سلامی به صمیمیت بهار به اعضای صمیمی محله نابینایان. امید که خورشید عشق و شادی در آسمان دلهاتون همواره بتابه! نوبت پیش، در گشت و گذارمون در جهان آزاد تا جاهای خوبی پیش رفته بودیم و امروز قراره بیشتر و بیشتر در مقوله نقش والدین در تحرک و هدایت فرزندان نابیناشون به سوی جهانی بزرگتر و بازتر، یعنی دنیای واقعی پیش بریم، و ببینیم و بدونیم که واقعا بینایی چقدر در کسب موفقیتهای فردی و اجتماعی نقش داره و چطور میشه این نقشرو در صورت فقدان این حس، با حسها و تواناییهای دیگه بدنی و روحی جبران کرد. امروز در ادامه سفر چند بخشیمون، با مدلها و نگرشهای
Tag: بخش دوم
یک سلام به رنگ و عطر اردیبهشت به اعضای عزیز محله نابینایان. امید که در قلب بهار، حال و هوای قلبهای همگیتون بهاری باشه! با بخش سوم از سفر طولانی این بار محله نابینایان به جهان آزاد با شما هستیم. در بخشهای پیشین، با نقش والدین به عنوان مربیان موثر در تحرک فرزندان نابیناشون، با اهمیت استفاده از عصا در زندگی نابینایان، و با کاربرد فراگیر عصا به عنوان یک ابزار بسیار مفید از بسیاری جهات در زندگی یک فرد نابینا، اعم از کودک یا بزرگسال بیشتر آشنا شدیم. و حال، بدون اتلاف وقت و اطاله کلام، بریم تا به ادامه این سیر طولانی بپردازیم، تا شاید
سلام به تمامی اعضای آشنای محله نابینایان به خصوص اهل سیر و سفر. امید که بهار طبیعت با بهار دلهای تکتک شما عزیزان همگام و همراه باشه! در بخش اول سفر سریالیمون به جهان آزاد کمی بیشتر با روشهای کاربردی جهت آموزش تحرک و جهتیابی به کودکان نابینا آشنا شدیم و در حال شناخت هرچه بیشتر نقش عصا در شروع تحرک نابیناها اعم از خوردسال و بزرگسال بودیم که زمانمون تموم شد و مجبور شدیم باقی گشت و گذارمونرو بذاریم واسه دفعه بعد، یعنی امروز و الان. خب، حالا که ادامه رشته گذشته اومده دستمون، بیایید به ادامه سفرمون و دیدنها، شنیدنها، و اکتشافات بیشتر بپردازیم! مشخصات نشریه:
یک سلام سبز و شکوفهباران از جنس عید به عزیزان محله نابینایان. امید که سال جدید برای تکتک شما پیک شادیها و پیامآور زیباترین شروعها بوده باشه! در نخستین سفر محله نابینایان در سال جدید و سفر شماره 67 محله به جهان آزاد، داستان آلیسا و مشکلاتشرو پی میگیریم و در آخرین بخش این راه با قهرمانان این قصه واقعی همراه میشیم تا ببینیم ماجرا عاقبت به کجا ختم میشه. پیش از این گفتیم که آلیسا برای دسترسی به موارد موردنیاز آموزشی و تحصیلی با مسائلی مواجه شد که متأسفانه مدرسه و اداره ناحیه بهدلایلی کمتر تونستن در رفع این موارد بهش کمک کنن. دردسرهای آلیسا برای پیش رفتن
سلامی به تراوت عطر نفسهای بهاری که در آستانه ورودیش ایستادیم به دوستان و آشنایان محله نابینایان. امید که هوای دل و وجودتون هوای سبز عطر و عید باشه! امروز عازم آخرین سفرمون به جهان آزاد در سال 1401 هستیم. سفر شصت و ششم محله نابینایان، ادامه گشت و گذار دفعه پیش و در امتداد داستان آلیسا و مشکلاتشه. این قهرمان ناشناسرو تا وسط ماجراها و مشکلات و نبردش با موانع سر راهش دنبال کردیم و دیدیم که آلیسا برای هماهنگ شدن با مدرسه و کلاسش و پیش رفتن با همکلاسیهای بینای خودش به مشکلات گوناگونی برخورد کرد و متأسفانه راههای حل و رفع این موارد هم چندان براش
در این بخش که بخش آخر این مقاله است، به مواردی مرتبط با ایجاد یک پیشنهاد یا گزارش یک خطا در پروژههای کد منبع باز، روش بررسی واژهها در ایسپیک فارسی، معرفی لینکهای مفید و چند مورد مرتبط دیگر میپردازم. درباره خواندن ایموجی ها: تمام دوستان که در مورد خواندن یا نخواندن ایموجی نظر دارید. من اینجا یک بار اعلام می کنم. ایموجی های شما را تی تی اس شناسایی نمی کند که بخواند یا نخواند. بجز چند ایموجی اصلی. بلکه این صفحه خوان است مثلا ان وی دی ای که ایموجی ها را شناسایی می کند، آنها را به فارسی بر می گرداند و سپس متن فارسی را
اکنون، پنجمین شبِ نبودنِ توست. دلِ فنجان های قهوه از آمدنت سرد می شود. تن خانه در آغوش نا آشنای سکوتی بی وقفه، وحشتی تلخ را تجربه میکند. من اما هنوز، سرسختانه با مرور بودنهای شیرینت برای فنجان های روی میز، طعم گس نیامدنت را از خاطرشان پاک میکنم. فنجان های قهوه با طعم خاطرات شیرین حضور تو، در پنجمین شبِ لبریز از حسرتِ نبودنت، سر به بیابانِ فراموشی ها میگذارند! ***. امشب، دهمین شبیست که نیستی. وحشت خانه به بغضی بی نهایت مبدل گشته است. ضربان قلب ساعت تند تر می شود. ثانیه ها بی نفس شده اند. آنها برای رسیدن به تو تا قلب تاریکی های
اما قبل از آن بگذارید تا یک مطلبی برایتان بگویم. این ضرب المثل از هرچه بدت آید روزی به سرت آید فقط خاص من نوعی گفته شده است. سه ساله که بودم، سرود بچه های مدرسه را حفظ کرده بودم. بدون این که توی جمعشان حاضر باشم درست و دقیق با صوت و لحن خودشان، مینشستم توی آبکش رو به روی مادر و مثل چرخ و فلک خودم را میچرخاندم و آواز سر میدادم. بعد از چند روز خواهر و برادرهای محصلم جمع میشدند دورم، و اصرار داشتند که من بخوانم و آنها هم تکرار کنند و برادر دومم صدایم را ضبط کرد. صدای ضبط شده را که بردند
با درود به شما گرامیان خودم. عرضم به حضور مبارک شما که با یه دردسر و زحمتی این بخش دوم را آماده کردم که نگو و نپرس. طبق معمول و عادت از طریق مای کامپیوتر و وارد کردن آدرس اف تی پی و گوشکن وارد قفسم خخخخ میشدم بعد فایلی رو میزدم برای آپ، خانم و آقایی که شما باشید تا 50 60 درصد آپ میشد و ناگاه خطا میداد. یه بار امتحان کن دوبار امتحان کن سه بار و خلاصه هربار دماغ سوختهتر میشدم. ناچار دست به دامن آقا سعید شدم ایشان فرمودند که خطا کاری به محله نداره و هرچی هست مال خودته خلاصه قرار
سلام. سری دوم 30 واژه از 850 واژه ی ضروری زبان انگلیسی تقدیم به شما عزیزان. شما می توانید این فایل صوتی را از اینجا دانلود و استفاده بفرمایید. بدرود
داستانی از دیشب : رهایی قسمت دوم و آخر سلام دوستان عزیزم. از انبوه انبوه و باز هم تاکید میکنم انبوه استقبال شما دوستان از این سریال تشکر میکنم. از الطاف بی حد و حصر شما کمال تشکر را دارم. الان هم در اوج غرور و تکبر و خودبینی نیستم و اگه فکر بکنی هستم خودتی. خخخ و ادامه ماجرا : آری. پارسا یک راننده رالی بین المللی , مغرور و از خود راضی و دردسرساز برای دیگران بود. روزی که از آزادراهی می گذشت متوجه می شود در ماشینش بمبی جاسازی شده و اگر سرعتش به کمتر از 150 کیلومتر می رسید منفجر میشد. همچنین اگر با همراهش
سلام دوستان امیدوارم که همیشه خوب باشین دوستان و عزیزان در اینجا تصمیم گرفتم که موضوع تایپ برای سیستم را ادامه بدم و در ادامه ی مطلب قبلی یعنی مطلب شیوه صحیح نشستن و حالت درست دستها در هنگام تایپ؛ ارگونومی تایپ به خود تایپ بپردازم هرچند در خود تایپ هم به این مطالب اشاره شده اما من پست قبلی را جدا با هم به اشتراک گذاشتم من سعی میکنم که تمامی مطالبم را درباره ی تایپ ده انگشتی در چند پست با هم مرور کنیم ضمنا شاید در این مطالب نکاتی تکراری باشد اما یقینا تفاوتهایی دارد زیرا این مطالب از منابع گوناگونی گرد آوری شده است خب