود. اکثر داستانهای او رگههایی عاشقانه دارند و در آنها تصاویر پراحساسی از روابط زن و مرد در جوامع امروزی ارائه میشود. تاکید نوشتههای او بر نیازهای عاطفی و خلاءهای ارتباطی انسان معاصر است. کتاب «۳۵ کیلو امیدواری» به گفته خود نویسنده برای قدردانی از دانش آموزانی نوشته شده که در مدرسه نمره های خوبی نمی گیرند اما استعداد شگفت انگیزی دارند! در واقع داستان این کتاب در مورد پسری است که از مدرسه متنفر است. در
سلام. سلام. سلااااام! بچه ها؟ بزرگتر ها؟ کوچیکا؟ پیرا؟ جوونا؟ خردا؟ کلونا؟ خوبید؟ خوش میگذره؟ عقبیا حال می کنن؟ دستا شله! معمولا همه میدونید وقتی این شکلکی شکلک در میارم، یعنی وقتی تیترک پستکام این ریختکی میشه، یعنی از همه چی و همه جا میخوام و مییام که بنویسم و می نویسم. اولندش که حجم کاریم توی محل کارم اونقدر زیاده که مغزم داره مثل این اورست رفته های حساس به ارتفاع، ورم می کنه که منفجر بشه. نمیدونم چیکار کنم. اگه بگم کارم زیاده، کارفرما میگه خوشومدی! اگه نگم زیاده، کم میارم و به موقع کارا انجام نمیشه و در این حالتم باز بهم میگند خوشومدی! خخخ! کلا