قصه کوکو، 7. زمستون، انگار کند و بیحوصله خودش رو روی زمان میکشید و پیش میرفت. هوا روز به روز سردتر میشد. اما داخل سالن روشن همچنان گرم و شلوغ بود. مشتریها و آشناها میاومدن و میرفتن و بازار بگو و بخند و معامله اونجا همچنان داغ بود. انگار گرمای زندگی اونجا به سرمای اون بیرون کنایه میزد. کوکو و چلچله حالا بیدار شده بودن و داخل ساعتهای جدیدشون همراه بقیه سر ساعت زنگ میزدن. چلچله تا مدتی واسه بیرون اومدن از ساعت براق و جمع و جورش مشکل داشت اما بعد قلقش رو پیدا کرد و دوباره در گوشههای غیر قابل انتظار سالن پیدا شد و این بار
Tag: داستان
دستهها
انیمیشن Moana 2016
دوستان، یاران و عزیزان محله سلام. عزاداریهاتون قبول درگاه حق تعالی. امید که حالتون همواره بهترین احوال باشه! طبق تقویم آشنای محله نابینایان، امروز برای محله و اعضا و دوستان و دوستدارانش روز به شدت خاصیه. روزی که بارها بهانهای شد برای دور هم جمع شدن و شاد بودن. امروز در تقویم محله نابینایان روزیه که بارها به بهانه رسیدنش یکدلیمون رو به همدیگه ثابت کردیم، دست در دست هم تلاش کردیم، از نتیجههای درخشان تلاشهای دستهجمعیمون لذت بردیم و پیمانهای ناگفته و نانوشته میان خودمون رو تجدید کردیم. همون طور که اکثرمون، از قدیمیهای محله گرفته تا جدیدالورودها، از اعضای محله تا همراهان صمیمی و دوستداشتنی مجموعه گوش
دستهها
سینمایی عنکبوت
سلام بر آشنایان محله نابینایان. امید که گرمای دلهاتون به خورشید مردادماه پهلو بزنه! جمعهها معمولا زمان تفریح و استراحته و فیلم و سینما هم یکی از انواع تفریحاتیه که خیلیها دوستش دارن. سینمامحله نابینایان هم از این قافله عقب نمونده و خلاصه اینکه امروز هم با یکی دیگه از فیلمهای توضیح دار سینمامحله در خدمت شما هستیم. فیلم سینمایی عنکبوت کاریه که این بار قراره ببینیم و بشنویم. عنکبوت فیلمی ایرانی در ژانر جنایی و درامه که در سال 2020 به کارگردانی ابراهیم ایرجزاد، نویسندگی اکتای براهنی و تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی منتشر شد. قهرمان داستان فیلم عنکبوت بنای سادهایه به نام سعید که بعد از وقوع یک پیشآمد
قصه کوکو، 6. روزهای کوتاه زمستون، انگار با هم مسابقه سرعت گذاشته باشن میگذشتن اما تمومی نداشتن. داخل سالن ساعتها و عروسکها همه چیز آهسته به روال عادیش برمیگشت. صاحب اون مکان عجیب بعد از اون اتفاق برخلاف اصرار اطرافیانش به هیچ عنوان حاضر نشده بود به بیمارستان منتقل بشه و دستهکم یک شب اونجا بمونه. عاقبت صاحب هتل موفق شد برای یک شب از اونجا ببردش بیرون و داخل اتاق شماره7هتل مواظبش باشه. -حرف گوش کن مرد! یک نفر اونقدر از دستت عصبانیه که میخواسته مطمئن بشه میری اون دنیا. اگر این درها دیرتر باز شده بودن تو الان اینجا نبودی. اگر امروز باز چیزی بشه تو یک
دستهها
انیمیشن Toy Story 2 1999
سلام بر یاران همراه محله نابینایان. دلهاتون به گرمای خورشید تابان روزهای تابستون. همچنان در امتداد زنجیره انیمیشنهای توضیح دار محله پیش میریم و به جاهای جالبی هم میرسیم. یکی از این مقصدها، دنیای دیدنی و شنیدنی رنگارنگیه که اگر بگیم همگیمون در زمان کودکی تحققش رو آرزو کردیم دروغ نگفتیم. چندتا از ما بچه که بودیم دلمون میخواست، یا باور داشتیم که اسباب بازیهامون جون بگیرن و در دنیای خودشون قصههای هیجان انگیز خلق کنن و ما رو هم با خودشون به قلب ماجراهاشون ببرن؟ حالا ما بزرگ شدیم اما در جهان رویا هنوز راه ورودمون به این دنیای پرماجرا بازه و اتفاقا اسباب سفر هم مهیاست. داستان
دستهها
سینمایی Snake Eyes 2021
سلام بر همراهان محله نابینایان و یک سلام مخصوص به هواداران فیلم و سینما. سینمامحله نابینایان در ادامه فعالیتهاش در جهت توضیح دار کردن فیلمهای سینمایی همچنان با شماست. “چشمان مار”، فیلمیه که این بار با تلاش بچههای سینمامحله توضیح دار و برای ارائه به شما عزیزان آماده شده، که پیش از هر توضیحی، از عزیزانی که در آماده سازی و ارائه این اثر به صورت توضیح دار در محله نابینایان نقش داشتن، نویسنده متن خانم زهرا محمدی، تنظیمکننده آقای عباس زمانی، و راوی آقای محمد فولادیان، عمیق و صمیمی متشکریم و براشون و برای تکتک شما لحظاتی سرشار از شادکامی از خدای دو جهان خواهانیم. فیلم چشمان مار
سلام گرم ما به تمامی دوستان و عزیزان محله نابینایان. از خداوند هستیبخش ایامی همواره به کام رو برای تمامی شما خواهانیم. باز هم زمان زمان یکی دیگه از فیلمهای توضیح دار محله هست و باز هم امیدواریم که موجبات رضایت خاطر طرفداران این بخش رو فراهم کنه! فیلم تراژدی مکبث، کاریه که این بار به دیدن و شنیدنش دعوتتون میکنیم. تراژدی مکبث، فیلمی درام، تاریخی، مهیج و جنگی، به نویسندگی و کارگردانی جوئل کوئن، و محصول سال ۲۰۲۱ کشور آمریکاست. این فیلم بر اساس نمایشنامهای به همین نام از شکسپیر ساخته، و برای اولین بار در جشنواره فیلم نیویورک ۲۰۲۱ رونمایی شد. فیلم تراژدی مکبث موفق به کسب
قصه کوکو، 5. ساعت 3 صبح جمعه تازه به وسیله برج ساعت اعلام شده بود. اون شبنشینی شلوغ حدود 1 ساعت پیش تموم شده و همه با همون سر و صدا و همون شور اول شب در حالی که هر کدومشون یک کوله بار خاطره با خودشون میبردن، رفته بودن تا بعد از اونهمه حرارت و قهقهه و شیطنت، یک روز تعطیل رو در آرامش ساکت خونههاشون در گوشههای مختلف شهر سپری کنن. زنگها بعد از پایان اعلام ساعت 3 صبح تازه خاموش شده و سکوتی بیوصف همه جا رو گرفته بود. کوکو هیچ زمانی نتونسته بود این سکوت رو توصیف کنه. با تمام سکوتهایی که میشناخت فرق داشت.
دستهها
انیمیشن Toy Story 1 1995
سلام بر همراهان محله به خصوص اهل فیلم و انیمیشن خاصه از نوع توضیح دارش. یک بار دیگه و در پستی دیگه با یک کار توضیح دار دیگه از دسته انیمیشنهای توضیح دار محله نابینایان با شما هستیم. امید که موجبات رضایت خاطر طرفداران این مدل کارها رو فراهم کنه! داستان اسباببازی 1، انیمیشنیه که این بار قراره با قهرمانانش همسفر بشیم تا ببینیم ما رو به کجا میبرن. داستان اسباب بازی 1 به کارگردانی جان لستر در سال 1995 ساخته شده، در ژانر انیمیشن و ماجراجویی و محصول کشور آمریکاست، و همون طور که از اسمش پیداست، داستانش ماجرای پرماجرای یک دسته اسباببازیه که از قرار حسابی هم
اربابی که رعیت بود. حیوان بی نفس را گوشه ای می کشاند تا حالش قدری جا بیاید. اوضاع بازار گندم و غله بر خلاف حال و احوال قمر در عقرب مملکت، خوب است. البته برای اویی که معمولا، همه ی شاطر ها و حجره داران، به عدل میشناسندش. مادیان خسته را همانجا، میان زمین یونجه ای در همان نزدیکی می گذارد و قصد خانه رفتن می کند. پیش از ورود به خانه، لحظه ای کنار انبار گندم متوقف می شود. پس از چند لحظه حساب کتاب، نزدیک میرود تا چیزی را بررسی کند، اما سایه ای که روی دیوار کاه گلی افتاده است، اخمش را شدت می دهد. پشت
یاران و همراهان سلام. امیدواریم که در لحظهلحظه عمر آرامش زینت دلهاتون و لبخند صفای چهرههاتون باشه! در این دیدار قراره گشت و گذار در جنگل رو داشته باشیم و با یک دسته قهرمان به کشف نادیدهها بریم. پیش از شروع گشت و گذار این نوبتمون کمی توضیح شاید بد نباشه. گشت و گذار در جنگل اسم فیلم سینمایی این باره که توسط عوامل سینمامحله نابینایان توضیح دار شده و آماده ارائه به شما عزیزانه. امید که از همراهی با ماجراهای این فیلم مهیج لذت ببرید. فیلم سینمایی «گشت و گذار در جنگل»، به کارگردانی ژاومه کویت سرا، محصول سال 2021 کشور آمریکا، در ژانر اکشن-ماجراجویی و ساخته شده
قصه کوکو، 4. منزل آخر شب و روز نمیشناخت. اون فضا تقریبا همیشه تاریک و دلگیر بود. البته برای مهمونهاش، به خصوص اون شب، این خیلی هم مثبت بود. پیکرهای ساکتی که انگار حرارت تشنگی به فاجعهشون از پشت نقابها حس میشد. پسر جوونی که سفارشهای ناگفته رو آورده بود بدون کلامی دور میز چرخید و لیوانهای مقابل هر نفر رو پر کرد. نفر آخر آهسته دستش رو بالا برد و به شیشه بلند داخل سینی اشاره کرد. پسر جوون بلافاصله شیشه رو کنار لیوان خالی گذاشت و مثل یک سایه بیصدا ناپدید شد. سکوت اون فضای وهمانگیز تا چند لحظه فقط با صدای برخورد آهسته لیوانها به میز
دستهها
سینمایی محمد رسول الله
دوستان سلام. امید که فاتح قلههای سبز بهار باشید! جمعهها به خصوص واسه طرفدارهای فیلم و انیمیشن که تعدادشون بین اعضای محله کم هم نیست روزهای خاصی هستن. امیدواریم که از انتظارتون نتیجه دلچسبی بگیرید و ازش خوشتون بیاد! با این مقدمه، میریم سراغ محتوای پست این بار سینمایی محله، فیلم سینمایی محمد رسول الله. اجازه بدید پیش از لینک دانلود کمی در مورد این فیلم صحبت کنیم. فیلم سینمایی محمد رسول الله فیلمی تاریخیه که به کارگردانی مجید مجیدی و با نویسندگی حمید امجد، کامبوزیا پرتوی و مجید مجیدی ساخته شده. این فیلم داستان زندگی کودکی حضرت محمد (ص) رو روایت میکنه. فیلم سینمایی محمد رسول الله در
قصه کوکو، 3. روزها میگذشتن. زمان با موزیک قدمهای منظمش از روی عمر جهان رد میشد. تیک تاکها همچنان ادامه داشتن و حالا دیگه وسط دیوارهای سنگ و سرامیکهای اون سالن کوچیک طنین عجیبی پیدا کرده بودن. ساعتهای عروسکی به سرعت زیاد میشدن و نمای اون سالن و صداهای طنینانداز بین اون دیوارها رو عوض میکردن. دیگه صدای کوکو تنها صدایی نبود که هر یک ساعت یکبار به محض شروع ضربههای برج ساعت داخل سالن کوچیکی که دیگه چندان هم کوچیک نبود میپیچید. همزمان با شروع ضربههای طنیندار برج ساعت که تمام شهر رو طی میکردن، سالن پر میشد از صداهای موزیک و آوازهای ظریفی که هر کدوم حال
قصه کوکو، 2. زمان با قدمهای یکنواخت از روی لحظهها رد میشد و میگذشت. اتاقکی که زمانی یک دکهی کوچیک تعمیر ساعت بود حالا داشت به یک سالن کوچیک نمایشگاه ساعت تبدیل میشد. سالنی روشن و شلوغ در طبقات بالای پاساژی که کم مونده بود آتیشسوزیِ اون اتاقک کوچیک تمامش رو نابود کنه. حالا دیگه کمتر کسی از اون حادثهی تلخ چیزی یادش بود. فقط گاهی در تار و پود صحبتهای گذرا اسمی از اون خاطرهی سیاه برده میشد. در زمانهای خاص هم زیاد حرفش پیش میاومد. زمانی که یکی از اتاقکها و مغازههای اطراف که در جریان اون ماجرا ضربه دیده و ضعیف شده بودن بر اثر یک
قصهی کوکو، بخش اول. تیک، تاک. تیک، تاک. از در و دیوار این صدا میبارید. اتاق حسابی بزرگ بود ولی انگار دنیایی از صدا رو داخلش جا داده بودن. ساعتها از همه رنگ و همه شکل روی قفسهها با دستهای هنرمند زمان، هماهنگ و یکنواخت رقص عقربههاشون رو پیش میبردن. کوکو داخل ساعت کوچیک و جمع و جورش منتظر نشسته بود تا سر ساعت بخونه. به ساعتهای اطراف نگاه کرد. دیوار ازشون پر از نقش و رنگ بود. حرکت آروم عقربهها خمارش میکرد. کوکو نگاهش رو از رقص عقربههای رنگارنگ برداشت و از پنجرهی ویترین مقابلش بیرون فرستاد. نگاه کوکو پرواز کرد و رفت و روی صفحهی بزرگ
محله نابینایان با سری پادکستهای سناریو همراه دوستداران فیلم و سینما میباشد. در این سری پادکست ها با تهیه و تنظیم خانم ها مریم امینی و الهه لطفی, هر ماه داستان دو فیلم روایت شده و گفته ها و ناگفته های داستان را از نگاه و از زبان گویندگان میشنویم. علاقه مندان به سری پادکست های سناریو می توانند از این پس در تاریخ پنجم و بیستم هر ماه شنونده ی این سری پادکست ها, ویژه ی محله ی نابینایان باشند. نام فیلم: ایده اصلی ژانر: اجتماعی سال تولید: 1398 تهیه کننده و کارگردان: آزیتا موگویی بازیگران: بهرام رادان، مریلا زارعی، پژمان جمشیدی، هانیه توسلی،
محله نابینایان با سری پادکستهای سناریو همراه دوستداران فیلم و سینما میباشد. در این سری پادکست ها با تهیه و تنظیم خانم ها مریم امینی و الهه لطفی, هر ماه داستان دو فیلم روایت شده و گفته ها و ناگفته های داستان را از نگاه و از زبان گویندگان میشنویم. علاقه مندان به سری پادکست های سناریو می توانند از این پس در تاریخ پنجم و بیستم هر ماه شنونده ی این سری پادکست ها, ویژه ی محله ی نابینایان باشند. نام فیلم : محیا ژانر : اجتماعی سال تولید : ۱۳۸۵، 1386 تهیه کننده و کارگردان : اکبر خواجویی بازیگران : شهاب حسینی ، الهام حمیدی ،
صدای خروس رو که میشنوم هرجا که باشم در هر زمانی پرتاب میشم به دیروزها، به روستا و به دوران بچگیها آخ که چه روزایی بودن اون روزا و چه زود گذشتن اون روزا تو روستا همه خونه ها حداقل یه خروس داشتن صبح که میشد انگار اون خروسها با هم طی یه مذاکره تصمیم گرفته بودن تا مطمئن نشدن که همه ی روستا بیدار نشدن، دست از سروصدا برندارن، مدتی بعد اذان یا به نوبت یا چندتا چندتا با هم نوکهاشون رو تا ته باز میکردن،صداشونو مینداختن پس کَلَشون و شروع میکردن. روزای تابستون با شنیدن اون صدا انگار چند نفر با چوب میافتادن بجونم و حالا نزن،
دستهها
اه. لعنتی!
نشسته بود روی سنگفرشی که باهاش جدول رو فرش کرده بودند و داشت زار زار گریه میکرد. خیلی بد گریه میکرد. انگاری که کسی رو از دست داده باشه. یا انگاری که کسی داشته باشه اذیتش کنه. یا انگاری که یه جاییش زخمِ عمیقی برداشته باشه و خون زیادی در حال رفتن ازش باشه. یا انگاری که یه مصیبتِ غیر قابل تصور روی سرش هوار شده باشه. زار و زار. های و های. اونقدر جانسوز که منم نشستم کنارش و شروع کردم به هرچی بدبختیم بود فکر کردن. چشمهام میسوخت. منم شروع کردم به گریه، ولی بیصدا. جرأت نکردم مثل خودش جانسوز گریه کنم. من بیصدا اشک میریختم. ازش