شما شنونده پادکست رودررو هستید! پادکستی که قراره به طرح و حل مسائل و مواردی بپردازه که میتونن نقش بزرگی در چگونگی ارتباط بهتر نابینایان با اجتماع اطراف، دستیابی به موفقیت بیشتر، احساس بهتر در زندگی فردی و اجتماعی این افراد، و همچنین آگاهیبخشی به جامعه در نوع ارتباطگیری با نابینایان ایفا کنن. در رودرروی این بار هم مثل همیشه همراه ما باشید! مشخصات پادکست: موضوع پادکست شماره 7: کِی باید حمام کردن رو به فرزندم آموزش بدم؟ راوی: مائده غریب پرست مترجم و نویسنده متن پادکست: ساقی نخعی زاده تدوین: بهنام نصیری منبع: wfmchealth.org انتشار از وب سایت محله نابینایان Gooshkon.ir باکس دانلود پادکست رودررو
Tag: استقلال
تغییر همیشه چالش برانگیزه و اگر این تغییرات حاصل بروز مشکل کوچک یا بزرگی باشن، چالشهای حاصله میتونن بسیار سخت باشن، به طوری که مسیر زندگیرو دچار تحول کرده و افراد بسیاریرو برای پشت سر گذاشتنشون به دردسر بندازن. کاهش بینایی و شروع معلولیت چشمی بر اثر بیماریها، حوادث یا هر عامل دیگه یکی از مشکلات بزرگه که چالشهای بسیار بزرگ و سختیرو برای فرد مبتلا و اطرافیانش به همراه داره. سوال اینجاست که برای پشت سر گذاشتن این بحران که میتونه بسیار ویرانگر عمل کنه چه باید کرد! چطور میشه از مراحل مختلف این اتفاق طوری عبور کرد که حداکثر زیان و ویرانیرو در زندگی فردی و اجتماعیمون
سلامی بهاری به تمامی عزیزان سبز محله نابینایان. امید که در قلب بهار، تمام لحظههاتون سبز و عطرآگین باشن. با یکی دیگه از شمارههای نشریه تنآوا در کنار شما هستیم تا به ادامه شناختمون از دنیای بیکلام، جهان حرکت و اشاره و رفتارهای بیآوا بپردازیم. در مورد زبان بدن پیش از این صحبت کردیم. زبانی که شاید اسمشرو زیاد شنیده باشیم اما کاربردش در زندگی بسیاری ما که نمیتونیم برای دیدن از چشمهامون استفاده کنیم، شاید بحثی نوپا و قدری ناآشنا باشه. حالا آگاهیم که دونستن این زبان ساکت اما گویا برای ما هم مثل افراد بینای اجتماع لازم و ضروریه و هرچند شاید از نظر خیلیهامون عجیب
سلامی گرم و صمیمی به تمامی همسفران همیشگی جهان آزاد که تا اینجای این راه همراه ما بودید و با حضورتون، پیشنهادهاتون و انتقادهاتون قویترمون کردید. امید که آنچه در پیش رو دارید بسیار روشنتر و زیباتر از هرآنچه باشه که پشت سر گذاشتید! در این نوبت کمی خارج از زمان و کمی زودتر از زمانش به دیدنتون اومدیم چون جهان آزاد این بار با دفعات پیش متفاوته. این بار قرار نیست به هیچ سفری بریم. فقط به صحبت مینشینیم و همینجا با هم حرف میزنیم. محتوای پست این بار جهان آزاد سفر نیست. شاید بشه اسمشرو یک جور تغییر گذاشت که به یاری خدا تلاش میکنیم تغییر
سلامی به رنگ محبت به تمامی دوستان محله نابینایان! امید که وجودتون سرشار از طراوتی بیوصف و بیانتها باشه! باز هم نوبت به سفری دیگه به جهان آزاد رسید که در امتدادش با میزبانی از گوشهای از جهان و کولهباری از تجربیات حقیقیش همراه میشیم تا در ضمن مرور فصولی از زندگیش درسها و اندوختههای ارزشمندشرو با ما به اشتراک بذاره. راه رسیدن به استقلال راهی طولانی و پر از فراز و نشیبه و از اونجا که دستیابی به استقلال برای هر کدوم از ما دارای مفهومی متفاوته، این راه برای هر یک از ما راهی متفاوت و در نتیجه همراه با ناهمواریها و تجربیات جدیده. و
سلامی آکنده از عطر محبت به شما همراهان پرمهر محله نابینایان. امید که وجودتون همواره لبریز از عطر خدا باشه. زندگی گاهی شوخیهای وحشتناکی با آدمها میکنه. زمانی که در اوج موفقیتهاشون هستن، درست در لحظهای که تحقق رویاهای تمام عمرشونرو در آغوش گرفتن، ناگهان همه چیز کاملا ناگهانی و دور از انتظار به پایان میرسه و… اما آیا این واقعا پایانه؟ خیلیها در این شرایط از هم میپاشن. رها میکنن و میبازن. اما هستن افرادی که بعد از یک توقف کوتاه دوباره بلند میشن. خاک روی لباسشونرو میتکونن، زخمهاشونرو میبندن، و با نگاهی به اطراف در جستجوی راه دیگهای برای تغییر جهت، برای ادامه دادن و برای
سلام بر تمامی آشنایان قدیمی و جدید و در هر حال عزیز محله نابینایان. امید که پاییزتون سرشار از رنگ و لطافت باشه! امروز برای اعضای نابینای محله ما و برای تمام نابیناها روز خاصیه. روزی که عصای سفید به عنوان نماد پیروزی ما بر شب معرفی و شناخته شده و ما این روزرو برای شروع حرکتمون در جهت رسیدن به صبحی روشن غنیمت شمرده و میشماریم. روز عصای سفیدرو تبریک نمیگیم ولی آرزو داریم که این روز برای تمامی اونهایی که نقص بینایی سبب شده راههای متفاوت از بقیهرو برای دستیابی به کامیابیهاشون در پیش بگیرن روزی شاد و روشن باشه! باز هم نوبت یکی دیگه از سفرهای
سلامی به صمیمیت باران به تمامی حاضران و عابران محله نابینایان. امید که روحی سرشار از آرامش داشته باشید! در سفری دیگه به جهان آزاد با شما هستیم تا در امتداد یک داستان دیگه از جنس حقیقت پیش بریم و تجربه جمع کنیم. چندتا سوال: استقلال دقیقا یعنی چی؟ آیا مفهوم استقلال برای معلولین با معنای این واژه برای افراد بدون معلولیت متفاوته؟ آیا فقط کسی که قادر به انجام تمامی مواردی که در زندگیش پیش میاد، بدون خطا و بدون دریافت هیچ کمکی باشه آدم مستقلیه؟ اگر داشتن معلولیتی از قبیل معلولیت بینایی فرد رو نیازمند دریافت کمکهایی از اطرافش کنه، بدین معناست که اون فرد به واسطه
یاران محله و همراهان سفر سلام. امید که در آستانه بهار، لحظه هایی سراسر عطر و نور رو سپری کنید. با آخرین سفر از سفرهای محله نابینایان به جهان آزاد در سال 1400 همراه شما هستیم. والدین عزیزی که دارای فرزند نابینا هستید! زمانی که برای اولین بار با حقیقت معلولیت فرزندتون مواجه شدید، اولین پرسشی که به ذهنتون رسید چی بود؟ احتمالا چیزی شبیه به اینکه برای ساختن امروز و فرداهای فرزندم باید چه کار کنم! در آخرین سفر امسالمون قراره با والدینی همراه بشیم که این تجربه رو پشت سر گذاشتن و در جهت رسیدن به روزهای درخشان زندگی، فرزند نابیناشون رو همراهی کردن. در این راه
دستهها
سایزبندی پوشاک؟
خب؟ اینطوری شروع کنم که ما توی این محله خیلی در خصوصِ آرایش و پیرایش صحبت کردیم. خیلی گفتیم و شنیدیم که چطوری به عنوان یه نابینا به خودمون برسیم و مثلا ست کردن رنگها رو خصوصا خیلی از خانمهای محله مانند رعد و رهگذر توضیح دادند. مسئلهای که موند و هیچ وقت حواسمون نبود دربارهاش بحرفیم، این سایزبندیِ کوفتیه. تقریبا یکی دو سالی میشه به خاطرِ کرونا، لباسهام رو اینترنتی تهیه میکنم. دیجیاِستایل، دیجیکالا و باسلام سایتهایی هستند که اکثرا سراغشون میرم. خوشبختانه برای خریدن تیشرت، شکلش رو به یه بینا نشون میدم یا خیلی وقتها حتی شکلش رو هم نشون نِمیدم و از روی توضیحاتش انتخاب میکنم
سلام به همسفران عزیز در نشریه جهان آزاد. امیدوارم که حال دلتون خوب و زندگیتون پر از هیجان و انگیزه باشه. در نهمین قسمت از نشریه جهان آزاد کمی متفاوت تر و البته کوتاه تر با هم پای صحبت یک مشاور خواهیم نشست که هدف بزرگی رو برای نابینایان ترسیم میکنه. این شما و این هم نشریه جهان آزاد، شماره 9: نسخه صوتی نشریه جهان آزاد شماره 9 https://gooshkon.ir/dl/jahan%20azad%209%20(www.gooshkon.ir).mp3 مشخصات مقاله نام مقاله: The Greatest Danger of All بزرگترین خطری که همه ی ما را تهدید می کند نویسنده: Fred Schroeder مترجم: داوود چوبینی منبع: future reflection بزرگترین خطری که همه ی ما را تهدید می کند
دستهها
طرز تهیه پاستا آلفِرِدو
یکی از چیزایی که همیشه بعد نابینایی توی ذهنم مرورش میکردم آشپزی بود. مگه شدنیه خدای من. همیشه توی این بده بِستون هایی که در ذهنم با خودم داشتم، میگفتم من نمیتونم. تازه نابینا شدم و برام قطعا سخته و نه میتونم و نه احساس نیاز دارم بهش. سوالات زیادی داشتم؛ ترس و استرس عجیبی باهام بود. توی تیم تاک بارها پیش میومد زمانی که با بچه ها صحبت میکردیم، احمد مشغول آشپزی بود. من خیلی سعی میکردم بی اینکه ازش سوالی بپرسم به کاراش توجه کنم. چرا انقدر بی استرس داره هم آشپزی میکنه و هم با ما حرف میزنه. خب احمد هم نابیناست. تو چرا هی
دستهها
طرز تهیه چیکِن استراگانوف
سلام به عزیزهای آشنای محله. هوای دل هاتون بهاری و آسمون پروازهاتون بلند و صاف! گاهی خاطرات عجیب شیرینن. به خصوص زمان هایی که بی مقدمه شبیه یک دسته مهمون سرزده و بی اطلاع…! دلم یک کاری می خواست. کاری که لذت رو ازش حس کنم. کاری جدا از یکنواختی های روزمره ی این روزهای عجیب و غریب. دل چندتامون همزمان این رو خواست؟ نشمردم. نشمردیم همدیگه رو. فقط به خودمون که اومدیم دیدیم باز رسیدیم به هم. سر همون تلاقی آشنای همیشگی. این دفعه چی؟ نه مناسبتی هست که برنامه بریم نه موضوعی هست که بهش بچسبیم. کی از بینمون نق زد که: -گُشنَمِه. اصلا من گُشنَمِه!
سلام به همه ی دوستان. وقت بخیر. دوستان، بنده برای انجام برخی کارهای پژوهشی، چند وقتی هستش که به دانشگاه استونی بروک Stony Brook در شهر نیویورک اومدم. در اینجا با دوستانی در گروه کامپیوتر دانشگاه آشنا شدم که در زمینه تولید نرم افزارهای حوزه نابینایان و کم بینایان فعالیت می کنن. همون چیزی که واقعا ما تو ایران خیلی بهش احتیاج داریم. یعنی همکاری نزدیک مراکز دانشگاهی با شرکت های تولید نرم افزار و سازمان های رفاهی. همکاری این سه منجر میشه به تولید نرم افزارهایی که روز به روز بیشتر نابینایان و البته همه معلولان رو مستقل و توانمند می کنه. خوب حاشیه نرَم. دوستان ما در
? ? ? ? سلام و هزاران درود خدمت دوستان عزیز. امیدواریم ایام به کامتون باشه. ما امروز عصر از خونه زدیم بیرون و با اتوبوس واحد به پارک شهر شیراز یا همون پارک آزادی رفتیم. تصمیم گرفتیم این کاری رو که بارها خودمون تجربش کردیم به عنوان یه تجربه در اختیار شما هم قرار بدیم بلکه انگیزه ای باشه برای افرادی که به هر دلیلی هنوز اقدامی برای استقلال اون هم به تنهایی نکردن یا انگیزه ای باشه برای دوستانی که توی همه کارهاشون از آژانس استفاده میکنن و از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده نمیکنن. انشا الله که مفید باشه به ما که خیلی خوش گذشت،
سلام به همه شما دوستان هم محلهای امیدوارم خوب و خوش باشین. راستش اولین بار که با مجتبی رفتم بیرون فکر نمیکردم که مستقل شدن اینقدر عالی باشه. وقتی میدیدم من و مجتبی داریم میریم بیرون بدون کمک هیچ آدم بینا، این برای من حسی بینظیر بود. وقتی با هم عصا زنون میرفتیم برای پیدا کردن یه نیمکت، انگار که بهترین لحظه عمرم رو داشتم سپری میکردم. باورم نمیشد که بدون کمک یه شخص بینا با هم داریم گردش میکنیم. مجتبی خیلی ازت ممنونم. راستش وقتی از تو خونمون مجتبی بهم گفت بیا بریم بیرون، اولش ترسیدم اما به خودم گفتم بذار یه بار هم که شده مستقل شدن
دستهها
زنگ انشا
موضوع انشا: ترحم نعمت خداست آورین جانآورین پاک را، آنکه کرد اندر سر ما خاک را. امروز که یکشنبه است به روال هر دوشنبه که آخرینش حدود شش ماه پیش بود، یک انشای دیگر از ما ساطع شد که امیدواریم عمرتان به خواندنش کفاف ندهد. امروزه با پیشرفت علم و فناوری، ترحم در حق معلولان و به ویژه نابینایان زیاد شده است. اما متأسفانه هنوز هستند، معلولنمایانی که فرهنگ استفاده صحیح از این نعمت خدادادی را ندارند و با کردار و گفتارشان میکوشند با طرح مزخرفاتی مانند استقلال، خودباوری، بینیازی از دلسوزی دیگران و موارد مشابه، خود و سایر معلولان را از برکات و حسنات این سنت خجسته محروم
یادداشت توضیح: این یادداشت پیشتر در کانال تلگرامی محله نابینایان منتشر شده است، اما به منظور قرار دادن مطالب آن در معرض قضاوت طیف گستردهتری از مخاطبان، اقدام به بازنشر آن در سایت محله کردهام. بسیار گفتهاند و بسیار شنیدهایم که تمام گرفتاریهای ما معلولان و به ویژه نابینایان ربط چندانی به کمکاری دولت یا بیتفاوتی جامعه ندارد. البته همین الآن هم که من این مطلب را مینویسم، چندان تعجب نخواهم کرد اگر باز عدهای با آوردن بهانههای نامعقول در صدد توجیه و رفع و رجوع ماجرا برآیند، اما اگر فریب هزار بار و با هزار جلوهگری هم از مقابل ما عبور کند، باز این حقیقت است که یک
می خوام داد بزنم کُُُُُُُُُُُُمَََََََََََککککککککک کُُُُُُُُُُمََََََََََََک. سلام. خوبی؟ من که اصلا خوب نیستم نه اصلا حالم خوب نیست اصلا گفتم شاید بیام اینجا خوب بشم. میگما اگه یه روز تو خونه تنها باشی و یه استکان ترق بی افته و هزااااار تیکه بشه چی کار می کنی؟ شکلک رفتن شیشه تو دست. اصلا مگه اینجا محله ی نابینایان نیست مگه سر درش ننوشته تفریح و آموزش و اینچیزا پس کو کجاس؟ من می خوام غر بزنم اگه حوصله نداری یا ناراحت میشی بخون در غیر این صورت هم بخون شاید یه نکته ای داشته باشه. بچه ها برای چی ما برای یه نرم افزار مثلا جدیدا همین بلایند گرام
سلام عزیزان و دوستان همیشه همراه همانطور که در عنوان پست مشخص شده است، بنده برای بار اول به رستوران لاکچری تشریف فرما شده ام. از آنجا که توی عمرم پا به همچین جاهایی نذاشته بودم، از خوشحالی می خواستم سکته بزنم اما به حرمت شما دوستان، زنده ماندم تا تجربه ی اولم را با شما به اشتراک بگذارم. پادکستی که خدمت شما ارائه می شود، حضور در رستوران شبنشین اصفهان واقع در کوی آتشگاه، با شرکت مدیر سایت، مجتبی خادمی، دوست من و شما تهیه گردیده و گوش دادنش خالی از لطف نخواهد بود. انتشار چنین پادکست هایی در محله، می تواند ما را به استقلال هرچه بیشتر