ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- محله نابینایان برگزار میکند: دوره آموزش کامل دستور زبان انگلیسی. ثبت نام تا 20 بهمن
- سریال «پوست شیر،» به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت پنجم از فصل 2 اضافه شد!
- نشریه جهان آزاد، شماره 61. آموزش از راه دور: شیوهای که واقعاً میتواند برای دانشآموزان نابینا مؤثر باشد
- سریال «سقوط»، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت سوم اضافه شد!
- انتشار کتاب خودآموز مبانی جاوا اسکریپت (JavaScript) برای نابینایان جلد دوم
بایگانی برچسب: s
ماهِ من، مهتاب. شماره 18.
قصه کوکو، 12. بیمارستان. صبح انگار به اون پنجرههای بسته که میرسید، متوقف میشد. راهشرو کج میکرد و از یک مسیر دیگه میرفت. شاگرد خیاط بیحرکت نشسته بود. نگاه ماتش به روی تختی با جسمی بدون حرکت زیر یک … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, دوازدهمین قسمت, شماره 18, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت دوازدهم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 17.
قصه کوکو، 11. زنگها از مدتی پیش خاموش شده بودن ولی سکوتی در کار نبود. جمعیتی که با صدای آزاد شدن زنگها خودشونرو به سالن رسونده و با دیدن صحنه مقابلشون از شدت حیرت و وحشت کنترلی روی خودشون … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, شماره 17, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت یازدهم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, یازدهمین قسمت
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 16.
قصه کوکو، 10. زمستون داشت نفس زندگیرو میگرفت. گاهی پیش میاومد که روزها هم تاریک باشن. ابرهای سیاه تمام روز توی آسمون پخش بودن و خورشید واقعا انگار نمیتابید. کوکو ولی همچنان صبحها پیش از شروع روز نگاهشرو به … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, دهمین قسمت, شماره 16, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت دهم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
دیدگاهتان را بنویسید:
ماهِ من، مهتاب. شماره 15.
قصه کوکو، 9. سرما نفسگیر بود اما شهر همچنان بیدار و زنده پیش میرفت. روزها زندهتر و شبها تقریبا خواب. تمام آشناها و مشتریهایی که به سالن ساعتها رفت و آمد داشتن میگفتن که این زمستون سردترین زمستونیه که تا … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, شماره 15, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت نهم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, نهمین قسمت
دیدگاهتان را بنویسید:
ماهِ من، مهتاب. شماره 14.
قصه کوکو، 8. زندگی شبیه یک چرخ زنگ زده آروم و سنگین جریان منجمدش رو طی میکرد و پیش میرفت. کند، سخت، اما بیتوقف. زمستون چنان سرد بود که انگار میخواست هر حرکتیرو منجمد کنه. سرما از هر روزنهای به … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, شماره 14, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت هشتم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, هشتمین قسمت
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 13.
قصه کوکو، 7. زمستون، انگار کند و بیحوصله خودش رو روی زمان میکشید و پیش میرفت. هوا روز به روز سردتر میشد. اما داخل سالن روشن همچنان گرم و شلوغ بود. مشتریها و آشناها میاومدن و میرفتن و بازار بگو … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, شماره 13, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت هفتم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, هفتمین قسمت
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 12.
قصه کوکو، 6. روزهای کوتاه زمستون، انگار با هم مسابقه سرعت گذاشته باشن میگذشتن اما تمومی نداشتن. داخل سالن ساعتها و عروسکها همه چیز آهسته به روال عادیش برمیگشت. صاحب اون مکان عجیب بعد از اون اتفاق برخلاف اصرار اطرافیانش … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, ششمین قسمت, شماره 12, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت ششم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب 12, مهتاب شماره 12
6 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 11.
قصه کوکو، 5. ساعت 3 صبح جمعه تازه به وسیله برج ساعت اعلام شده بود. اون شبنشینی شلوغ حدود 1 ساعت پیش تموم شده و همه با همون سر و صدا و همون شور اول شب در حالی که هر … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, پنجمین قسمت, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, شماره 11, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت پنجم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 10.
قصه کوکو، 4. منزل آخر شب و روز نمیشناخت. اون فضا تقریبا همیشه تاریک و دلگیر بود. البته برای مهمونهاش، به خصوص اون شب، این خیلی هم مثبت بود. پیکرهای ساکتی که انگار حرارت تشنگی به فاجعهشون از پشت نقابها … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, چهارمین قسمت, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, شماره 10, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت چهارم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
6 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 9.
قصه کوکو، 3. روزها میگذشتن. زمان با موزیک قدمهای منظمش از روی عمر جهان رد میشد. تیک تاکها همچنان ادامه داشتن و حالا دیگه وسط دیوارهای سنگ و سرامیکهای اون سالن کوچیک طنین عجیبی پیدا کرده بودن. ساعتهای عروسکی به … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, سومین قسمت, شماره 9, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت سوم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 8.
قصه کوکو، 2. زمان با قدمهای یکنواخت از روی لحظهها رد میشد و میگذشت. اتاقکی که زمانی یک دکهی کوچیک تعمیر ساعت بود حالا داشت به یک سالن کوچیک نمایشگاه ساعت تبدیل میشد. سالنی روشن و شلوغ در طبقات بالای … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان دنباله دار, دنباله دار, دومین قسمت, شماره 6, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قسمت دوم, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
5 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 7.
قصهی کوکو، بخش اول. تیک، تاک. تیک، تاک. از در و دیوار این صدا میبارید. اتاق حسابی بزرگ بود ولی انگار دنیایی از صدا رو داخلش جا داده بودن. ساعتها از همه رنگ و همه شکل روی قفسهها با … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, داستان, داستان در گوش کن, در کوچه باغ قصهها, دنبالهدار, شماره 7, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قصه, قصه کوکو, کمی از دل, کمی حرف قلم, کمی داستان, کمی قصه, کمی ناگفته, کوکو, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, همقدم با قصه, یک داستان دنبالهدار
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 6.
پیشی. زمانی من یه گربه داشتم. یه گربهی رنگی. چندتا رنگ رو با هم داشت و ترکیبش قشنگ بود. بهش میگفتم پیشی. نمیخواستم اسم روش بذارم. پیشی اتفاقی و به مرور اسمش شده بود. از بس که روی هوا اینطوری … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, باز هم پریسا و خاطراتش در گوش کن, پیشی, حسرت, خاطره, خشم, خودمونیهای من در محله, در کوچه باغ خاطرات, شماره 6, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قصه پیشی, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, گربه, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, همقدم با پیشی, یک تجربه سخت, یک خاطره و چندینتا درس, یک داستان کوتاه
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 5.
شکلِ نور. بچه که بودم، ترینها واسم خیلی جذاب بودن. ترینهای بچگیم رو دوست داشتم. واسم جالب بودن و منشأ کلی تصورات رنگی که عشق میکردم باهاشون. بزرگترین بستنی دنیا. بلندترین ساندویچ دنیا. بزرگترین قوطی کرم دنیا که دوست داشتم. … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, ترین, خودمونیهای من در محله, شکل نور, شماره 5, صحبت خودمونی در محله نابینایان, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی قصه, کمی ناگفته, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, نور, وصفی بیتوصیف, یک داستان کوتاه, یک سوال سخت
2 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 4.
پایان! بعد از ظهر پاییزی با تمام حال و هواش توی خیابون. شلوغیهای معمول روز کاری هم نتونسته خمودی خاکستری هوا رو پاک کنه. پرستو مثل برق، انگار سایهای گذرا، از بین آدمها و ماشینها و جریان زندگی رد میشه. … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, امید, پرستو, خودمونیهای من در محله, رویا, شماره 4, صحبت خودمونی در محله نابینایان, قصهای از یک پایان, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی رویا, کمی ناگفته, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب, یک داستان کوتاه
3 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 3.
یک طعم تلخ آشنا. بچه که بودم، تقلب زیاد میکردم. واقعیت مثبتی نیست ولی من هرگز معصومیت یک بچه رو در خودم ندیدم. اعترافش رو دوست ندارم ولی این واقعیته و تجربه یادم داده که واقعیت همیشه واقعیته. … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, شماره 3, صحبت خودمونی در محله نابینایان, کمی از دل, کمی از دیروز, کمی حرف قلم, کمی خاطره, کمی رویا, کمی ناگفته, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
8 دیدگاه
ماهِ من، مهتاب. شماره 2.
دیشب، لحظه هایم سرشار از رویا، رویاهایم مالامال از آسمان، و آسمانم آکنده از عطرِ حضورِ تو بود! آشنای من! مهتاب! با تو مینگارم، برگ برگِ شبانه های نمناکم را، نهان در خلوتِ پناهدهندهی شب. پر میشوند، تمامِ پیچاپیچِ سطرهایم، … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده از گاه نوشت های پریسا, خودمونیهای من در محله, شماره 2, صحبت خودمونی در محله نابینایان, کمی از دل, کمی از دیشب, کمی حرف قلم, کمی رویا, کمی ناگفته, گفتنیهای ناگفته در محله نابینایان, گوش کن, گوش کن محله ای برای همه, گوش کن محله نابینایان, ماه من, محله, محله نابینایان, محله نابینایان محله من محله ما, من و گوش کن, من و مهتاب, مهتاب
9 دیدگاه